مراحل پیدایش و تکامل جنین در قرآن کریم

مریم بتول


چکیده:

طرح مسئله

منشأ خلقت انسان

الف) خلقت انسان از خاک

ب) خلقت انسان از آب

ج) خلقت انسان ازمنی

جمعبندی

مراحل تکامل جنین

مرحله‌ی اوّل: نطفه

مرحله‌ی دوّم: علقه

مرحله‌ی سوّم: مضغه

مرحله‌ی چهارم: عظام

مرحله‌ی پنجم: لحم

مرحله‌ی ششم: دمیدن روح

مرحله‌ی هفتم: تولّد

نتیجه‌ی بحث

چکیده:

خداوند متعال در قرآن کریم، به مناسبت­های مختلف به منشأ خلقت انسان و مادّه­ای که از آن خلق شده اشاره کرده و از خاک، گل، آب و منی به عنوان عناصری که انسان از آن به وجود آمده یاد کرده است. در جمع بین این آیات می­توان گفت که خلقت انسان از خاک شروع شده و این خلقت تنها مختص انسان نخستین یعنی حضرت آدم(ع) بوده است امّا خلقت انسان­های بعدی از نطفه آغاز می­شود و ادامه می­یابد. همچنین از منظر قرآنی مراحل تکامل انسان در مرحله‌ی جنینی را تا قبل از تولّد می­توان به پنج مرحله تقسیم کرد که عبارتند از نطفه، علقه، مضغه، پیدایش عظام و روئیدن لحم و در نهایت مرحله‌ی تولّد قرار دارد که با تمهیداتی که خالق انسان برای سهولت وضع حمل اندیشه است، کودک به آسانی چشم به جهان می­گشاید.

طرح مسئله

از زمانیکه بشر این امکان را یافت تا با ساخت ابزار لازم و عکس­بردای از جنین، مراحل رشد آن را در آزمایشگاه زیر نظر قرار دهد، مدّت زیادی نمی­گذرد؛ حالات مختلف جنین و مراحل رشد آن، برای قرن­ها از جمله مجهولات بشر به شمار می­رفت وبرخی مسائل مربوط به آن از جمله منشأ حیات و کیفیّت آن، هنوز هم در زمره‌ی معمّاها و مسائل لاینحلّ علمی جای دارد. با این وجود قرآن کریم، قرن­ها پیش از این و در زمانی که از هیچیک از دستاورهای نوین در حوزه‌ی زیست­شناسی خبری نبود، به تشریح کیفیّت خلقت انسان و مراحل تکامل جنین در رحم مادر پرداخت که با توجّه به قصور دانش بشری در آن عصر، این مسئله را می­توان بعدی از ابعاد اعجاز علمی قرآن کریم به حساب آورد.

ما در این نوشتار برآنیم تا با جمع آوری آیات مربوطه به  بررسی مضمون و نحوه‌ی دلالت آنها با استناد به تفاسیر موجود، بپردازیم تا از این رهگذر بتوانیم منشأ آفرینش انسان و نیز مراحل رشد و تکامل جنین را مورد بررسی قرار دهیم.­

منشأ خلقت انسان

خداوند متعال در قرآن کریم، به مناسبت­های مختلف به منشأ خلقت انسان و مادّه­ای که انسان از آن خلق شده پرداخته است؛ در آیات مختلفی از قرآن کریم به خلقت بدوی انسان از خاک اشاره شده در حالی که در آیات دیگر صحبت از خلقت انسان از آب است. کمااینکه در برخی دیگر، منشأ خلقت انسان «منی» معرّفی شده است. با نظر به این اختلافات، برخی تصور کرده­اند که در این آیات، نوعی تناقض­گویی وجود دارد. شاید یکی از مهمترین عوامل این اندیشه، پراکندگی آیات مربوط به این موضوع در قرآن کریم است. از اینرو برای روشن شدن موضوع و رفع ابهام لازم است تا آیات مربوط به این زمینه جمع­آوری شده و به نحوی منطقی، کنار هم چیده شود تا بتوان از مجموع آنها نظر واحدی را استخراج کرد.

الف) خلقت انسان از خاک

خداوند در سوره‌ی روم می­فرماید: «و من آیاته أن خلقکم من تراب»[1]. این آیه در این مطلب صراحت دارد که انسان از خاک آفریده شده است. البته این به معنای خلقت مستقیم تمام انسان­های از خاک نیست؛ بلکه مراد آن است که حضرت آدم علی نبیّنا و آله وعلیه السلام، مستقیماً از خاک آفریده شده است و چون خلقت سایر انسان­ها به ایشان ختم می­شود در نتیجه می­توان گفت که خلقت همه‌ی انسان­ها در اصل از خاک بوده است. مرحوم علامه‌ی طباطبائی در این زمینه می­فرماید:

«مراد فرد فرد آدمیان نیست تا اینکه بگوییم، خلقت فرد فرد انسان­ها از خاک نبوده است؛ بلکه مراد نوع آدمیان و انسان­هاست. خداوند می­خواهد بفرماید که مبدأ آفرینش این نوع انسان­ها، از گل و خاک بوده است که همه‌ی افراد به آن منتهی می­شوند و خلاصه اینکه تمام افراد این نوع، از فردی پدید آمده­اند که از گل خلق شده بود و آنگاه فرزندانش از راه تناسل و توالد از پدر و مادر پدید آمده­اند و مراد از آن فردی که از گل خلق شده است، حضرت آدم(ع) است.»[2]

این مطلب را می­توان از آیه‌ی 59 سوره‌ی آل عمران نیز برداشت کرد. خداوند در آیه می­فرماید: «إن مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن وفیکون» خداوند در آیه‌ی شریفه، خلقت حضرت عیسی(ع) را از آن جهت که بی­واسطه‌ی اسباب طبیعی محقّق شده است، به حضرت آدم تشبیه کرده است و خلقت هر دو را از خاک دانسته است. در حالی اگر خلقت مستقیم از خاک مربوط به همه‌ی انسان­ها بود وجهی برای تشبیه ایشان به شخص حضرت آدم از میان آدمیان نبود.

ب) خلقت انسان از آب

قرآن کریم در آیات متعدّدی به خلقت همه‌ی موجودات زنده و یا خلقت انسان از آب اشاره می­کند. در سوره‌ی آل عمران در مورد خلقت انسان از آب آمده است: « و هو الذی خلق من الماء بشراً فجعله نصباً و صهراً»[3]. همچنین در بعضی موارد، خلقت جمیع جنبندگان از آب معرّفی شده است. به طور مثال در آیه‌ی ذیل به خلقت همه‌ی موجودات زنده از جمله انسان از آب به صورت مطلق اشاره شده است: «خلق کل دابّة من ماء»[4]

امّا اکثر مفسّرین این مطلب را نپذیرفته در مقام جمع بین این آیه و آیات مربوط به خلقت انسان، توجیهاتی را ذکر کرده­اند. به طور مثال برخی معتقدند از آنجا که خلقت انسان اوّلیه از طین به معنای گل بوده است لذا وجود آب در خلقت آن نقش داشته است. برخی دیگر با استناد به برخی آیات که اولین مخلوق را آب دانسته­اند، بیان می­دارند که خلقت انسان هم به نوعی از آب بوده است. امّا جمعی دیگر مفسّران منظور از آب را همان آب نطفه یا منی می­دانند که انسان­ها از آن به وجود آمده­اند.

ج) خلقت انسان ازمنی

از جمله آیاتی که منشأ خلقت انسان را «منی» معرّفی کرده، آیه‌ی 37 سوره‌ی قیامت است که می­فرماید: «ألم يک نطفة من منی يمنی». مرحوم علامّه‌ی طباطبائی مراد از «منی یمنی» را ریختن منی از صلب پدر به رحم مادر تفسیر کرده­اند.[5]

هنگامی که شهوت مرد تحریک می­شود از وی آبی خارج می­گردد که در اصطلاح قرآن به آن «منی» گفته می­شود. خروج این آب با شدّت و جهندگی همراه بوده و با بوی بد از بدن خارج می­گردد و شامل تعدای بسیاری زیادی از اسپرم­هایی است که با چشم قابل مشاهد نیستند.[6]

همچنین در آیه‌ی 8 سوره‌ی سجده آمده است: «ثمّ جعل نسله من سلالة من ماء مهين». شیخ طبرسی در تفسیر این آیه می­نوسید که «سلاله» به قطرات آب صاف شده،­ گفته می­شود و در اینجا مقصود، نطفه و منی مرد است و از آن جهت که از صلب پدر سرازیر می­شود، از آن تعبیر به سلاله شده است[7]. همچنین مراد از «ماء مهین» آب ضعیف، پست وبی ارزش است و از آن جهت از منی به «ماء مهین» تعبیر شده است، چراکه کسی برای آن ارزشی قائل نمی­شود.[8]

جمع­بندی

همانگونه که مشاهده می­شود، قرآن کریم در مورد منشأ خلقت انسان، تعابیر مختلفی را به کار برده است که در مقام جمع بین آنها می­توان گفت که هر یک از آنها مربوط به مرحله­ای از مراحل خلقت نسل بشر است انسان به شمارآورد. با توجه به این مسئله می­توان گفت که خلقت انسان از خاک شروع شده است و این خلقت تنها مختص انسان نخستین است امّا خلقت انسان­های بعدی از نطفه آغاز می­شود و ادامه می­یابد. همانگونه که در سوره‌ی سجده آمده است: «... بدأ خلق الانسان من طين. ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين»[9]

مراحل تکامل جنین

خداوند در سوره‌ی مؤمنون مراحل تکامل انسان در رحم مادر و در دوره‌ی جنینی را در بیانی جامع اینگونه تشریح می­کند: «ولقد خلقنا الانسان من سلاسلة من طين. ثمّ جعلناه نطفة في قرار مکين. ثمّ خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاماً فکسونا العظام لحماً ثمّ انشأناه خلقاً آخر فتبارک الله أحسن الخالقين»[10]

مرحله‌ی اوّل: نطفه

همانگونه که در قسمت قبل گذشت، نطفه اولین مرحله از سیر تکاملی انسان و نقطه‌ی آغازین پیدایش انسان­هاست که ما حصل ترکیب آب مرد و زن و یا به اصطلاح علمی سلول­های جنسی زن و مرد است که در فرآیندی بیولوژیکی در بدن هر یک از زن و مرد پدید آمده­اند. از این رو می­توان نطفه را حاصل از مواّد غذایی به حساب آورد که از زمین به بدن زوجین می­رسد. و شاید همین مسئله تفسیر دیگری بر خلقت انسان از خاک باشد و براساس آن بتوان خقلت اوّلیه‌ی انسان از خاک را به همه‌ی ابناء بشر تعمیم داد.

ترکیب نطفه از مجموع سلول­های جنسی زن و مرد و نقش داشتن هر یک از والدین در خلقت فرزند، از جمله اکتشافات علمی است که عمر زیادی از آن نمی­گذرد. در یک تلّقی کهن، تصوّر بر این بود که فرزند تنها از پدر ناشی می­شود و مادر تنها در حکم ظرف و جایگاهی برای پرورش نطفه است و خود در ساختار بیولوژیکی آن نقشی ندارد. در این رابطه خداوند در سوره‌ی انسان، در توصیف نطفه انسانی، صفتی را به کار برده است که تأمل در آن، افق­های جدیدی از علو معانی این کتاب آسمای در مقابل ما خواهد گشود.. خداوند می­فرماید: «انّا خلقنا الانسان من نطفة امشاج»[11] در بیان مراد از کلمه‌ی «امشاج» از سوی مفسّرین تفاسیر مختلفی بیان شده است. که در زیر به برخی آنها اشاره می­کنیم.

از قتاده روایت شده است که امشاج به معنای اطوار و حالات مختلف است؛ یعنی در یک حالت نطفه بوده، بعد علقه وبعد مضقه شد و آنگاه استخوان تا اینکه به انسان کاملی تبدیل گشت.[12]

 همچنین مجاهد و ضحّاک و ابن مسعود گفته­اند که مقصود از امشاج، اختلاف رنگ­های نطفه است. و بعضی دیگر معتقدند که امشاج عبارت است طبیعت­های حرارت و یبوست و... در انسان است و به نطفه منتقل می­شود و آنگاه خداوند به آنها بنیه‌ی معتدل حیوانی بخشیده و سپس در آن روح می­دمد.[13]

امّا در این میان، برخی مفسّرین با توجّه به معنای لغوی «امشاج»، تفسیری را ارائه داده اند که با توجّه به دستاوردهای جدید علمی، صحیح­تر به نظر می­رسد. مرحوم طبرسی در تفسیر جوامع الجامع می­نویسد: «امشاج به معنای آمیختن است و این آیه به این معناست که آب زن و مرد به هم آمیخته می­شود»[14] البته در بین مفسّرین متقدّم نیز چنین دیدگاهی را می­توان یافت. همچنانکه ابن عبّاس امشاج را «مخلوطی از آب و زن و مرد» دانسته است و ابوالفتوح رازی نیز چنین تفسیر را برای این عبارت برگزید است[15].

با این تفسیر، زیبایی این تعبیر قرآنی بیش از پیش مشخّص می­شود. و با رجوع به گزارشاتی که محقّقین از مراحل انعقاد نطفه، بیان داشته­اند، صفحه‌ی جدیدی در باب اعجاز علمی قرآن گشوده خواهد شد. در ذیل به یکی از این گزارشات اشاره می­کنیم:

«حدود 200تا 500 میلیون اسپرم که در مبهل زن ریخته شده است در یک مسابقه به طرف سوراخ کوچک مبهل می­روند و بعضی از اسپرم­ها در آن داخل شده وبه سوی رحم حرکت می­کنند تا اینکه به لوله­های رحم که 10تا 14 سانتیمتر طول دارند، می­رسند و در عین حال از طرف دیگر تخمی از تخمدان زن رها می­شود و به وسیله‌ی دهانه‌ی رحم که خاصیّتی مکنده دارد بلعیده می­شود... و همین­که تخمک بلعیده شد، در بین آنها قرار می­گیرد او را به طرف رحم می­رانند و هنگام ملاقات اسپرم با تخمک­ها وقتی است که این اسپرم­ها به تخمک حمله­ور می­شوند و سرهای خود را بر تخمک می­گذارند و بالاخره یکی از آنها تخمک را سوراخ کرده، وارد آن می­شود.»[16]

مرحله‌ی دوّم: علقه

بعد از تشکیل نطفه، دوّمین مرحله­ای که قرآن کریم از آن نام برده است، حالت علقه است. درسوره‌ی غافر آمده است: « هو الذی خلقکم من تراب ثم نطفه ثم من علقه» . همچنین جمع این کلمه یعنی واژه‌ی «علق»  در اوّلین سوره ای که بر پیامبراکرم(ص) نازل شد به کار رفته است: «خلق الأنسان من علق». در تفسیر علقه گفته شده که عبارت است از «قطعه­ای از خون منجمد که به واسطه‌ی رطوبتی که به همراه دارد، با هرچه تماس پیدا کند به آن آویزان می­شود و اگر رطوبت خود را از دست بدهد، دیگر به او علقه گفته نمی­شود»[17].

علارغم برخی از مفسّرین که مراد از انسان در این آیه را حضرت آدم دانسته­اند، این مرحله از آفرینش نیز تنها مختص به آفرینش آدم(ع) نبوده و دوره­ای از مراحل تکامل جنین در هر انسانی را تشکیل می­دهد. کمااینکه شیخ طبرسی[18] و مرحوم علامه[19] به این مسئله توجّه داده­اند.

در مراحل تکاملی جنین، پس از اینکه اسپرم مرد و تخمک زن ترکیب شده و نطفه منعقد شد، پس از گذشت چهل روز تحولاّتی در نطفه پدید می­آید و در نهایت به خون سرخ بسته شده­ای تبدیل شده و به دیواره‌ی رحم آویزان می­شود، که در تعبیر قرآنی با آن علقه گفته شده است.

تعبیر قرآن کریم از این حالت به «علقه» حاوی نکات قابل توجّه­ایست. یکی اینکه «علقه»  در اصل به معنای «التصاق به شیئ» است و اشاره به حالت چسبیدگی و آویزان بودن نطفه به دیواره‌ی رحم دارد و نکته‌ی دیگر اهمیّت حد فاصل زمان انعقاد نطفه تا تبدیل به علقه شدن است که حفاظت از نطفه در این مرحله برای رسیدن به مراحل بعدی و ادامه‌ی راه تکاملی خود، از اهمیّت ویژه­ای برخوردار است. به همین جهت است که خداوند جایگاه نطفه یعنی رحم را  مکانی امن و مستقر معرّفی کرده است: «ثمّ جعلناه نطفة في قرار مکين»

مرحله‌ی سوّم: مضغه

سوّمین مرحله از مراحل تکاملی جنین، حالتی است که در فرهنگ قرآنی به آن «مضغه» اطلاق شده است. خداوند در سوره‌ی حج می­فرماید: «... فانّا خلقناکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلقة و غير مخلّقة» در تفسیر مضغه گفته شده است که عبارت است از «قطعه­ای از گوشت جویده شده به اندازه‌ی یک لقمه»[20]

این مرحله از مراحل جنین، مرحله­ایست که قابلیّت جنین برای دریافت صورت انسانی و ادامه‌ی مراحل بعدی برای تبدیل شدن به انسان کامل روشن می­شود. چه بسا در برخی موارد، جنین، چنین قابلیّتی را نیابد و در نهایت یا سقط صورت می­گیرد ویا به صورت انسان ناقص الخلقه­ای متولّد می­شود. خداوند از این حقیقت با تعبیر «مخلّقه» و «غیرمخلّقه» یاد کرده است. علامّه‌ی طباطبائی مخلّقه را به معنای تامّ الخلقه و غیرمخلّقه به معنای اینکه خلقت او تمام نشده است، دانسته است.[21]

در مخزن العرفان آمده است که پس از گذشت چهل روز، امتحانات و تغییراتی در مضغه بعمل می­آید و بعد از آن بقدرت خداوند،(این قطعه‌ی گوشت) صورت بندی می­شود؛ یا اندام بدن به صورتی تام، شکل می­گیرد که «مخلقه» است و یا به علّتی به صورت ناقص و ناتمام، صورتبندی او تکمیل می­گردد.[22]

همچنین در تفسیر نمونه در توضیح این مرحله از مراحل تکامل جنینی آمده است: «در مرحله‌ی بعد، جنین صورت یک قطعه گوشت جویده شده به خود می­گیرد، بدون آنکه اعضای بدن در آن گوشت مشخّص باشد؛ امّا ناگهان در پوسته‌ی جنین تغییراتی به وجود می­آید و شکل آن متناسب با کاری که باید انجام دهد تغییر می­یابد و اعضای بدن او کم کم ظاهر می­شوند و جنین­هایی که ناقص می­مانند، بخاطر این است که این مرحله را نگذرانده­اند»[23]

امّا آنچه در این زمینه باید مورد توجّه قرار گیرد این است که اگرچه در تمام شدن و ماندگاری جنین و یا سقط و ناقص الخلقه شدن آن، عوامل طبیعی و محیطی نقش مأثّری دارند ولی نباید از نظر دور داشت که همه‌ی این عوامل تحت سیطره و قدرت الهی و با اذن وی صورت می­گیرد؛ چه در  مواردی که نقص در جنین ناشی از سوء اختیار و بی­مبالاتی والدین صورت ­گیرد، و چه در مواردی که مصالح وحکمت­های در ورای این امر وجود دارد که از تیررس اندیشه و فکر ما خارج است.

در همین زمینه روایتی از وجود پیامبر اکرم (ص) وارد شده است به این مضمون که:

«پس از آنکه نطفه چهل روز در رحم مادر قرار گرفت خون بسته می­شود و بعد از چهل روز، به صورت قطعه‌ی گوشتی درمی­آید. سپس فرشته‌ی موکّل بر او می­گوید: پروردگارا! تمام یا ناتمام قرار دهم. اگر خداوند کریم بفرماید غیرمخلّقه، تمام نخواهد شد و رحم آنرا سقط می­کند و بیاندزاد و اگر خداوند کریم فرماید که مخلّقه، این خواهد بود و رحم آنرا سقط نمی­کند؛ بلکه خلقت او تماتم خواهد شد»[24]

مرحله‌ی چهارم: عظام

مرحله‌ی بعدی تکامل جنینی، پیدایش استخوان است. در این مرحله که از اواخر هفته‌ی ششم بارداری آغاز می­شود، مضغه به عظام تبدیل می­شود و با پیدایش استخوان­ها، جنین کم­کم شکل انسانی به خود می­گیرد.

در این مرحله جنین که به حالت مضغه و گوشت جویده شده در آمده بود، استحاله شده و به سلول­های استخوانی تبدیل می­شود. خداوند به این مرحله اینگونه اشاره می­کند که «فخلقنا المضغة عظاماً». نویسنده‌ی تفسیر فی ظلال، ذیل این آیه می­­نویسد که پس از آنکه نطفه، مرحله‌ی علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام سلول­هایش به سلول­های استخوانی تبدیل می­شود و بعد از آن عضلات و گوشت روی آن را می­پوشاند.[25] در حقیقت گوشتی که بعدها استخوان­ها را می­پوشاند و بخش عظیمی از جثّه‌ی انسانی را تشکیل می­دهد غیر از گوشتی است که قبل از پیدایش استخوان، وجود داشته است و این خود نیز از شگفتی­های این کتاب آسمانی است که پرده از این حقیقت بر می­دارد.

همچنین در این آیه کلمه‌ی استخوان به صورت جمع آورد شده است و ممکن است مهمترین وجهش آن باشد[26] که پیکر انسان از استخوان­های زیادی تشکیل شده است که  به صورت یک اسکلت انسانی به یکدیگر متصّل شده­اند.

مرحله‌ی پنجم: لحم

آخرین مرحله از تحوّلات اساسی در اتمام فیزیکی و جسمی ساختمان بدن این است که استخوان­های برهنه، پوشیده از گوشت، عصب، رگ­های بزرگ و کوچک می­گردد و برای حفاظت از گوشت بدن، پوستی زیبا به عنوان لباس براندام آن کشیده می­شود.

خداوند می­فرماید: «فکسونا العظام لحما». گفته شده است که در آیه‌ی «کسونا» به کار برده شده است که فقط برای پوشیدن لباس به کار می­رود؛ امّا خداوند این را برای گوشتی که ما را می­پوشاند، استفاده کرده است. شاید وجه آن نقش حفاظتی بافت­های گوشتی بدن باشد که همچون لایه‌ی محافظی، استخوان­ها را از صدمات و ضربات وارده شده به بدن که منجر به شکسته شدن آنها می­شود، درامان می­دارد. همچنین همانند لباس، بدن را گرما و سرما حفظ می­کند.[27]

مرحله‌ی ششم: دمیدن روح

آنچه تا کنون گفته شد، رشد و تکامل جنین و عبور از مراحل مختلف بود که هر مرحله 40 روز به طول می­انجامد و در چهارماهگی تمام اعضای بدن به شکل اوّلیه‌ی نمایان می­گردد؛ تا این مرحله جنین فقط تغذیه و رشد دارد و هیچگونه حس و حرکتی در او مشاهده نمی­شود. بعد این مرحله است که خداوند او را به یک خلق و آفرینش دیگری تبدیل می­کند. این همان مرحله­ایست که از آن به «نفخ روح» یاد می­شود. خداوند می­فرماید: «ثم انشأناه خلقاً آخر»

شیخ طبرسی می­گوید که منظور از «خلقاً آخر»  آفرینش دیگری است که با خلق مراحل قبل متفاوت است. در این مرحله به جنینی که موجودی جمادی و بی­جان بود، حیات حیوانی داده می­شود.[28]

نکته‌ی جالب در این آیه تعبیر «انشأنا» است. تا این قسمت از مراحل تکامل جنین، صحبت از «خلقت» بود ولی در این مرحله خداوند می­فرماید که ما خلق جدیدی را «انشاء» کردیم. علامه‌ی طباطبائی در تفسیر این اختلاف تعبیر فرموده­اند که انشاء نوعی خلقت دفعی است که مسبوق به مادّه نمی­باشد و مخلوق انشاء شده، حامل صفات و ویژگی­های ایست که در مراحل قبل وجود نداشته و آناً به وجود آمده است. در هر یک از مراحل تکاملی جنین، صفات و ویژگی­های هر مرحله به نحو اشتراک جنسی در مراحل قبل وجود دارد. به طور مثال حالت علقه اگرچه در نوع رنگ و نوع طعم با مرحله نطفه متفاوت است ولی اصل رنگ و بو در او نیز وجود دارد. امّا در مرحله‌ی آخر خلقتی صورت می­گیرد که هیچ نشانی از ویژگی­های آن در مراحل قبل وجود ندارد و آن مرحله‌ی ای است که ولوج روح صورت می­گیرد، روح انسانی دارای سه صفت عمده یعنی حیات، علم و قدرت است که در هیچیک از مراحل قبل نمی­توان آنرا یافت و لذا خلقت روح نوعی خلقت دفعی و یا انشاء است. از اینرو خداوند از مرحله نفخ روح، برخلاف مراحل قبل به انشاء تعبیر کرده است.[29]

 

مرحله‌ی هفتم: تولّد

پس از آنکه مراحل تکاملی جنین به اتمام رسید و دارای جسم و روح الهی شد، باید رحم مادر را که در طول نه ماه به عنوان جایگاه امنی و مستقر، زمینه‌ی رشد و تکامل او را فراهم آورده بود را ترک گفته و به دنیای بزرگتری که خود او نسبت به عوالم دیگر، حکم رحم دیگری را دارد، قدم بگذارد. امّا این مسیری است که با در و رنج و فشار همراه است و اگر به سهولت انجام نگیرد، چه بسا تولّد نوزاد با مرگ توأم بوده و چشم طفل هیچگاه به روی این دنیای مادّی گشود نشود. از اینروست که خداوند فرمود: «ثمّ السبيل يسّره»[30] یعنی آنگاه مسیر را آسان گردانید.

ابن عباس و قتاده نقل شده است که مقصود آیه این است که خداوند کریم هنگام بیرون آمدن کودک از رحم مادر، مسیر و طریق را برای او آسان کرده است.[31]

مشاهده‌ی تغییرات به وجود آمده در ساختمان طبیعی رحم از جمله اتّساع دهانه‌ی رحم، وضع طبیعی جنین هنگام تولّد و وارونه شدن آن و نیز انعطاف­پذیری جمجمه‌ی کودک به هنگام وضع حمل، همگی مویّد این کلام و حاکی از تدبیر الهی است و خود بعدی دیگری از ابعاد بی­کران حکمت الهی را نشان می­دهد.

نتیجه‌ی بحث

آنچه به دنبال این تحقیق بر انسان آشکار می­شود، عظمت کلام وحی و غیربشری بودن آن است. به حقیقت می­توان ادّعا کرد، تشریح مراحل مختلف رشد و تکامل جنین در عصری که دست بشر به طور کلّی از مشاهده‌ی محیط ظلمانی رحم کوتاه بود، چیزی جز اعجاز نمی­تواند باشد. بدین ترتیب مطالعه‌ی گزارشات کتاب آسمانی از مراحل تکامل انسان در رحم، علاوه بر اینکه نمایانگر حکمت و قدرت الهی در خلق این موجود پیچیده‌ی است، خود شاهد صدقی بر وحیانی بودن کتاب آسمانی ما یعنی قرآن نیز می­باشد.

 

 



پاورقی

[1] - سجده/ 7

[2] - طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمۀ محمد باقر موسوی، ج12، ص 373

[3] - آل عمران، 195

[4] - نور/45

[5] - ترجمۀ المیزان، ج30، ص 184

[6] - صلواتی زاده، مسعود، زیباترین هدیه، ص 89

[7] - مجمع البیان، ج8، ص102

[8] - مجمع البیان، ج10، ص 232

[9] - سجده/8

[10] مؤمنون/11

[11] - انسان، 2

[12] - ترجمۀ تفسیر جوامع الجامع، ج6، ص 506

[13] - مرحوم طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 26، ص 155

[14] - ترجمۀ تفسیر جوامع الجامع، ج6، ص 506

[15] - رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان، ج 20، ص71

[16] - پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج1، ص 243

[17] - شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص396

[18] - شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص299.

[19] - طباطبائی، المیزان، ج20، ص323

[20] - شیخ طبرسی، ترجمۀ جوامع الجامع، ج4، ص 180

[21] ترجمۀ المیزان، ج14، ص 385

[22] - امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در القرآن، ج8، ص 324

[23] - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،، ج14، ص 24

[24] - بروجردی، ابراهیم، تفسیر جامع، ج 4، ص 380

[25] - نقل از تفسیر نمونه، ج 16، ص 213

[26] - ترجمۀ جوامع الجامع، ج 4، ص 243

[27] - تفسیر نمونه، ج14، ص 212

[28] - ترجمۀ مجمع البیان، ج17، ص36

[29] - تفسیر المیزان فی تفسیر قرآن، ج15، 20-21

[30] - عبس/ 20

[31] - مجمع البیان، ج10، ص268

 

منابع و مراجع

1- قرآن کریم

2- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن

3- طبرسی، مجمع البیان

4- طبرسی جوامع الجامع

5- رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان

6- بروجردی، ابراهیم، تفسیر جامع

7- پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر

8- امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در القرآن

9- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه

10- صلواتی زاده، مسعود، زیباترین هدیه