گذری بر زندگانی ملاصدرا

نیکبخت واعظی

چکیده: 1

مقدمه. 1

ولادت.. 2

مراحل زندگي. 2

فعالیت های علمی ملاصدرا 2

اساتيد 3

شاگردان ملاصدرا 3

آثار و تأليفات.. 3

1. نوشته هاي ديني. 3

2. نوشته هاي فلسفي. 4

نوشته هاي منطقي. 4

نوشته هاي مشکوک.. 4

فلسفه ملاصدرا 5

اساس حکمت ملاصدرا 6

تأثير فلسفي ملاصدرا 6

غروب ملاصدرا 7

خلاصه‌ی بحث.. 7

منابع  و مآخذ 8

 

چکیده:

محمد بن ابراهيم شيرازي ملقب به صدر المتألهين و مشهور به ملاصدرا يکي از مهمترين فلاسفه جهان اسلام و شيعه است. وی که در عهد صفویه زندگی می کرد، با تأسیس نظام فلسفی جدیدی به نام «حکمت متعالیه» توانست میان فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان محی الدین عربی و منابع دینی آشتی و سازگاری برقرار کند. از جمله مهمترین اصولی که حکمت متعالیه بر آن استوار است می­توان، به اصالت وجود، حرکت جوهری و اتّحاد عاقل و معقول اشاره کرد. قدرت نظام فلسفی ملاصدار چنان بود که تا به امروز بیشترین طرفدار را میان علاقه­مندان به علوم فلسفی به خود اختصاص داده است.

مقدمه

بدون تردید دوران حکومت صفویه را می توان یکی از درخشان­ترین ادوار شیعه در ایران دانست. در این دوران افزون بر زنده شدن شعائر شیعی، علوم مختلف نیز به بالندگی ویژه ای دست یافته و دانشمندان بزرگی فرصت ارائه مباحث خود را پیدا کردند.

از سوی دیگر، علم فلسفه که سابقه­ای بس طولانی داشته و به زمان قبل از میلاد حضرت مسیح علی نبیّنا و آله و علیه السلام بر می گردد، کمی پیش از آن دوران و نیز همزمان با آن، با حملات شدیدی  از سوی مخالفان مواجه شده بود.

در آن عصر، صدرالمتألهین شیرازی فیلسوف پرآوازه ایرانی و یکی از بزرگ­ترین دانشمندان مطرح در دوران صفویه، با طرح افکار جدید فلسفی خود موجب رونق دوباره این رشته علمی شد.

این نوشتار گذری کوتاه بر حیات علمی ملاصداری شیرازی دارد.

ولادت

محمد بن ابراهيم شيرازي ملقب به صدر المتألهين و مشهور به ملاصدرا يکي از مهمترين فلاسفه جهان اسلام و شيعه در حدود سال 979يا 980 هجري قمري در شيراز ديده به جهان گشود و به واسطه‌ي محيط خانوادگي خود که از اقوام با نفوذ و ثروتمند فارس بود و استعداد خارق العاده اي که داشت از تحصيل و تعليم شايسته اي برخوردار شد.[1]پدر ملاصدرا، ابراهيم شيرازي بنابر نقلی صاحب  منصب امارت و از چهره هاي قدرتمند سياسي و اجتماعي بود[2]و در نقلی دیگر گفته  شده که بازرگان سرشناس و امين در بازار بود.[3]

مراحل زندگي

به طور کلي زندگي ملاصدرا را دارای سه مرحله دانسته اند:

مرحله اول همان زمان تحصيلات ملاصدرا است که از شيراز شروع مي شود و در اصفهان به تکميل مي رسد.

مرحله دوم زندگي او مرحله ي گوشه گيري و عزلت براي سير و سلوک و تزکيه ي نفس است. ملاصدرا را به علت مخالفت عده اي از علماي ظاهر بين ناچار به ترک اصفهان شد. وی براي سير و سلوک نفساني به روستای «کهک» در نزديکي قم پناه برد، اگر چه گفته شده عرفان را نزد ميرداماد آموخت، اما در اين مدت عزلت گزيني به گفته­ي مورخان معلوم نيست از چه کساني راهنمايي گرفته و اصول عرفان را آموخته است. قدر مسلم اين است که ورود به درياي بيکران عرفان و تصوف و ارائه معضلاتي از اين علوم که در جاي جاي نوشته­جات ملاصدرا به چشم مي­خورد بدون یادگیری از اساتيد فن ميسر نبوده است . همچنين در احوالات او آمده است که در حلقه هيچ کدام از سلسله هاي صوفيه وارد نشد، اما در آشنايي با عرفان به خصوص عرفان نظريِ محي الدين بن عربي، استاد کارآزموده اي او را همراهي کرده است. دوران سير و سلوک معنوي او هفت سال و بنا به قولي پانزده سال طول کشيد تا اينکه ملاصدرا به شهود و کشف حقايق و علم حضوري نائل آمد.[4]

دوره ي سوم زندگي اين فيلسوف بزرگ از ورود به زادگاهش شيراز شروع مي شود. وی با تأسيس مدرسه خان در شيراز والي شيراز از ملاصدرا مي خواهد به وطن بازگردد. ملاصدرا به شيراز باز مي گردد و تا آخر عمر به تعليم و تدريس افکار و يافته هاي متعاليه خود مشغول مي شود.[5]

فعالیت های علمی ملاصدرا

ملاصدرا ابتدا مراحل اوليه­ي تحصيل را در مکتب خانه شروع کرد و نزد «ملا احمد نامي» قرآن و صرف و نحو آموخت . ملاصدرا سفري از شيراز به اصفهان داشت و با ورود شاه عباس صفوي به شيراز در سال 998 که قاعدتا شيخ بهائي نيز همراه او بوده است، حکيم صدر المتألهين با شيخ بهائي آشنا مي شود، لذا به همراه آنان و يا پس از آنان به پايتخت که در آن تاريخ قزوين بوده مي آيد و نزد شيخ شروع به تحصيل مي کند. با انتقال پايتخت قزوين به اصفهان ملاصدرا راهي اصفهان مي شود. اصفهان در آن زمان مرکز علمي فرهنگي ايران بوده و اکثر اساتيد بزرگ در اين شهر اقامت داشتند.[6]

اساتيد

صدر المتألهين در اصفهان، نخست نزد محمد بن عبد الصمد عاملي معروف به شيخ بهائي به تحصيل علوم نقلي پرداخت. درايه، رجال، فقه و اصول را نزد او فرا گرفت تا به حدي که به درجه اجتهاد نائل گشت. پس از آن، ملاصدرا به شاگردي امير محمد باقر بن شمس الدين مشهور به ميرداماد در آمد. فلسفه، منطق، کلام و عرفان را نزد او آموخت و به مقام بلندي نائل آمد و سرآمد عصر شد. چنانکه استاد زبان به ستايش او گشود و در يکي از رباعيات در منزلت علمي او سروده است:

صدرا بگرفت اوج زگردون                         بر علم تو داده است خراج فلاطون

در مسند تحقيق نيامد مثلش                         يک سر ز گريبان طبيعت بيرون[7] 

علوم طبيعي، رياضي و نجوم و هيئت را نيز در محضر اين دو استاد و احتمالا نزد حکيم ابوالقاسم مير فندرسکي عارف زاهد و رياضي دان معروف آن عصر، فرا گرفت.[8]

شاگردان ملاصدرا

ملاصدرا در ضمن تحقيقات و تأليفات خود شاگردان نامداري را در عرصه هاي مختلف علمي و فلسفي تربيت نمود. از بزرگترين شاگردان او مي توان فيض کاشاني، ملاعبدالرزاق لاهیجی، حسين تنکابني و ...... را نام برد.[9]

آثار و تأليفات

نوشته ها و آثار ملاصدرا را  مي توان به چهار دسته تقسيم کرد:

1-    نوشته هاي ديني 2- نوشته هاي فلسفي 3- نوشته هاي ديني و فلسفي 4- نوشته هاي منطقي.

افزون بر آن، آثاري وجود دارد که به ملاصدرا نسبت داده شده که به عنوان آثار مشکوک نام برده مي شود.

1. نوشته هاي ديني

آثار و نوشته های دینی ملاصدرا عبارتند از:

1.                اسرار الآيات و انوار البينات

2.                تفسير القرآن الکريم

3.                خلق الاعمال

4.                شرح الاصول من الکافي

5.                القضا و القدر

6.                المبدأ و المعاد

7.                متشابهات القرآن

8.                المظاهر الالهية في اسرار العلوم الکماليه

9.                مفاتيح الغيب

10.           الواردات القلبيه في معرفة الربوبية

2. نوشته هاي فلسفي

بیشتری تألیفات ملاصدرا مربوط به علوم فلسفی است. آثار فلسفی وی عبارتند از:

1_اتصاف الماهية بالوجود                               2- اجوبة المسائل الجيلاني

3- اجوبأ المسائل النصيرية                              4- اجوبة المسائل بعض الخلّان

5- اکسير العارفين في معرفة الحقّ و اليقين       6- ايقاظ النائمين

7- التشخيص                                               8- تعليقات شرح حکمة الاشراق

9- تعليقات علي الاهيات من الشفاء                   10- حدوث العالم

11- الحشر                                       12- الحکمة المتعاليه في الاسفار العقلية الاربعه

13- سريان نور وجود الحقّ في الموجودات               14- سه اصل

15- شرح الهداية الأثيريه                               16-الشواهد الربوبيه في المناهج السلوکيه

17- الرسالة القدسية في اسرار النقطة الحسَية              18- کسر الاصنام الجاهلية

19- لميه اختصاص المنطقة بموضع معين من الفلک    20- المسائل القدسية

21- المشاعر                                                   22- المعاد الجسماني (زاد المسافر)

نوشته هاي ديني- فلسفي

1-  [رساله في] اثبات الباري

2-  حاشيه بر رواشح السماوية (ميرداماد)

3-  ديباچه ي عرش التقديس (ميرداماد)

4-  [رسالة في] الکفر و الايمان

5-  اتحاد عاقل و معقول

6-  المزاج

7-  الوجود

نوشته هاي منطقي

1-    التصور و التصديق

2-    اللمعات المشرقيه في المباحث المنطقيه

نوشته هاي مشکوک

گذشته از نوشته هاي ذکر شده ي بالا در تحقيقات جديد صدرا شناسي عده اي از رسالات و مکتوبات قبلي که تصور مي شد از ملا صدرا باشد مشکوک تشخيص داده شد. اين آثار عبارتند از :

1-    اثبات شوق الهيولي للصورة

2-    آداب البحث و المناظره

3-    [رسالة في] اثبات واجب الوجود

4-    [رسالة في] اجوبة الأسئله

5-    الامامه

6-    [رسالة في] بحث المغالطات

7-    [رسالة في] بدو وجود الانسان

8-    [رسالة في] تجديد مقالات أرسطو

9-    حاشيه رواشح السماويه

10-                        حاشيه انوار التنزيل

11-                        حاشيه الروضة البهيه

12-                        رساله ي فارسي

13-                        حاشيه شرح التجديد

14-                        [رسالة في] رموز القرآن

15-                        شبهة الجذر الأصمّ

16-                        شرح حديث نبوي (ص): خلق الله الأرواح....

17-                        طرح الکونين.[10]

فلسفه ملاصدرا

در قرن دهم هجری حکمت اسلامي به وسیله ملاصدرا دگرگوني يافت که مي توان آن را يک «جهش» ناميد . ملاصدرا بر پايه ي افکار فلاسفه و عرفاي پيش از خود و بر اساس تعاليم ديني که در آيات الهي و روايات پيغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام آمده بود، موفق به پي ريزي مکتب فلسفي خود شد و آن را مقابل نحله هاي فلسفي پيشين «حکمت متعاليه» ناميد.[11]

استاد جلال الدين آشتياني(ره) درباره ي فلسفه ي ملاصدرا مي گويد:

«.... ملاصدرا به واسطه ي غور در مکتب فلسفي اعم از اشراقي و مشائي و تدرّب در علوم اهل کشف و احاطه بر مأثورات و اراده در شريعت حقّه محمديه و سير کامل در افکار افلاطونيان جديد و قديم و بالجمله اطلاع کافي از جميع مشارب و افکار خود مؤسس طريقه اي شد که بر جميع مشارب و مآرب فلسفي ترجيح دارد. افکار عميق شيخ الرئیس و ساير اتباع مشاء و آراي افلاطونيان جديد و تحقيقات عميق و ژرف متصوّفه، آراء و افکار اشراقي و رواقي در کتب تحقيقي او هضم شده است.....»[12]

در حقیقت ملاصدرا توانست بين فلسفه ي مشاء و اشراق و عرفان و آموزه هاي ديني آشتی برقرار کند که اين مطلب خود دلیل بر نبوغ و نوآوري وي به شمار می آید.

 در زمان ملاصدرا، اختلافاتي که بين فلسفه ي مشاء و اشراق به وجود آمده بود و همچنين عرفان که به رد فلسفه مي پرداخت، موجب تضعیف فلسفه شده بود ضمن آنکه با حملات سهمگین غزالي بر فلسفه ، فلسفه از ارزش افتاد و چند قرني در انزوا بود. امّا فلسفه ملاصدرا توانست اعتبار فلسفه را بازآورد و  آن را همطراز و همپايه ي عرفان ساخته و هر دوي آن را با دين بیامیزد.

با توجه به آنچه که گذشت می توان منابع افکار ملاصدرا را در چهار چيز دانست:

1-    فلسفه ي مشاء و به خصوص افکار ابن سينا؛

2-  حکمت اشراق که در قرن ششم به دست شيخ شهاب الدين سهروردي با انتقاد از فلسفه ي مشاء و بر اساس انديشه هاي فلسفي حکماي ايران به وجود آمده بود.

3-  مکتب عرفان محيي الدين عربي که جنبه هاي نظري يافته هاي شهودي بوده و شکل تکامل يافته اي از تصوف است.

4-    آموزه های دین مبین اسلام که در منابع دينی به آن پرداخته شده است.[13]

اساس حکمت ملاصدرا

حکمت متعاليه ملاصدرا بر چند اصل استوار است:

1.   اصالت وجود: هر چيزي که واقعيت دارد به تحليل ذهني داراي دو حيثيت است که از آنها به وجود و ماهيت تعبير مي شود. حيثيت وجودي وجه مشترک اشياء را تشکيل مي دهد و حيثيت ماهوي سبب تمايز از اشياء ديگر مي شود.

صدر المتألهين مي گويد: «وجود سزاوارترين چيزي است به تحقق در خارج ، زيرا ماسواي وجود متحقق و موجود در اعيان و در اذهان است پس اوست که به وسيله ي او هر صاحب حقيقتي به حقيقت خويش مي رسد.[14] 

سنگ بناي افکار ملاصدرا اصالت وجود است به همين خاطر فلسفه ي او به فلسفه ي وجودي نيز شهرت دارد.[15]

2.   حرکت جوهري: فلاسفه ي قبل از ملا صدرا حرکت را در چهار مقوله ي عرضي یعنی کم، کيف، وضع، أين مي دانستند و حرکت جوهر را منکر بودند. ملاصدرا حرکت در مقولات عرضي را از حرکت در جوهر ناشي دانست، همان طور که عرض از لحاظ وجودي وابسته به جوهر است. حرکت زيرين و نامحسوس جوهر باعث حرکت در عرض مي شود. لذا حرکت در نظر ملاصدرا امري بنيادي است زيرا که ذاتي موجودات مادي و حتي اثيري ميباشد.[16]

3.   اتحاد عاقل و معقول: ملاصدرا خود در اين رابطه اظهار مي دارد به سبب تضرع به درگاه الهي توفيق حل مسئله اتحاد عاقل و معقول را يافتم که هر ادراکي فقط به طريق اتحاد بين مدرِک و مدرَک حاصل مي شود و عقلي که کليه ي اشياء را تعقل نموده خود عين کليه­ي اشياء است و اين است که آن نفس عالم آگاه، همان نفس جاهل ناآگاه نيست بلکه نفس آگاه با معقولات متحد شده است. لذا نفس وقتي چيزي را تعقل مي کند عين صورت عقل مي­گردد و در مقام موجودي عاقل، عين صورت معقوله مي شود. اتحاد عاقل و معقول را بايد همانند اتحاد هيولي و صورت دانست.[17]

تأثير فلسفي ملاصدرا

پس از ملاصدرا اکثر فلاسفه ي اسلامي پيرو افکار او شدند. بسياري از مسائل مورد اختلاف مشاء و اشراق و همچنين اختلافات فلسفه و عرفان و به تأثير اينها اختلاف بين فلسفه و کلام حل شد. پيروان او در تلفيق و امتزاج شرع و استدلال و عرفان کوشيده و موجبات بالندگي و شکوفايي حکمت متعاليه شدند. نزديک به نيم قرن است که فلسفه ي اسلامي وارد مرحله ي جديدي شده است و نمايندگان آن در دوران معاصر بر پايه ي افکار اصلي صدرالمتألهين در مصاف با مسائل عصري افق تازه اي را در عرصه ي فلسفه ي اسلامي گشوده­اند.

 بيشترين حجم ابتکارات فلسفي دوران معاصر از علامه­ي طباطبائي و شاگردان ايشان است و مبدأ معرفتي دوران جديد از حکمت متعاليه با نگارش کتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» به وجود آمد. از ديگر ویژگی هاي فلسفه ي نو صدرايي مي توان به پيدايش نکات کلامي و عرفاني در بيان مسائل ناب فلسفي و عنايت خاص به شيوه ي برهاني در طرح مباحث آن اشاره کرد که فلسفه را در جایگاه فلسفه، عرفان را در جایگاه عرفان و علم را در جایگاه علم قرار داده و اين امر با ارائه سبک نويني در ادبيات فلسفي و ورود اصطلاحات تازه در آن که حاکي از وجود، مباحث جديدي در ميان فلاسفه ي مسلمان است به نحو بارز در کتب فلاسفه ي نو صدرايي به چشم مي خورد.[18]

غروب ملاصدرا

ملا صدرا از عالمان زاهد و عابد روزگار خود به شمار مي رفته و به نوشته ي تذکره نويسان، هفت بار پياده به زيارت حج رفته تا اينکه در سال 1050 هجري قمري (1640 ميلادي) در بازگشت از هفتمين سفر خانه ي خدا در بصره به جوار حق تعالي شتافت.[19]

خلاصه‌ی بحث

1.         ملاصدرا قرن دهم هجری در خاندانی با نفوذ و سرشناس در شیراز متولد شد و پس از فراگیری علوم مقدماتی برای تکمیل کردن تحصیلات خود به اصفهان آمده و از محضر اساتیدی همچون شیخ بهایی بهره های فراوانی برد؛

2.         ملاصدرا بیشترین تاثیر فکری خود را با تأسیس نظام فلسفی­ای به نام حکمت متعالیه بر جامعه علمی گذاشته است؛

3.         حکمت متعالیه ملاصدرا ترکیبی از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان نظری و نیز منابع دینی است و بر اصولی همچون اصالت وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول استوار است.


منابع  و مآخذ

1-                   استادی،‌ رضا، نوزده ستاره و يک ماه(شرح حال چند نفر از فقهاء و حکما) ، تهران، قدس، 1382.

2-        الفيلسوف الفارسي الکبير، ابو عبدالله الزنجاني، به کوشش علي اصغر حقدار، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1377.

3-                   انديشه سياسي صدر المتألهين، نجف لک زايي، قم، تبليغات اسلامي، 1381.

4-                   گلشن ابرار، ج1، جمعي از پژوهشگران ، قم، نشر معرفت ، 1382.

5-                   الشواهد الربوبيه، ملاصدرا ، تهران، مرکز نشر دانشگاهي.

6-                   گامي در جهت شناسايي ، علماي اسلام، ابوالقاسم رزاقي، تهران، اوج، 1363-

7-        نظام حکمت صدرايي، عبد الرسول عبوديت، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1383.

8-                   تاريخ فلاسفه ي ايراني (از آغاز اسلام تا امروز)، دکتر علي اصغر حلبي، تهران، زوار، 1381.

9-        تاريخ فلاسفه در جهان اسلام، حناالفاخوري- خليل الجر، عبد المحمد آيتي، تهران ، سازمان انتشارات و آموزشي انقلاب اسلامي، 1367.

10-             ماجراي فکر فلسفي در جهان اسلام ، ج 2 ، غلامحسين ابراهيمي ديناني، تهران، طرح نو، 1379.

 



[1] . ابو عبد الله الزنجاني، الفيلسوف الفارسي الکبيره به کوشش علي اصغر حقدار، قم ، دفتر تبليغات اسلامي، 1377، ص 14.

[2] .نجف لک زايي، انديشه ي سياسي صدر المتألهين، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1381، ص 18.

[3] . گلشن ابرار، ج1، جمعي از پژوهشگران حوزه ي علميه ي قم، قم، نشر معرفت، 1382، ص 205. 

[4] . الشيخ الفارسي الکبير، همان، ص 18.

[5] . همان ، ص 19.

[6] . گلشن ابرار، همان، ص 205.

[7] . الفيلسوف الفارسي الکبير، همان ، ص 17.

[8] . گلشن ابرار، همان، ص 206.

[9] . همان .

[10] . الفيلسوف الفارسي الکبير، همان، ص 20-24.

[11] . همان ، ص 24.

[12] . ملاصدرا، الشواهد الربوبيه ، مقدمه از استاد جلال الدين آشتياني، تهران ، ص 5.

[13] . الفيلسوف الفارسي الکبير، همان، ص 25.

[14] . شواهد الربوبيه، همان ، ص 6.

[15] . الفيلسوف الفارسي الکبير، همان، ص 27.

[16] . همان ، ص 29.

[17] . همان ، ص 33.

[18] . همان ، ص 38.

[19] . گلشن ابرار، ص206.