مریم بتول
خداوند متعال در قرآن کریم، به مناسبتهای مختلف به منشأ خلقت انسان و مادّهای که از آن خلق شده اشاره کرده و از خاک، گل، آب و منی به عنوان عناصری که انسان از آن به وجود آمده یاد کرده است. در جمع بین این آیات میتوان گفت که خلقت انسان از خاک شروع شده و این خلقت تنها مختص انسان نخستین یعنی حضرت آدم(ع) بوده است امّا خلقت انسانهای بعدی از نطفه آغاز میشود و ادامه مییابد. همچنین از منظر قرآنی مراحل تکامل انسان در مرحلهی جنینی را تا قبل از تولّد میتوان به پنج مرحله تقسیم کرد که عبارتند از نطفه، علقه، مضغه، پیدایش عظام و روئیدن لحم و در نهایت مرحلهی تولّد قرار دارد که با تمهیداتی که خالق انسان برای سهولت وضع حمل اندیشه است، کودک به آسانی چشم به جهان میگشاید.
از زمانیکه بشر این امکان را یافت تا با ساخت ابزار لازم و عکسبردای از جنین، مراحل رشد آن را در آزمایشگاه زیر نظر قرار دهد، مدّت زیادی نمیگذرد؛ حالات مختلف جنین و مراحل رشد آن، برای قرنها از جمله مجهولات بشر به شمار میرفت وبرخی مسائل مربوط به آن از جمله منشأ حیات و کیفیّت آن، هنوز هم در زمرهی معمّاها و مسائل لاینحلّ علمی جای دارد. با این وجود قرآن کریم، قرنها پیش از این و در زمانی که از هیچیک از دستاورهای نوین در حوزهی زیستشناسی خبری نبود، به تشریح کیفیّت خلقت انسان و مراحل تکامل جنین در رحم مادر پرداخت که با توجّه به قصور دانش بشری در آن عصر، این مسئله را میتوان بعدی از ابعاد اعجاز علمی قرآن کریم به حساب آورد.
ما در این نوشتار برآنیم تا با جمع آوری آیات مربوطه به بررسی مضمون و نحوهی دلالت آنها با استناد به تفاسیر موجود، بپردازیم تا از این رهگذر بتوانیم منشأ آفرینش انسان و نیز مراحل رشد و تکامل جنین را مورد بررسی قرار دهیم.
خداوند متعال در قرآن کریم، به مناسبتهای مختلف به منشأ خلقت انسان و مادّهای که انسان از آن خلق شده پرداخته است؛ در آیات مختلفی از قرآن کریم به خلقت بدوی انسان از خاک اشاره شده در حالی که در آیات دیگر صحبت از خلقت انسان از آب است. کمااینکه در برخی دیگر، منشأ خلقت انسان «منی» معرّفی شده است. با نظر به این اختلافات، برخی تصور کردهاند که در این آیات، نوعی تناقضگویی وجود دارد. شاید یکی از مهمترین عوامل این اندیشه، پراکندگی آیات مربوط به این موضوع در قرآن کریم است. از اینرو برای روشن شدن موضوع و رفع ابهام لازم است تا آیات مربوط به این زمینه جمعآوری شده و به نحوی منطقی، کنار هم چیده شود تا بتوان از مجموع آنها نظر واحدی را استخراج کرد.
خداوند در سورهی روم میفرماید: «و من آیاته أن خلقکم من تراب»[1]. این آیه در این مطلب صراحت دارد که انسان از خاک آفریده شده است. البته این به معنای خلقت مستقیم تمام انسانهای از خاک نیست؛ بلکه مراد آن است که حضرت آدم علی نبیّنا و آله وعلیه السلام، مستقیماً از خاک آفریده شده است و چون خلقت سایر انسانها به ایشان ختم میشود در نتیجه میتوان گفت که خلقت همهی انسانها در اصل از خاک بوده است. مرحوم علامهی طباطبائی در این زمینه میفرماید:
«مراد فرد فرد آدمیان نیست تا اینکه بگوییم، خلقت فرد فرد انسانها از خاک نبوده است؛ بلکه مراد نوع آدمیان و انسانهاست. خداوند میخواهد بفرماید که مبدأ آفرینش این نوع انسانها، از گل و خاک بوده است که همهی افراد به آن منتهی میشوند و خلاصه اینکه تمام افراد این نوع، از فردی پدید آمدهاند که از گل خلق شده بود و آنگاه فرزندانش از راه تناسل و توالد از پدر و مادر پدید آمدهاند و مراد از آن فردی که از گل خلق شده است، حضرت آدم(ع) است.»[2]
این مطلب را میتوان از آیهی 59 سورهی آل عمران نیز برداشت کرد. خداوند در آیه میفرماید: «إن مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن وفیکون» خداوند در آیهی شریفه، خلقت حضرت عیسی(ع) را از آن جهت که بیواسطهی اسباب طبیعی محقّق شده است، به حضرت آدم تشبیه کرده است و خلقت هر دو را از خاک دانسته است. در حالی اگر خلقت مستقیم از خاک مربوط به همهی انسانها بود وجهی برای تشبیه ایشان به شخص حضرت آدم از میان آدمیان نبود.
قرآن کریم در آیات متعدّدی به خلقت همهی موجودات زنده و یا خلقت انسان از آب اشاره میکند. در سورهی آل عمران در مورد خلقت انسان از آب آمده است: « و هو الذی خلق من الماء بشراً فجعله نصباً و صهراً»[3]. همچنین در بعضی موارد، خلقت جمیع جنبندگان از آب معرّفی شده است. به طور مثال در آیهی ذیل به خلقت همهی موجودات زنده از جمله انسان از آب به صورت مطلق اشاره شده است: «خلق کل دابّة من ماء»[4]
امّا اکثر مفسّرین این مطلب را نپذیرفته در مقام جمع بین این آیه و آیات مربوط به خلقت انسان، توجیهاتی را ذکر کردهاند. به طور مثال برخی معتقدند از آنجا که خلقت انسان اوّلیه از طین به معنای گل بوده است لذا وجود آب در خلقت آن نقش داشته است. برخی دیگر با استناد به برخی آیات که اولین مخلوق را آب دانستهاند، بیان میدارند که خلقت انسان هم به نوعی از آب بوده است. امّا جمعی دیگر مفسّران منظور از آب را همان آب نطفه یا منی میدانند که انسانها از آن به وجود آمدهاند.
از جمله آیاتی که منشأ خلقت انسان را «منی» معرّفی کرده، آیهی 37 سورهی قیامت است که میفرماید: «ألم يک نطفة من منی يمنی». مرحوم علامّهی طباطبائی مراد از «منی یمنی» را ریختن منی از صلب پدر به رحم مادر تفسیر کردهاند.[5]
هنگامی که شهوت مرد تحریک میشود از وی آبی خارج میگردد که در اصطلاح قرآن به آن «منی» گفته میشود. خروج این آب با شدّت و جهندگی همراه بوده و با بوی بد از بدن خارج میگردد و شامل تعدای بسیاری زیادی از اسپرمهایی است که با چشم قابل مشاهد نیستند.[6]
همچنین در آیهی 8 سورهی سجده آمده است: «ثمّ جعل نسله من سلالة من ماء مهين». شیخ طبرسی در تفسیر این آیه مینوسید که «سلاله» به قطرات آب صاف شده، گفته میشود و در اینجا مقصود، نطفه و منی مرد است و از آن جهت که از صلب پدر سرازیر میشود، از آن تعبیر به سلاله شده است[7]. همچنین مراد از «ماء مهین» آب ضعیف، پست وبی ارزش است و از آن جهت از منی به «ماء مهین» تعبیر شده است، چراکه کسی برای آن ارزشی قائل نمیشود.[8]
همانگونه که مشاهده میشود، قرآن کریم در مورد منشأ خلقت انسان، تعابیر مختلفی را به کار برده است که در مقام جمع بین آنها میتوان گفت که هر یک از آنها مربوط به مرحلهای از مراحل خلقت نسل بشر است انسان به شمارآورد. با توجه به این مسئله میتوان گفت که خلقت انسان از خاک شروع شده است و این خلقت تنها مختص انسان نخستین است امّا خلقت انسانهای بعدی از نطفه آغاز میشود و ادامه مییابد. همانگونه که در سورهی سجده آمده است: «... بدأ خلق الانسان من طين. ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين»[9]
خداوند در سورهی مؤمنون مراحل تکامل انسان در رحم مادر و در دورهی جنینی را در بیانی جامع اینگونه تشریح میکند: «ولقد خلقنا الانسان من سلاسلة من طين. ثمّ جعلناه نطفة في قرار مکين. ثمّ خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاماً فکسونا العظام لحماً ثمّ انشأناه خلقاً آخر فتبارک الله أحسن الخالقين»[10]
همانگونه که در قسمت قبل گذشت، نطفه اولین مرحله از سیر تکاملی انسان و نقطهی آغازین پیدایش انسانهاست که ما حصل ترکیب آب مرد و زن و یا به اصطلاح علمی سلولهای جنسی زن و مرد است که در فرآیندی بیولوژیکی در بدن هر یک از زن و مرد پدید آمدهاند. از این رو میتوان نطفه را حاصل از مواّد غذایی به حساب آورد که از زمین به بدن زوجین میرسد. و شاید همین مسئله تفسیر دیگری بر خلقت انسان از خاک باشد و براساس آن بتوان خقلت اوّلیهی انسان از خاک را به همهی ابناء بشر تعمیم داد.
ترکیب نطفه از مجموع سلولهای جنسی زن و مرد و نقش داشتن هر یک از والدین در خلقت فرزند، از جمله اکتشافات علمی است که عمر زیادی از آن نمیگذرد. در یک تلّقی کهن، تصوّر بر این بود که فرزند تنها از پدر ناشی میشود و مادر تنها در حکم ظرف و جایگاهی برای پرورش نطفه است و خود در ساختار بیولوژیکی آن نقشی ندارد. در این رابطه خداوند در سورهی انسان، در توصیف نطفه انسانی، صفتی را به کار برده است که تأمل در آن، افقهای جدیدی از علو معانی این کتاب آسمای در مقابل ما خواهد گشود.. خداوند میفرماید: «انّا خلقنا الانسان من نطفة امشاج»[11] در بیان مراد از کلمهی «امشاج» از سوی مفسّرین تفاسیر مختلفی بیان شده است. که در زیر به برخی آنها اشاره میکنیم.
از قتاده روایت شده است که امشاج به معنای اطوار و حالات مختلف است؛ یعنی در یک حالت نطفه بوده، بعد علقه وبعد مضقه شد و آنگاه استخوان تا اینکه به انسان کاملی تبدیل گشت.[12]
همچنین مجاهد و ضحّاک و ابن مسعود گفتهاند که مقصود از امشاج، اختلاف رنگهای نطفه است. و بعضی دیگر معتقدند که امشاج عبارت است طبیعتهای حرارت و یبوست و... در انسان است و به نطفه منتقل میشود و آنگاه خداوند به آنها بنیهی معتدل حیوانی بخشیده و سپس در آن روح میدمد.[13]
امّا در این میان، برخی مفسّرین با توجّه به معنای لغوی «امشاج»، تفسیری را ارائه داده اند که با توجّه به دستاوردهای جدید علمی، صحیحتر به نظر میرسد. مرحوم طبرسی در تفسیر جوامع الجامع مینویسد: «امشاج به معنای آمیختن است و این آیه به این معناست که آب زن و مرد به هم آمیخته میشود»[14] البته در بین مفسّرین متقدّم نیز چنین دیدگاهی را میتوان یافت. همچنانکه ابن عبّاس امشاج را «مخلوطی از آب و زن و مرد» دانسته است و ابوالفتوح رازی نیز چنین تفسیر را برای این عبارت برگزید است[15].
با این تفسیر، زیبایی این تعبیر قرآنی بیش از پیش مشخّص میشود. و با رجوع به گزارشاتی که محقّقین از مراحل انعقاد نطفه، بیان داشتهاند، صفحهی جدیدی در باب اعجاز علمی قرآن گشوده خواهد شد. در ذیل به یکی از این گزارشات اشاره میکنیم:
«حدود 200تا 500 میلیون اسپرم که در مبهل زن ریخته شده است در یک مسابقه به طرف سوراخ کوچک مبهل میروند و بعضی از اسپرمها در آن داخل شده وبه سوی رحم حرکت میکنند تا اینکه به لولههای رحم که 10تا 14 سانتیمتر طول دارند، میرسند و در عین حال از طرف دیگر تخمی از تخمدان زن رها میشود و به وسیلهی دهانهی رحم که خاصیّتی مکنده دارد بلعیده میشود... و همینکه تخمک بلعیده شد، در بین آنها قرار میگیرد او را به طرف رحم میرانند و هنگام ملاقات اسپرم با تخمکها وقتی است که این اسپرمها به تخمک حملهور میشوند و سرهای خود را بر تخمک میگذارند و بالاخره یکی از آنها تخمک را سوراخ کرده، وارد آن میشود.»[16]
بعد از تشکیل نطفه، دوّمین مرحلهای که قرآن کریم از آن نام برده است، حالت علقه است. درسورهی غافر آمده است: « هو الذی خلقکم من تراب ثم نطفه ثم من علقه» . همچنین جمع این کلمه یعنی واژهی «علق» در اوّلین سوره ای که بر پیامبراکرم(ص) نازل شد به کار رفته است: «خلق الأنسان من علق». در تفسیر علقه گفته شده که عبارت است از «قطعهای از خون منجمد که به واسطهی رطوبتی که به همراه دارد، با هرچه تماس پیدا کند به آن آویزان میشود و اگر رطوبت خود را از دست بدهد، دیگر به او علقه گفته نمیشود»[17].
علارغم برخی از مفسّرین که مراد از انسان در این آیه را حضرت آدم دانستهاند، این مرحله از آفرینش نیز تنها مختص به آفرینش آدم(ع) نبوده و دورهای از مراحل تکامل جنین در هر انسانی را تشکیل میدهد. کمااینکه شیخ طبرسی[18] و مرحوم علامه[19] به این مسئله توجّه دادهاند.
در مراحل تکاملی جنین، پس از اینکه اسپرم مرد و تخمک زن ترکیب شده و نطفه منعقد شد، پس از گذشت چهل روز تحولاّتی در نطفه پدید میآید و در نهایت به خون سرخ بسته شدهای تبدیل شده و به دیوارهی رحم آویزان میشود، که در تعبیر قرآنی با آن علقه گفته شده است.
تعبیر قرآن کریم از این حالت به «علقه» حاوی نکات قابل توجّهایست. یکی اینکه «علقه» در اصل به معنای «التصاق به شیئ» است و اشاره به حالت چسبیدگی و آویزان بودن نطفه به دیوارهی رحم دارد و نکتهی دیگر اهمیّت حد فاصل زمان انعقاد نطفه تا تبدیل به علقه شدن است که حفاظت از نطفه در این مرحله برای رسیدن به مراحل بعدی و ادامهی راه تکاملی خود، از اهمیّت ویژهای برخوردار است. به همین جهت است که خداوند جایگاه نطفه یعنی رحم را مکانی امن و مستقر معرّفی کرده است: «ثمّ جعلناه نطفة في قرار مکين»
سوّمین مرحله از مراحل تکاملی جنین، حالتی است که در فرهنگ قرآنی به آن «مضغه» اطلاق شده است. خداوند در سورهی حج میفرماید: «... فانّا خلقناکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلقة و غير مخلّقة» در تفسیر مضغه گفته شده است که عبارت است از «قطعهای از گوشت جویده شده به اندازهی یک لقمه»[20]
این مرحله از مراحل جنین، مرحلهایست که قابلیّت جنین برای دریافت صورت انسانی و ادامهی مراحل بعدی برای تبدیل شدن به انسان کامل روشن میشود. چه بسا در برخی موارد، جنین، چنین قابلیّتی را نیابد و در نهایت یا سقط صورت میگیرد ویا به صورت انسان ناقص الخلقهای متولّد میشود. خداوند از این حقیقت با تعبیر «مخلّقه» و «غیرمخلّقه» یاد کرده است. علامّهی طباطبائی مخلّقه را به معنای تامّ الخلقه و غیرمخلّقه به معنای اینکه خلقت او تمام نشده است، دانسته است.[21]
در مخزن العرفان آمده است که پس از گذشت چهل روز، امتحانات و تغییراتی در مضغه بعمل میآید و بعد از آن بقدرت خداوند،(این قطعهی گوشت) صورت بندی میشود؛ یا اندام بدن به صورتی تام، شکل میگیرد که «مخلقه» است و یا به علّتی به صورت ناقص و ناتمام، صورتبندی او تکمیل میگردد.[22]
همچنین در تفسیر نمونه در توضیح این مرحله از مراحل تکامل جنینی آمده است: «در مرحلهی بعد، جنین صورت یک قطعه گوشت جویده شده به خود میگیرد، بدون آنکه اعضای بدن در آن گوشت مشخّص باشد؛ امّا ناگهان در پوستهی جنین تغییراتی به وجود میآید و شکل آن متناسب با کاری که باید انجام دهد تغییر مییابد و اعضای بدن او کم کم ظاهر میشوند و جنینهایی که ناقص میمانند، بخاطر این است که این مرحله را نگذراندهاند»[23]
امّا آنچه در این زمینه باید مورد توجّه قرار گیرد این است که اگرچه در تمام شدن و ماندگاری جنین و یا سقط و ناقص الخلقه شدن آن، عوامل طبیعی و محیطی نقش مأثّری دارند ولی نباید از نظر دور داشت که همهی این عوامل تحت سیطره و قدرت الهی و با اذن وی صورت میگیرد؛ چه در مواردی که نقص در جنین ناشی از سوء اختیار و بیمبالاتی والدین صورت گیرد، و چه در مواردی که مصالح وحکمتهای در ورای این امر وجود دارد که از تیررس اندیشه و فکر ما خارج است.
در همین زمینه روایتی از وجود پیامبر اکرم (ص) وارد شده است به این مضمون که:
«پس از آنکه نطفه چهل روز در رحم مادر قرار گرفت خون بسته میشود و بعد از چهل روز، به صورت قطعهی گوشتی درمیآید. سپس فرشتهی موکّل بر او میگوید: پروردگارا! تمام یا ناتمام قرار دهم. اگر خداوند کریم بفرماید غیرمخلّقه، تمام نخواهد شد و رحم آنرا سقط میکند و بیاندزاد و اگر خداوند کریم فرماید که مخلّقه، این خواهد بود و رحم آنرا سقط نمیکند؛ بلکه خلقت او تماتم خواهد شد»[24]
مرحلهی بعدی تکامل جنینی، پیدایش استخوان است. در این مرحله که از اواخر هفتهی ششم بارداری آغاز میشود، مضغه به عظام تبدیل میشود و با پیدایش استخوانها، جنین کمکم شکل انسانی به خود میگیرد.
در این مرحله جنین که به حالت مضغه و گوشت جویده شده در آمده بود، استحاله شده و به سلولهای استخوانی تبدیل میشود. خداوند به این مرحله اینگونه اشاره میکند که «فخلقنا المضغة عظاماً». نویسندهی تفسیر فی ظلال، ذیل این آیه مینویسد که پس از آنکه نطفه، مرحلهی علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام سلولهایش به سلولهای استخوانی تبدیل میشود و بعد از آن عضلات و گوشت روی آن را میپوشاند.[25] در حقیقت گوشتی که بعدها استخوانها را میپوشاند و بخش عظیمی از جثّهی انسانی را تشکیل میدهد غیر از گوشتی است که قبل از پیدایش استخوان، وجود داشته است و این خود نیز از شگفتیهای این کتاب آسمانی است که پرده از این حقیقت بر میدارد.
همچنین در این آیه کلمهی استخوان به صورت جمع آورد شده است و ممکن است مهمترین وجهش آن باشد[26] که پیکر انسان از استخوانهای زیادی تشکیل شده است که به صورت یک اسکلت انسانی به یکدیگر متصّل شدهاند.
آخرین مرحله از تحوّلات اساسی در اتمام فیزیکی و جسمی ساختمان بدن این است که استخوانهای برهنه، پوشیده از گوشت، عصب، رگهای بزرگ و کوچک میگردد و برای حفاظت از گوشت بدن، پوستی زیبا به عنوان لباس براندام آن کشیده میشود.
خداوند میفرماید: «فکسونا العظام لحما». گفته شده است که در آیهی «کسونا» به کار برده شده است که فقط برای پوشیدن لباس به کار میرود؛ امّا خداوند این را برای گوشتی که ما را میپوشاند، استفاده کرده است. شاید وجه آن نقش حفاظتی بافتهای گوشتی بدن باشد که همچون لایهی محافظی، استخوانها را از صدمات و ضربات وارده شده به بدن که منجر به شکسته شدن آنها میشود، درامان میدارد. همچنین همانند لباس، بدن را گرما و سرما حفظ میکند.[27]
آنچه تا کنون گفته شد، رشد و تکامل جنین و عبور از مراحل مختلف بود که هر مرحله 40 روز به طول میانجامد و در چهارماهگی تمام اعضای بدن به شکل اوّلیهی نمایان میگردد؛ تا این مرحله جنین فقط تغذیه و رشد دارد و هیچگونه حس و حرکتی در او مشاهده نمیشود. بعد این مرحله است که خداوند او را به یک خلق و آفرینش دیگری تبدیل میکند. این همان مرحلهایست که از آن به «نفخ روح» یاد میشود. خداوند میفرماید: «ثم انشأناه خلقاً آخر»
شیخ طبرسی میگوید که منظور از «خلقاً آخر» آفرینش دیگری است که با خلق مراحل قبل متفاوت است. در این مرحله به جنینی که موجودی جمادی و بیجان بود، حیات حیوانی داده میشود.[28]
نکتهی جالب در این آیه تعبیر «انشأنا» است. تا این قسمت از مراحل تکامل جنین، صحبت از «خلقت» بود ولی در این مرحله خداوند میفرماید که ما خلق جدیدی را «انشاء» کردیم. علامهی طباطبائی در تفسیر این اختلاف تعبیر فرمودهاند که انشاء نوعی خلقت دفعی است که مسبوق به مادّه نمیباشد و مخلوق انشاء شده، حامل صفات و ویژگیهای ایست که در مراحل قبل وجود نداشته و آناً به وجود آمده است. در هر یک از مراحل تکاملی جنین، صفات و ویژگیهای هر مرحله به نحو اشتراک جنسی در مراحل قبل وجود دارد. به طور مثال حالت علقه اگرچه در نوع رنگ و نوع طعم با مرحله نطفه متفاوت است ولی اصل رنگ و بو در او نیز وجود دارد. امّا در مرحلهی آخر خلقتی صورت میگیرد که هیچ نشانی از ویژگیهای آن در مراحل قبل وجود ندارد و آن مرحلهی ای است که ولوج روح صورت میگیرد، روح انسانی دارای سه صفت عمده یعنی حیات، علم و قدرت است که در هیچیک از مراحل قبل نمیتوان آنرا یافت و لذا خلقت روح نوعی خلقت دفعی و یا انشاء است. از اینرو خداوند از مرحله نفخ روح، برخلاف مراحل قبل به انشاء تعبیر کرده است.[29]
پس از آنکه مراحل تکاملی جنین به اتمام رسید و دارای جسم و روح الهی شد، باید رحم مادر را که در طول نه ماه به عنوان جایگاه امنی و مستقر، زمینهی رشد و تکامل او را فراهم آورده بود را ترک گفته و به دنیای بزرگتری که خود او نسبت به عوالم دیگر، حکم رحم دیگری را دارد، قدم بگذارد. امّا این مسیری است که با در و رنج و فشار همراه است و اگر به سهولت انجام نگیرد، چه بسا تولّد نوزاد با مرگ توأم بوده و چشم طفل هیچگاه به روی این دنیای مادّی گشود نشود. از اینروست که خداوند فرمود: «ثمّ السبيل يسّره»[30] یعنی آنگاه مسیر را آسان گردانید.
ابن عباس و قتاده نقل شده است که مقصود آیه این است که خداوند کریم هنگام بیرون آمدن کودک از رحم مادر، مسیر و طریق را برای او آسان کرده است.[31]
مشاهدهی تغییرات به وجود آمده در ساختمان طبیعی رحم از جمله اتّساع دهانهی رحم، وضع طبیعی جنین هنگام تولّد و وارونه شدن آن و نیز انعطافپذیری جمجمهی کودک به هنگام وضع حمل، همگی مویّد این کلام و حاکی از تدبیر الهی است و خود بعدی دیگری از ابعاد بیکران حکمت الهی را نشان میدهد.
آنچه به دنبال این تحقیق بر انسان آشکار میشود، عظمت کلام وحی و غیربشری بودن آن است. به حقیقت میتوان ادّعا کرد، تشریح مراحل مختلف رشد و تکامل جنین در عصری که دست بشر به طور کلّی از مشاهدهی محیط ظلمانی رحم کوتاه بود، چیزی جز اعجاز نمیتواند باشد. بدین ترتیب مطالعهی گزارشات کتاب آسمانی از مراحل تکامل انسان در رحم، علاوه بر اینکه نمایانگر حکمت و قدرت الهی در خلق این موجود پیچیدهی است، خود شاهد صدقی بر وحیانی بودن کتاب آسمانی ما یعنی قرآن نیز میباشد.
[2] - طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمۀ محمد باقر موسوی، ج12، ص 373
[3] - آل عمران، 195
[4] - نور/45
[5] - ترجمۀ المیزان، ج30، ص 184
[6] - صلواتی زاده، مسعود، زیباترین هدیه، ص 89
[7] - مجمع البیان، ج8، ص102
[8] - مجمع البیان، ج10، ص 232
[9] - سجده/8
[10] مؤمنون/11
[11] - انسان، 2
[12] - ترجمۀ تفسیر جوامع الجامع، ج6، ص 506
[13] - مرحوم طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 26، ص 155
[14] - ترجمۀ تفسیر جوامع الجامع، ج6، ص 506
[15] - رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان، ج 20، ص71
[16] - پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج1، ص 243
[17] - شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص396
[18] - شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص299.
[19] - طباطبائی، المیزان، ج20، ص323
[20] - شیخ طبرسی، ترجمۀ جوامع الجامع، ج4، ص 180
[21] ترجمۀ المیزان، ج14، ص 385
[22] - امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در القرآن، ج8، ص 324
[23] - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،، ج14، ص 24
[24] - بروجردی، ابراهیم، تفسیر جامع، ج 4، ص 380
[25] - نقل از تفسیر نمونه، ج 16، ص 213
[26] - ترجمۀ جوامع الجامع، ج 4، ص 243
[27] - تفسیر نمونه، ج14، ص 212
[28] - ترجمۀ مجمع البیان، ج17، ص36
[29] - تفسیر المیزان فی تفسیر قرآن، ج15، 20-21
[30] - عبس/ 20
[31] - مجمع البیان، ج10، ص268
منابع و مراجع
1- قرآن کریم
2- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن
3- طبرسی، مجمع البیان
4- طبرسی جوامع الجامع
5- رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان
6- بروجردی، ابراهیم، تفسیر جامع
7- پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر
8- امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در القرآن
9- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه
10- صلواتی زاده، مسعود، زیباترین هدیه