مهجوریت قرآن و راه رفع آن در بیانات امام خمینی (ره)

طیبه ربانی


چکیده

مقدمه

مهجوریت قرآن از زبان خود قرآن

مهجوریت قرآن از منظر روایات

امام خمینی (قدس سره) و مهجوریت قرآن

مقام معظم رهبری و مهجوریت قرآن

عوامل مهجوریت قرآن

الف- جداسازی مردم از اهل بیت (علیهم السلام)

ب ) عدم شناخت جامعیت و پویایی قرآن و نگرش انحصاری و محدود به آن

ج- عدم توجه به اهداف ومقاصد قرآن

د) انحصار استفاده از قرآن به ظاهر آیات

هـ  نقش حجاب های درونی انسان در برابر کتاب خدا

راهکارهای مقابله با مهجوریت قرآن

الف) زانو زدن در محضر قرآن و شاگردی آن

‏ ب) نزدیک شدن به اهل بیت واستفاده از تعالیم ایشان

ج) عدم اتکا به برداشتهای شخصی و استفاده از نظرات دیگران

‏د) هماهنگی در اندیشه ،گفتار و رفتار دست اندرکاران قرآن

هـ) تصحيح فرهنگ استفاده از قرآن

نتیجه

فهرست منابع

 

چکیده

در این پژوهش به برخی از مهمترین عواملی که باعث دورافتادن امت مسلمان از تعالیم و فرهنگ قرآن و در نتیجه مهجوریت آن شده، پرداخته شده و با استفاده از کلمات معصومین و نیز برخی بزرگان راه­کارهایی برای رفع این مهجوریت پیشنهاد شده است. راهکارهایی مانند شناخت جایگاه والای قرآن، استفاده جامع از آن، تصحیح فرهنگ استفاده از قرآن، تلاش در راه تهذیب و تزکیه نفس و رفع حجاب های درون.

مقدمه

وقتی به جایگاه و نقش قرآن کریم، این بزرگ کتاب هدایت، در ابعاد مختلف زندگی مسلمانان از جمله جنبه­های بینشی، گرایشی و رفتاری نظر می­افکنیم، با کمال تاسف می بینیم نه بینش امت اسلامی یک بینش الهی و معنوی است و نه گرایشات و عواطف آن­ها سمت و سوی خدایی و اخروی دارد و نه رفتار آن ها بر اساس پاکی، کرامت و تقوی، آن گونه که قرآن می خواهد و ما را به سوی آن دعوت می کند، شکل گرفته است و این همه حکایت از مهجوریت قرآن کریم در بین ما مسلمانان دارد. همین مهجوریت است که باعث شده بیش از یک ونیم میلیارد مسلمان با داشتن عظیم­ترین سرمایه های مادی و معنوی در بدترین و ذلت­بارترین شرائط روزگار بگذرانند و قدرتهای استکباری بر جان و مال و ناموس آن ها مسلط باشند.

برای شناخت موفقیت یا مهجوریت هر تفکر و مکتبی در وحله اول بایستی اهداف آن مورد بررسی قرار گیرد. مشاهده وضع فعلی امّت مسلمان نشانگر این مطلب است که هنوز تا تحقّق اهدافی که این کتاب آسمانی به جهت آن از ناحیه خداوند نازل شده، راه درازی در پیش داریم. به راستی اگر قرآن را زینت بخش ظواهر زندگی خود قرار دادیم، آن را بوسیدیم و به دیده نهادیم و در تیراژ میلیونی آن را انتشار دادیم به قرآن عمل کرده­ایم و اهداف قرآن محقق ساخته­ایم؟

اساساً مهجوریت قرآن چه ابعادی دارد؟ عوامل آن چیست؟ پیامدهای دنیوی و اخروی آن کدام است؟ دغدغه­های پیشوایان دینی ما و رهبر کبیر انقلاب در این زمینه چه بود؟ و بالاخره ما در راستای کم کردن و از بین بردن این مظلومیت و غربت و نزدیک نمودن قرآن به جایگاه والایی که خداوند متعال برای آن قرار داده است، چه وظیفه ای داریم؟ مطالبی است که در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

مهجوریت قرآن از زبان خود قرآن

خداوند در آیه سی ام فرقان از زبان رسول مکرمش می فرماید: «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»

از آن جا كه در آيات قبل این آیه، انواع بهانه جويي­هاى مشركان لجوج و افراد بى‏ايمان مطرح شده بود، اين آيه ناراحتى و شكايت پيامبر اسلام «صلّى اللّه عليه و آله» را در پيشگاه خدا از كيفيت بر خورد اين گروه با قرآن باز گو كرده، مى‏گويد: «پيامبر بر پيشگاه خدا عرضه داشت: پروردگارا! اين قوم من قرآن را ترك گفتند و از آن دورى جستند».

استفاده خداوند از فعل «اتّخذ» برای بیان مهجور قرار دادن قرآن می­تواند بار معنایی ویژه ای داشته باشد که برخی محقّقین به آن اشاره کرده­اند:

«در این آیه، خداوند با استفاده از كلمه «اتخذوا» در صدد بیان این نکته است که قوم رسول اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) قرآن را وا ننهاده­اند و ترك نگفته­اند، بلكه آن را در اختیار گرفته و به آن دست یافته اند ولی این بدست آوردن و در اختیار گرفتن قرآن به گونه ای است كه در اثر عدم درك صحیح و شناخت اصولی و استفاده شایسته و بایسته، قرآن در این میان عملاً مهجور و متروك مانده است. لذا «مهجوركردن» قرآن یعنی روی گردانی و دوری از آن، در حالی كه «مهجورگرفتن قرآن» یعنی پرداختن به قرآن ولی به گونه ای كه اگر چه در ظاهر از این رویكردهای مختلف قرآنی بوی توجه و استفاده به مشام می­رسد ولی حقیقت مطلب این است كه در همه این رویكردها قرآن بیگانه و ترك شده است.» [1]

 از این رو و با توجه به این معنا از مهجورقرار دادن قرآن می­توان گفت اين سخن و اين شكايت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) امروز نيز همچنان ادامه دارد و نمونه­هایی از مهجوریت قرآن را حتی امروز نیز می­توان در بین مسلمانان یافت. یکی از بزرگان نشانه­های از مهجوریت قرآن در قرن حاضر را اینگونه تشریح می­کنند:

قرآن در حال حاضر در بین جوامع مسلمان به صورت يك كتاب تشريفاتى در آمده است، تنها الفاظش را با صداى جالب از دستگاه­هاى فرستنده پخش مى‏كنند، و جاى آن در كاشى كاريهاى مساجد به عنوان هنر معمارى است، براى افتتاح خانه نو، و يا حفظ مسافر، و شفاى بيماران، و حداكثر براى تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده مى‏كنند»[2]

علاوه بر آیاتی که مستقیما و به نحو صریح به بیان مهجوریت قرآن می­پردازد، آیاتی دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارد که به طور ضمنی از مهجوریت قرآن در بین مسلمانان پرده بر می­دارد. به طور مثال در برخی آیات صحبت از کتمان حقایق قرآنی توسط گروه خاصی است.[3] در جائی دیگر از بی­اعتنایی به اوامر و احکام قرآنی خبر می­دهد. [4] در آیات دیگری مردم را به جهت عدم خضوع در برابر قرآن توبیخ می­کند.[5] همچنین آیاتی که از عدم تدبر مردم در آیات نورانی قرآن[6] و نیز عدم استماع و انصات صحیح قرآن کریم[7] شکایت می­کند. این آیات خود می­تواند دلیلی بر مهجوریت قرآن باشد.[8]

مهجوریت قرآن از منظر روایات

همچنان که قرآن درباره اهمیت آخرین کتاب خدا و رفتار مناسب با آن به مسلمین سفارش می نماید، در احادیث هم مکررا این موضوع مورد تأکید قرار گرفته است.

در سخنان نورانی اهل بیت راجع به قرآن، از طرفی به فضیلت و جایگاه عالی قرآن، مقام شفاعت قرآن، تدبر در قرآن و فضیلت عاملان قرآن اشاره شده است و از طرف دیگر در مورد عدم تدبّر در آیات قرآن، عدم سکوت در هنگام استماع قرآن، بی توجهی به نوشته های قرآنی، استفاده از قرآن برای مطامع دنیوی، رعایت نکردن آداب تلاوت قرآن، نسیان و فراموشی قرآن پس از حفظ آن هشدار داده شده است.

با توجه به این که روایات بسیاری در جوامع روایی از اهل بیت عصمت و طهارت در رابطه با قرآن و موضوعات قرآنی وارد شده است. انتخاب چند روایت از بین سخنان متعالی اهل بیت که سراسر حکمت، معرفت و موعظه است، کاری بس دشوار است.  ازاین رو و با توجه به اختصار این نوشتار از بین آن همه جواهرات درخشان تنها چند نمونه را انتخاب می کنیم.

1- سعد خفّاف در روایت مفصّلی از وجود امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است که فرمودند : اى سعد، قرآن را بياموزيد زيرا قرآن در روز قيامت در زيباترين صورتى كه مردم ديده‏اند به محشر آيد و بر اصناف مختلف مردم می­گذرد . آنگاه خداى تبارك و تعالى از او سؤال می­کند چگونه ديدى بندگانم را؟ در پاسخ عرض كند: «برخى مرا نگهداشته و حفظ كردند و چيزى از مرا ضايع نكردند و برخى مرا ضايع كردند و حق مرا خوار شمردند و مرا دروغ دانستند و منم حجّت تو بر همه خلقت.» [9]

2-  از وجود مقدّس مولای متقیان عليه السّلام در نهج البلاغه وارد شده است:

«بى‏گمان پس از من روزگارى براى شما فرا خواهد رسيد كه چيزى از حقّ پنهان­تر و از باطل آشكارتر و از دروغ بستن بر خدا و پيامبرش بيشتر نخواهد بود، در نزد مردم آن زمان كالايى كسادتر از اين نيست كه قرآن چنان كه شايسته آن است خوانده شود، و رايج­تر از اين نيست كه به دلخواه، تفسير و در معانى آن تغيير داده شود، در شهرها چيزى زشت‏تر از كار خوب، و خوبتر از كار بد نباشد، حاملان قرآن آن را كنارى گذارند، و حافظانش آن را فراموش كنند، در آن روزگار كتاب خدا و پيروان راستين آن رانده و به دور افتاده‏اند، آنها دو يار همراه و همگامند كه هيچ كس به آنها پناه نمى‏دهد، از اين رو اگر چه در آن زمان قرآن و اهل آن در ميان مردمند امّا در ميان آنان و همراه آنها نيستند، زيرا گمراهى و هدايت اگر هم در يك جا جمع شوند با يكديگر توافق و سازگارى ندارند، مردم آن روزگار بر تفرقه و پراكندگى از دين اتّفاق كرده، و در اتّحاد و يگانگى اختلاف دارند، چنين مى‏نمايد كه آنان كتاب خدا را امام و پيشوايند و كتاب خدا امام و پيشواى آنها نيست، لذا در نزد اين مردم از قرآن جز نامى باقى نمى‏ماند و از آن جز خطّ و نوشته‏اش چيزى نمى‏شناسند آنها از دير زمان نيكوكاران را به انواع شكنجه‏ها دچار ساختند، و گفتار راست آنها را دروغ بر خدا ناميدند، و بدى را كيفر نيكى قرار دادند.[10]

امام خمینی (قدس سره) و مهجوریت قرآن

امام خمینی (ره) ریشه‏ای ‏ترین مشکل و بزرگ ‏ترین درد جوامع اسلامی را دوری‏مردم از قرآن و در نتیجه مهجور ماندن این آخرین صحیفه آسمانی می ‏دانست وبر این واقعیت تلخ همواره تاکید می‏کرد که «مشکلات مسلمین زیاد است، لکن مشکل‏بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشته‏اند و تحت لوای دیگران درآمده‏اند.»[11]

به اعتقاد ایشان دوری جوامع اسلامی از قرآن کریم، ملت اسلام را به این وضع سیاه‏ و نکبت‏بار مواجه ساخته و سرنوشت ملت های مسلمان و کشورهای اسلامی را دستخوش سیاست‏ سازشکارانه استعمار چپ و راست قرار داده است.[12]

مساله مهجوریت قرآن و دور شدن جوامع اسلامی از قرآن، از جمله نگرانی ‏های‏ بسیارجدی حضرت امام و دغدغه مستمر ایشان بود که از همان آغازین ‏روزهای نهضت درسال 42 تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تا واپسین ‏روزهای حیات هم بارها و بارها بدان اهتمام ورزیده و لزوم توجه به قرآن را تاکید کردند.

به عنوان مثال در یک سخنرانی در سال 43 در مورد نقشه‏های استعمار بیان کردند: «سلطه مستکبرین بر دولت های اسلامی در اثر دست ‏برداشتن از قرآن کریم واتکاء نداشتن بر قواعد اسلام بوده است.[13]

ایشان در تبیین این مهجوریت و جهات و ابعاد گوناگون آن می فرماید:

"مهجور گذاردن قرآن مراتب بسيار و منازل بى‏شمار دارد كه به عمده آن شايد ما متّصف باشيم. آيا اگر ما اين صحيفه الهيّه را مثلًا جلدى پاكيزه و قيمتى نموديم و در وقت قرائت يا استخاره بوسيديم و به ديده نهاديم، آن را مهجور نگذاشتيم؟ آيا اگر غالب عمر خود را صرف در تجويد و جهات لغويّه و بيانيّه و بديعيّه آن كرديم، اين كتاب شريف را از مهجوريّت بيرون آورديم؟ آيا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتيم، از ننگ هجران از قرآن خلاصى پيدا كرديم؟ آيا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسّنات آن را تعلّم كرديم، از شكايت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم مستخلص شديم؟ هيهات! كه هيچ يك از اين امور مورد نظر قرآن و مُنَزِّلْ عظيم الشأن آن نيست. قرآن كتاب الهى است و در آن شئون الهيّت است؛ قرآن حبل متّصل بين خالق و مخلوق است و به وسيله تعليمات آن بايد رابطه معنويّه و ارتباط غيبى بين بندگان خدا و مربّى آنها پيدا شود؛ از قرآن بايد علوم الهيّه و معارف لدنّيّه حاصل شود. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به حسب روايت كافى شريف فرموده: انَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: آيةٌ مُحْكَمَةٌ؛ وَ فَريضَةٌ عادِلةٌ؛ و سُنَّةٌ قائِمَةٌ.

قرآن شريف حامل اين علوم است؛ اگر ما از قرآن اين علوم را فرا گرفتيم، آن را مهجور نگذاشتيم. اگر دعوت‏هاى قرآن را پذيرفتيم و از قصّه‏هاى انبياء عليهم السلام كه مشحون از مواعظ و معارف و حِكَم است تعليمات گرفتيم، اگر ما از مواعظ خداى تعالى و مواعظ انبياء و حكماء كه در قرآن مذكور است موعظت گرفتيم، قرآن را مهجور نگذاشتيم؛ و الّا غور در صورت ظاهر قرآن نيز اخلاد إلى الأرض است، و از وساوس شيطان است كه بايد به خداوند از آن پناه برد."[14]

مقام معظم رهبری و مهجوریت قرآن

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه­ای انزوای قرآن را چنین توصیف می نماید:

«از وقتی که قدرت­های مسلط بر جوامع اسلامی از ارزش­های اسلامی، تهیدست و بیگانه شدند و قرآن را که ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود، مزاحم خود یافتند، تلاش برای بیرون راندن کلام خدا از صحنه زندگی آغاز شد و به دنبال آن جدایی از این زندگی اجتماعی و تفکیک دنیا از آخرت و تقابل دینداران واقعی با دنیاطلبان قدرتمند به وجود آمد، اسلام از منصب اداره عرصه­های زندگی جوامع مسلمان پایین کشیده شد و به مساجد و معابد و خانه­ها و کنج دلها اختصاص یافت و جدایی خسارت بار بلند مدت دین از زندگی پدید آمد.

امروز نگاهی به صحنه زندگی مسلمانان بیفکنید، ببینید قرآن در کجاست؟ در دستگاههای حکومت؟ در نظامهای اقتصادی؟ در تنظیم روابط و مناسبات مردم با یکدیگر؟ در مدرسه­ها و دانشگاه­ها؟ در سیاست خارجی و روابط با دولتها؟ در تقسیم ثروتهای ملی میان قشرهای مردم؟ در خلق و خوی مدیران جوامع اسلامی و همه قشرهای ملت­ها که کم یا بیش از آنان تأثیر میپذیرند؟ در رفتار فردی حکام اسلامی؟ در روابط زن و مرد؟ در خوراک و پوشاک؟ در کدام جلوه اصلی زندگی؟ در کاخها؟ در سپرده ها و اندوخته های بانکی؟ در معاشرتها؟ در کجای حرکت عمومی و اجتماعی انسانها؟ از این همه میدان­های زندگی، تنها مساجد و مأذنه­ها و احیاناً برای ریاکاری و مردم فریبی بخش ناچیزی از رادیوها مستثناست. اما آیا قرآن برای همین است؟ سیدجمال صد سال پیش از این میگریست و میگریاند که قرآن مخصوص هدیه دادن و زینت کردن و خواندن بر مقبره ها و نهادن بر طاقچه­هاست، در این صد سال چه تغییر حاصل شده است؟ آیا وضع قرآن برای امت نگران کننده نیست؟»[15]

عوامل مهجوریت قرآن

اندیشه در این که چه عواملی باعث شد که قرآن که عهد خدا با مردم و مایه سعادت بشر است دچار غربت و مهجوریت شود و انسان ها در نتیجه آن از سعادت و کرامت جدا شوند، مارا به اموری چند رهنمون می سازد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.

الف- جداسازی مردم از اهل بیت (علیهم السلام)

نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله ) در طول زندگی شریفشان به طور مکرّر مردم را به جایگاه والای قرآن و عترت و همراهی این دو با هم توجه دادند. حدیث ثقلین، که از نظر همه فرق مسلمین معتبر است، ایشان را به پیروی همزمان از این دو ثقل گرانبها توجه می دهند و اهل بیت(علیهم­السلام) را تبیین کنندگان قرآن می داند و پیروی همزمان از قرآن و عترت را تنها ضامن سعادت ابدی ایشان معرفی می­کند. اما با کمال تاسف دسیسه­های نامبارک باعث شد که این رهنمود والای پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دست فراموشی سپرده شود.

ائمه اطهار(علیهم السلام) طبق آیات[16] و روایات[17]، شارحان و مفسران قرآن هستند و دوری از ایشان امت را از درک و فهم قرآن و عمل به آن باز می دارد و آن هارا دچار کج فهمی نموده و یا در ظاهر عبارات متوقف می سازد.

امام راحل با اشاره به حدیث ثقلین که قرآن و اهل بیت مایه نجات معرفی شده­اند، بیان کردند:

"شايد جمله (لَنْ يَفْتَرِقا حتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوض) اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدس رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- هر چه بر يكى از اين دو گذشته است بر ديگرى گذشته است و مهجوريت هر يك مهجوريت ديگرى است، تا آن گاه كه اين دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آيا اين «حوض» مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دريا است، يا چيز ديگر كه به عقل و عرفان بشر راهى ندارد. و بايد گفت آن ستمى كه از طاغوتيان بر اين دو وديعه رسول اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- گذشته، بر امت مسلمان بلكه بر بشريت گذشته است كه قلم از آن عاجز است.»[18]

علامه جوادی آملی در رابطه با اهمیت همراهی قرآن و عترت می فرمایند:

"حقیقت انسان کامل با حقیقت قرآن هماهنگ است. قرآن و عترت دو گوهر هماهنگ با یک دیگر هستند نه قرآن، معادلی دارد تا بتوان این کتاب تدوین الهی را با آن مقایسه کرد و نه اهل­بیت عدلی دارند تا با آن مقایسه شوند: «نحن اهل بیت لا یقاس بنا احد»[19]  «ولا یقاس بآل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) من هذه الائمه احد ولایسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا».[20] هیچ کس از این امت که بهترین امت ها است با آل محمد (صلی الله علیه و آله )  مقایسه نمی شود چه برسد به امت های دیگر که به پای این امت نمی­رسند و هرگز ریزه خواران خوان نعمت آنان با ایشان مساوی نخواهد بود . اگر قرآن کریم آیت قدرت و نشانه دارایی خداوند سبحان است و مجموعه صفات جمال و جلال حق تعالی در آن تجلی کرده است، «فتجلی لهم فی کتابه»، اهل بیت (علیهم السلام) نیز عظیم ترین خبر و بزرگترین نشانه الهی­اند « ما للله نبا اعظم منی وما للله آیه اکبر منی»[21]. از این جهت اهل بیت تنها به قرآن شبیه اند و قرآن نیز تنها به آن ها تنظیر می شود. ظاهر آنان با ظاهر قرآن در تماس است و باطن آن ها با باطن قرآن در تماس است بنابراین بهترین مبین قرآن کریم عترت طاهره ( علیهم السلام) و بهترین معرف اهل بیت (ع)، قرآن کریم است. چون آنان عالم و عامل به حقایق قرآن هستند و قرآن سند صدق گفتار و صداقت کردار آن هاست. آنان قرآن مجسم اند و قرآن شناسنامه شخصیت آن­هاست.»[22]

در تقسیر شریف لاهیجی در ذیل آیه‌ی 30 سوره فرقان که حاوی گله­مندی پیامبر نسبت به مهجوریت قرآن در بین قوم خویش است، بیانی از حضرت امیر نقل شده است که به خوبی بیانگر هماهنگی و همسانی قرآن و اهل بیت می­باشد. در این تفسیر از قول حضرت آمده است:

«منم آن ذكر كه ايشان از آن گمراه شدند، منم آن سبيل كه از آن ميل كردند و منم ايمانى كه به آن انكار كردند و منم قرآنى كه آنها از آن دور شدند و ترك آن كردند و منم آن دين كه آنها تكذيب آن نمودند و منم آن صراط مستقيم كه از آن برگشتند.»[23]                      

ب ) عدم شناخت جامعیت و پویایی قرآن و نگرش انحصاری و محدود به آن

امام راحل در بیانات متعدد خود قرآن را یک سیستم کامل زندگی معرفی نموده و درباره کسانی که قرآن را محدود به امور اخلاقی، عبادی و فردی می نمایند، موضع گرفته و می فرمایند:

«باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آنقدر که در حکومت و سیاست، احکام دارند در سایر چیز­ها ندارند ، بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، عبادی و سیاسی است که غفلت از آن­ها این مصیبت ها را به بار آورده است. پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت های جهان»[24]

ج- عدم توجه به اهداف ومقاصد قرآن

اساساً برای شناخت موفقیت یا مهجوریت هرتفکر و اندیشه ای در مرحله اول بایستی اهداف آن مورد بررسی قرار گیرد. از این رو برای شناخت مهجوریت قرآن نیز بایستی اهداف قرآن شناخته شود. امام خمینی (قدس سره) اهداف و مقاصد قرآن را تربیت انسان و رسانیدن او به کمال در بعد نظر و عمل می داند. ایشان می­نویسد:

« اين كتاب شريف، چنانچه خود بدان تصريح فرموده، كتاب هدايت و راهنماى سلوك انسانيّت و مربّى نفوس و شفاى امراض قلبيّه و نوربخش سير الى اللَّه است. بالجمله، خداى تبارك و تعالى به واسطه سعه رحمت بر بندگان، اين كتاب شريف را از مقام قرب و قدس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزّل داده تا به اين عالم ظلمانى و سجن طبيعت رسيده و به كسوه الفاظ و صورت حروف درآمده براى استخلاص مسجونين در اين زندان تاريك دنيا و رهايى مغلولين در زنجيرهاى آمال و امانى، و رساندن آنها را از حضيض نقص و ضعف و حيوانيّت به اوج كمال و قوّت و انسانيّت، و از مجاورت‏  شيطان به مرافقت ملكوتيّين بلكه به وصول به مقام قرب و حصول مرتبه لقاء اللَّه كه اعظم مقاصد و مطالب اهل اللَّه است. و از اين جهت، اين كتاب كتاب دعوت به حق و سعادت است و بيان كيفيّت وصول بدين مقام است؛ و مندرجات آن اجمالًا آن چيزى است كه در اين سير و سلوك الهى مدخليّت دارد و يا اعانت مى‏كند سالك و مسافر الى اللَّه را. و به طور كلى يكى از مقاصد مهمّه آن، دعوت به معرفت اللَّه و بيان معارف الهيّه است از شئون ذاتيّه و اسمائيّه و صفاتيّه و افعاليّه؛ و از همه بيشتر در اين مقصود، توحيد ذات و اسماء و افعال است كه بعضى از آن به صراحت و بعضى به اشارتِ مستقصى مذكور است. و بايد دانست كه در اين كتاب جامع الهى به طورى اين معارف، از معرفة الذّات تا معرفة الافعال، مذكور است كه هر طبقه به قدر استعداد خود از آن ادراك مى‏كنند.» [25]

در ادامه ایشان به تربیت عملی انسان و قرار گرفتن او در مسیر سلوک به عنوان یکی دیگر از مقاصد قرآن اشاره می فرماید:

«و ديگر از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذيب نفوس و تطهير بواطن از ارجاس طبيعت و تحصيل سعادت، و بالجمله، كيفيّت سير و سلوك الى اللَّه است. و اين مطلب شريف به دو شعبه مهمّه منقسم است: يكى تقوا به جميع مراتب آن، كه مندرج در آن است تقوى از غير حق و اعراض مطلق از ما سوى اللَّه. و ديگر، ايمان به تمام مراتب و شئون، كه در آن مندرج است اقبال به حق و رجوع و انابه به آن ذات مقدّس. و اين از مقاصد مهمّه اين كتاب شريف است كه اكثر مطالب آن بلا واسطه يا مع الواسطه به اين مقصد رجوع كند.»[26]

د) انحصار استفاده از قرآن به ظاهر آیات

امام در بخشی دیگر از سخنان خود به  مهجوریت قرآن در بین حوزه های علمیه و انحصار تفاسیر قرآن به امور ظاهری اشاره نموده و با ارزیابی که از تفاسیر کنونی قرآن ارائه می دهند در عین قدرشناسی از مفسرین گرانقدر، تفاسیر موجود در بین علماء را تا این زمان تفاسیر کار آمد و کافی نمی دانند. ایشان عقیده دارند که تفاسیر موجود نتوانسته هدف قرآن را محقق سازد. ایشان می فرماید:

 « به عقيده نويسنده تا كنون تفسير براى كتاب خدا نوشته نشده. به طور كلّى معنى «تفسير» كتاب آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد؛ و نظر مهم به آن، بيان منظور صاحب كتاب باشد....بالجمله، مقصود ما از اين بيان نه انتقاد در اطراف تفاسير است، چه كه هر يك از مفسِّرين زحمتهاى فراوان كشيده و رنجهاى بى‏پايان برده تا كتابى شريف فراهم آورده فَلِلّهِ دَرُّهُمْ وَ عَلَى اللَّه اجْرُهُم، بلكه مقصود ما آن است كه راه استفاده از اين كتاب شريف را، كه تنها كتاب سلوك الى اللَّه و يكتا كتاب تهذيب نفوس و آداب و سنن الهيّه است و بزرگتر وسيله رابطه بين خالق و خلق و عروة الوثقى و حبل المتين تمسّك به عزّ ربوبيّت است، بايد به روى مردم مفتوح نمود. علماء و مفسِّرينْ تفاسير فارسى و عربى بنويسند و مقصود آنها بيان تعاليم و دستورات عرفانى و اخلاقى و بيان كيفيّت ربط مخلوق به خالق و بيان هجرت از دار الغرور به دار السّرور و الخلود باشد، به طورى كه در اين كتاب شريف به وديعت گذاشته شده. صاحب اين كتاب سكّاكى و شيخ نيست كه مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سيبويه و خليل نيست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودى و ابن خلّكان نيست تا در اطراف تاريخ عالم بحث كند؛ اين كتاب چون عصاى موسى و يد بيضاى آن سرور، يا دمِ عيسى كه احياء اموات مى‏كرد نيست كه فقط براى اعجاز و دلالت بر صدق نبىّ اكرم آمده باشد؛ بلكه اين صحيفه الهيّه كتاب احياء قلوب به حيوة ابدى علم و معارف الهيّه است؛ اين كتاب خدا است و به شئون الهيّه جلّ و علا دعوت مى‏كند. مفسِّر بايد شئون الهيّه را به مردم تعليم كند، و مردم بايد براى تعلّم شئون الهيّه به آن رجوع كنند تا استفادت از آن حاصل شود- وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظّالِمينَ الّا خَساراً. (اسراء، آیه 82)چه خسارتى بالاتر از اين كه سى- چهل سال كتاب الهى را قرائت كنيم و به‏ تفاسير رجوع كنيم و از مقاصد آن بازمانيم. رَبَّنا ظَلَمْنا انْفُسَنا وَ انْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكونَنَّ مِنَ الْخاسِرين(اعراف/23)»[27]

هـ  نقش حجاب های درونی انسان در برابر کتاب خدا

امام راحل در ادامه سخن از عوامل مهجوریت ما از کتاب الهی و عدم درک معارف آن به حجاب­های درونی ما در برابر کلام خدا اشاره می­نمایند.

ایشان می­فرمایند:

«یکی دیگر از حجابهای بزرگ ما خودبینی است که شخص متعلم خود را به واسطه این حجاب مستغنی ببیند و نیازمند به استفاده نداند و این از ترفندهای شیطان است که همیشه کمالات موهوم را بر انسان جلوه می­دهد و او را سرگرم ظواهر قرآن می­سازد. شخص مستفید بایستی تمام این حجاب­ها را خرق کند. حجاب آراء فاسده و مسالک و مذاهب باطله یکی دیگر از حجاب­های ما در برابر این کتاب شریف الهی است. در این میان نباید از نقش گناهان در این زمینه غافل ماند زیرا که یکی دیگر از مهمترین حجاب­ها که مانع از فهم قرآن و استفاده از معارف آن است حجاب معاصی و کدورات است که جلوی ادراک حقائق را می­گیرد. علاوه بر آنچه که ذکر شد، دلبستگی شدید به دنیا و حب آن یکی دیگر از حجابهای غلیظی است که پرده ضخیمی بین ما و معارف قرآن ایجاد می­کند به واسطه­ی آن دلبستگی، قلب انسان تمام هم خود را صرف آن می­کند و از ذکر خدا غافل می­شود. شرح این حجابها و تبیین آن را به حول و قوه الهی در گفتار آخر با استناد به سخنان امام خواهیم آورد.»[28]

راهکارهای مقابله با مهجوریت قرآن

راه حل چیست چه باید کرد و چه کنیم تا قرآن از غربت خارج شود و کتاب زندگی بشر گردد؟ چه کنیم تا قرآن را که درمان همه دردهای بشریت و مشکلات فلج کننده جهانی است در جایگاه شایسته خود قرار دهیم و زحمات خاتم انبیاء و اهل بیت عصمت و طهارت را در حد توان خود جبران نماییم؟ در فرازهای پیش رو به برخی از مهمترین راهکارها اشاره می نماییم.

الف) زانو زدن در محضر قرآن و شاگردی آن

امام راحل در بخشی از سخنان راهگشای خود در باره مهجوریت قرآن ما را به این نکته توجه می دهند که بایستی در محضر قرآن شاگردی کنیم و قرآن را به عنوان ذکر الهی و نورانی شدن جان قرائت کنیم تا بتوانیم با معجزه قرآن و اثرات ذکر الهی حجابهای خود را کنار زده و به نورانیت قرآن دسترسی پیدا کنیم. هرگونه احساس نیاز به معارف قرآنی و کوچک شمردن آن ناشی از نوعی غرور علمی است که به جز ایجاد حجاب در مقابل دیدگان انسان ثمری ندارد و اقرار علماء بر ریزه­خواری در مکتب و محضر قرآن کریم خود بهترین شاهد بر این مدّعا است به طور مثال ملا صدرا (ره) در مقدّمه تفسير سوره واقعه مى‏گويد: بسيار به مطالعه كتب حكما پرداختم تا آنجا كه گمان كردم كسى هستم، ولى همين كه كمى بصيرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى ديدم. در آخر عمر به فكر رفتم كه به سراغ تدبّر در قرآن و روايات محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) بروم. يقين كردم كه كارم بى‏اساس بوده است، زيرا در طول عمرم به جاى نور در سايه ايستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله كشيد، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا كرد و شروع به تفسير و تدبّر در قرآن كردم، درِ خانه وحى را كوبيدم، درها باز شد و پرده‏ها كنار رفت و ديدم فرشتگان به من مى‏گويند: سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ.[29]

همچنین فيض كاشانى (ره) در کتاب رسالة الانصاف خود می­نویسد: كتاب‏ها و رساله‏ها نوشتم، تحقيقاتى كردم، ولى در هيچ يك از علوم دوائى براى دردم و آبى براى عطشم نيافتم، بر خود ترسيدم و به سوى خدا فرار و انابه كردم تا خداوند مرا از طريق تعمّق در قرآن و حديث هدايت كرد.[30]

امام خمينى (ره) نیز در گفتارى از اينكه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نكرده، تأسّف مى‏خورد و به حوزه‏ها و دانشگاه‏ها سفارش مى‏كند كه قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه‏ى رشته‏ها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ايّام جوانى تأسّف بخورند.[31]

‏ ب) نزدیک شدن به اهل بیت واستفاده از تعالیم ایشان

از آنجاکه جدایی از اهل بیت و عدم استفاده از محضر ایشان زمینه ساز جدایی بشر از قرآن و اسلام ناب می­گردد از این رو هر تلاشی که در راستای معرفی مقام والای اهل بیت(علیهم­السلام) و تشویق مردم به ولایت پذیری و نیز ترویج معارف اهل بیت(علیهم­السلام) به عنوان تنها قراءت و تفسیر صحیح قرآن کریم صورت گیرد، می­تواند راه­گشا باشد. در همین راستا بازگشت به معارف نهج البلاغه که بهترین و به روز ترین تفسیر قرآن است، قدمی بسیار اساسی و مبارک در این زمینه می­تواند باشد.

ج) عدم اتکا به برداشت­های شخصی و استفاده از نظرات دیگران

امام راحل ضمن هشدار نسبت به خطر خوبینی و غرور نفس و جمود بر فهم شخصی از قرآن و عدم استفاده از آراء و نظرات دیگران، همگان را به خرق این حجاب دعوت کرده و می­فرمایند:

«از خود قرآن شريف دستور عدم وقوف و قانع نشدن به يك حدّ معيّن استفاده می­شود. در قصص قرآنيّه اشارت به اين معنى بسيار است. حضرت موسى كليم با مقام بزرگ نبوّت قناعت به آن مقام نكرد و به مقام شامخ علم خود وقوف نفرمود؛ به مجرّد آنكه شخص كاملى را مثل خضر ملاقات كرد با آن تواضع و خضوع گفت: هَلْ اتَّبِعُكَ عَلى‏ ان تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً. (کهف، آیه66) و ملازم خدمت او شد تا علومى كه بايد استفاده كند را فرا گیرد. حضرت ابراهيم عليه السلام به مقام بزرگ ايمان و علم خاصّ به انبياء عليهم السلام قناعت نكرد، عرض كرد: رَبِّ ارِنى كَيْفَ تُحيى الْمَوْتى(بقره،آیه 260) از ايمان قلبى خواست به مقام اطمينان شهودى ترقّى كند. بالاتر آن كه خداى تبارك و تعالى به جناب ختمى مرتبت دستور مى‏دهد تا از خداوند طلب زیادتی علم کند«و قُلْ رَبِّ زِدْنى عِلْماً».(طه، آیه114). اين دستورات كتاب الهى، اين نقل قصه‏هاى انبياء، براى آن است كه ما از آنها تنبّه حاصل كنيم و از خواب غفلت برانگيخته شويم.

د) هماهنگی در اندیشه ،گفتار و رفتار دست اندرکاران قرآن

يكي از عوامل مهم كه در مهجوريت زدايي از قرآن مي‌تواند بسيار تاثيرگذار باشد، اين است كه حافظان، قاريان، مفسران و تمام كساني كه در اين بخش فعاليت دارند، عامل به قرآن باشند. اين افراد كه معمولا در جامعه به عنوان افراد الگو مطرح هستند، خود بايد از عاملان به دستورات قرآن باشند و ساير مردم اين خوشبختي و سعادتي را كه در ساية عمل به قرآن به دست مي‌آيد، در زندگي اين افراد ببينند تا بقيه هم نسبت به آن تمايل و رغبت پيدا كنند. ولي اگر قرار باشد كه دست اندركاران علوم قرآني، قرآن را در زندگي خود پياده نكنند، چه انتظاري مي‌توان از ديگران داشت.

خداوند متعال در قرآن كريم كساني را كه مي‌دانند، ولي به دانسته‌هاي خود عمل نمي‌كنند نكوهش مي‌كند و مي‌فرمايد: "أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛[32] (آيا مردم را به نيكي فرمان مي‌دهيد و خود را فراموش مي‌كنيد، با اينكه شما كتاب خدا را مي‌خوانيد؟آيا هيچ نمي‌انديشيد؟) و در آية شريفة ديگري مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ *كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ»[33] (اي كساني كه ايمان آورده ايد چرا چيزي مي‌گوييد كه انجام نمي‌دهيد؟نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزي را بگوييد و انجام ندهيد.) [34]

مولاي متقيان حضرت علي (ع) در بياني نوراني مي‌فرمايد: «من نصب نفسه للناس اماما فليبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره»؛ هر كس خود را پيشواي مردم نمود بايد پيش از ياد دادن به ديگري نخست به تعليم نفس خويش بپردازد.[35]

هـ) تصحيح فرهنگ استفاده از قرآن

از دیگر اموری که می تواند در رفع غربت از قرآن موثر باشد، تصحیح فرهنگ عمومی استفاده از قرآن است. قرآن کتاب هدایت و سعادت است و برای تأمل کردن و الگوپذیری از آن برای جهت دهی به زندگی در مسیر سعادت و کمال است و صرف پرداختن ظاهری به قرآن در صورت هدف فوق را تأمین نکند، خود نوعی قرار دادن قرآن در مهجوریت است. نمونه­هایی فرهنگ نادرست مواجهه با قرآن در عبارت زیر بدان اشاره شده است:

«يك فرهنگ نامناسب كه در بين بيشتر افراد جامعه رايج است اين است كه مردم قرآن را بيشتر براي كارهاي جانبي و آماده كردن مجلس براي مراسم مختلف مي‌خواهند. يكي از شايع‌ترين آنها استفاده از قرآن در قبرستانها و مجالس ترحيم است و تسليت دهندگان و عزاداران معمولا هيچ گونه توجهي به معاني و مفاهيم ندارند و هدف بيشتر كساني كه در چنين مراسمي شركت مي‌كنند خواندن فاتحه‌اي براي شادي روح مرحوم است. مي‌توان گفت كه قرآن در خانة بسياري از مسلمانان از روي طاقچه‌ها و داخل كمدها پايين آورده نمي‌شود، تا چه رسد به اينكه بخواهند آن را بخوانند و در آن انديشه كنند و فرامين آن را در زندگي پياده كنند، چرا كه ديد اين افراد اين است كه قرآن كتاب مقدسي است و كاربرد آن فقط در استخاره گرفتن و سفرة عقد و عروسي و مسائلي از اين قبيل است.[36]

لذا وظیفه هر مسلمانی است که به قرآن کریم به دید کتاب زندگی و سعادت بنگرد و در جهت نهادینه شدن آن در سطح جامعه نیز تلاش کند و در این راستا بدون شک، تمامی نهادهای فرهنگی می توانند تاثیر گذار باشند ومسلماً رسانه های عمومی بیشترین نقش را دارند.

نتیجه

در جهان امروز ما شاهد مظلومیت و غربت مسلمانان در گوشه و کنار جهان هستیم و روزی نیست که ده ها مسلمان در اثر ظلم و جنایت استکبار جهانی و مزدوران منطقه ای او به خاک و خون کشیده نشوند. از جمله عوامل این ذلت و خفت و انفعال کشورهای اسلامی، جدایی آن ها از آموزه های آزادی­بخش، پیشرو و عزت بخش اسلام و تعالیم کتاب آسمانی­اش یعنی قرآن کریم است. اختلاف ها، فرقه گرایی و تعصب های ملی و قومی بین مسلمین و فتنه های فلج کننده، همگی پیامد های شوم دوری از قرآن و مهجوریت آن است. در این راستا و برای خارج کردن قرآن از مهجوریت، همه مسلمان باید پیوند خود را با قرآن و تعالیم نابش مستحکم­تر سازند و به تعالیم اهل­بیت به عنوان مفسرین کلام الهی رجوع کرده و از تعالیم و بیانات ایشان بیشتر استفاده کنند و نیز با تغییر رویکرد خود به قرآن، بهره خود را از قرآن صرفاً رسیدن به اجر اخروی و ثواب قرائت آن قرار ندهند، بلکه با تأمل در آموزه­های حیات بخش آن، دوای دردهای فردی و اجتماعی خود را از قرآن بجویند و آنرا در جوانب مختلف زندگی وارد کرده و از آن جهت تعالی زندگی دنیوی و اخروی خود مدد جویند.

 

فهرست منابع

1.                 قرآن.

2.                 نهج البلاغه.

3.                 امام خمینی،روح الله، آداب الصلوه(آداب نماز)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1391.

4.                 مؤمني، علي اكبر، مقاله‌ی «مهجوریت قرآن»، مجله نسیم وحی، آذر و دی 1385، شماره 4.

5.                 علی­بابایی، احمد، برگزيده تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1391.

6.       امام خمینی، صحیفه نور، (مجموعه رهنمودهای امام خمینی (ره))، انتشارات سازمان مدارك
فرهنگی انقلاب اسلامی، انتشارات سروش، چاپ اول، 1369.

7.       علاء الدین، محمد رضا، «تدابیر پیامبر اعظم و ائمه هدی (علیه السلام) در مقابله با مهجوریت قرآن»، در مجله کوثر، پاییز 1385، شماره‌ی 22.

8.                 کلینی، محمدبن یعقوب، كافي، دارالکتب الاسلامیه،‌ 1388ق.

9.       میثم بن علی ابن میثم، ترجمه و ‏شرح‏نهج‏البلاغه، حبیب روحانی(مترجم)، محمدرضا عطایی (مترجم) ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامی - 24 خرداد، 1390

10.             محمد بن علی ابن باویه(شيخ صدوق) امالی، ترجمه كمره‏اى، مجلس شصت و ششم .

11.             مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء.

12.             جوادی آملی، عبدالله، همتایی قرآن و اهل بیت( علیهم السلام)، مؤسسه اسراء، 1391.

13.             لاهیجی، بهاء الدین محمد، تفسير شريف لاهيجي، انتشارات علمی، 1390.

14.              شرح نهج البلاغه، سیدعلی­نقی فیض الاسلام اصفهانی (مترجم)، انتشارات فقیه، 1387.

 



[1] . مؤمني، علي اكبر، مقاله‌ی «مهجوریت قرآن»، مجله نسیم وحی، آذر و دی 1385، شماره 4.

. برگزيده تفسير نمونه، ج‏3، ص 334[2]

[3] . «ان الذین یکتمون ما انزلنا......»  بقره/ 121.

[4] . بقره/ 101 و آل عمران/ 21.

[5] . «الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله»، بقره/ 121

[6] . «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها: حدید/،آیه16

[7] . «فإذا قرأت القرآن فاستعذ بالله» محمد/ 24

[8]. علاء الدین، محمد رضا، «تدابیر پیامبر اعظم و ائمه هدی (علیه السلام) در مقابله با مهجوریت قرآن»، در مجله کوثر، پاییز 1385، شماره‌ی 22.

 

[9] . کلینی، الكافي، ج‏2، ص 599-597.

 

[10] . ابن میثم، ترجمه‏شرح‏نهج‏البلاغه، ج3 ، ص365-368.

[11] . خمینى، روح الله، صحیفه نور، ج‏13، ص‏123.

[12] .  همان، ج‏1،ص‏186.

[13] . همان، ج‏16، ص‏39 با تصرف و تلخیص.

 

[14] . خمینی، روح الله، آداب الصلوه، ص/ 199-198.

[15] . پیام آیت الله خامنه ای در زمان ریاست جمهوری به لرکنفرانس اندیشه اسلامی، بهمن ماه ، به نقل از قرآن در آینه اندیشه ها.

 

[16] . «وَ انْزَلْنَا الَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ الَيهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرون» نحل/ 44.

[17] . قالَ رسولُ اللَّه- صلَّى اللَّه عليه و آله و سلَّم: انّى تاركٌ فيكُمُ الثّقلَيْنِ كتابَ اللَّهِ و عترتى اهلَ بيتى؛ فإِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى‏ يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوضَ»

[18] . وصيت­نامه امام خمینی قدس سره، ص/ 2.

 

[19] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ج26 ، ص260.

[20] . .نهج البلاغه، خطبه‌ی 2.

[21] . بحار الانوار، ج44، ص205.

[22] . جوادی آملی، همتایی قرآن و اهل بیت(علیهم السلام)، ص230-238، با تلخیص.

 

[23] . تفسير شريف لاهيجي، ج 3، ص 334-335.

[24] . ر.ک: صحیفه نور.

 

[25] . خمینی، روح الله، آداب الصلوة(آداب نماز)، ص: 186-184، با تلخیص و اضافه عناوین و توضیحات.

 

[26] . همان.

 

[27] . خمینی، روح الله، آداب الصلوة (آداب نماز)، ص191-195، با تلخیص مختصر.

 

[28] . همان، ص203-191

[29] . گزيده تفسير نمونه، ج‏3، ص334

[30] - همان.

. صحيفه نور، ج20، ص 20[31]

[32] سوره بقره/ 44

[33] . سوره صف/3-4.

[34] . مؤمني، علي اكبر، مقاله‌ی «مهجوریت قرآن»، مجله نسیم وحی، آذر و دی 1385، شماره 4.

[35] . نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت،70.

[36] . مؤمني، علي اكبر، همان.