جستاری در فضیلت « تقوا»

فاطمه رضوانی


چکیده

مقدمه

تعریف تقوا

مراتب تقوا

آثار و فواید تقوا

الف) بعد فردی فواید تقوا

- دستیابی به بصیرت

- دریافت رحمت خاص الهی

ب) بعد اجتماعی فواید تقوا

1- تحقق اتحاد و همبستگی

2- دوری از التقاط

3- کاهش بزهکاریهای اجتماعی

ج) اثرات اخروی

1- تقوا، بهترین توشه ی  آخرت

2- حسن عاقبت و پاداش بهشتی

راه های کسب تقوا

1- رعایت هنجارهای اجتماعی

2- رعایت عدالت

3- داشتن اخلاص

نتیجه

فهرست منابع و ماخذ

 

چکیده

تقوا در لغت نیرو به معنای بازداشتن است و در اصطلاح، ملکه ی  نفسانی است که انسان را از معصیت و نافرمانی پروردگار باز می­دارد. البته تقوا مراتبی دارد و در درجات عالیه آن، تقوا مستلزم پرهیز از مشتبهات نیز می­شود. تقوا به عنوان یک صفت نفسانی اثرات و نتایجی دارد. انسان را دارای بصیرت می­کند، اتحاد و همبستگی افراد اجتماع را بیشتر می­کند و در آخرت باعث حسن عاقبت و سعادت می­گردد. پس از مفهوم شناسی تقوا، به برخی ازاین اثرات اشاره شده و در نهایت چند راه کسب تقوا معرفی شده است.  

 

مقدمه

خداوند انسان را موجود مختار آفریده است و همانگونه که می­تواند در این دنیا مسیر کمال را طی کند، به همین شکل با بهره­گیری نامناسب از غرایز و تمایلات نیرومند درونی و سرمایه های مادی و معنوی قادر است، خود و انسان های دیگر را به فساد و تباهی بکشاند. در این میان تقوا به مثابه ی  ملکه نیرومند نفسانی می­توان انسان را حفظ و نگهداری کند و انسان را به سعادت برساند.

واژه ی تقوا در منابع اسلامی بسیار به کار رفته است و نسبت به آن تاکید فراوانی از سوی پیشوایان دین صورت گرفته است. نظر به اهمیت این آموزه­ دینی و نقش سازنده­ای که در زندگی فردی و  اجتماعی انسان دارد، این تحقیق به مفهوم این واژه و تأثیرات تقوا در زندگی انسان پرداخته است.

تعریف تقوا

تقوا از مفاهیم پرکاربرد دینی است و در منابع اسلامی مانند قرآن و نهج البلاغه زیاد به چشم می خورد. تقوا در لغت به معنای باز داشتن و منع کردن است. صاحب مجمع البحرین می گوید: « تقوا بر وزن فعلی است مانند نجوی و ماده اصلی آن وقوی بوده از وقیته، یعنی منع کردم او را.[1]

راغب نیز در مفردات می گوید: « تقوا عبارت است از نگهداری نفس از آنچه نسبت به آن خوف وجود دارد.» [2]

امّا در اصطلاح قرآنی، تقوا یعنی نیروی بازدارنده از معصیت خدا، و خودداری و ضبط نفس از گناه و انجام واجبات است و این کاری بس دشوار و سخت است و احتیاج به تمرین، ممارست، تفکر و توجه دائم دارد.

از نظر علمای اخلاق، تقوا ملکه ای است در درون انسان که او را از ارتکاب گناه حفظ می کند و عاملی بازدارنده در برابر انحرافات و نافرمانی های خداوند است. این ملکه، بر اثر ممارست در اطاعت و پرهیز از معصیت حاصل می شود و ترک گناه و اطاعت را آسان می کند.

رسول خدا(ص) خطاب به اباذر فرمود: «ای اباذر خداوند تبارک و تعالی به صورت ها و اموال شما نگاه نمی کند ولکن به قلب ها و اعمال شما نظر می کند.»[3]

همچنین مرحوم علامه طباطبایی (ره) در ذیل آیه ی: «و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» می نویسد: «اضافه کردن تقوا به قلوب در آیه، اشاره به این است که حقیقت تقوا، عبارت است از تحرز و  دوری از خشم وغضب خداوند متعال و پرهیز از محرمات الهی، و این امر معنوی است که به قلب ها برمی گردد.»[4]

به طور کلی می توان گفت، تقوا در حقیقت، چیزی جز حرکت در راه راست و صراط مستقیم نیست که این راه دربردارنده ی همه ی آن چیزی است که ما از آن به دین یاد می کنیم، از این رو می توان تقوا را به معنای عمل به دین دانست و دینداری در حوزه ی ایمان و عمل دانست.

 

مراتب تقوا

با توجه به آیات و روایات، تقوا دارای مراحل و مراتبی است و مرتبه ی کم و ابتدایی آن این است که انسان به خداوند ایمان بیاورد و وجود خویش در برابر خداوند متعال احساس وظیفه و مسئولیت کند؛

در قرآن کریم می­خوانیم: «وَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»  «خدا را عبادت کنید و از مخالفت با او بپرهیزید، این برای شما بهتر است اگر توجه کنید و آگاه باشید».[5]

 به نظر می رسد تقوایی که پیامبران مردم را به آن دعوت می کردند، این مرتبه از تقوا بوده است، زیرا مردم مشرک و بت پرستی که انبیاء با آنان مواجه می شدند، در آن هنگام، زمینه تقوای عالی را نداشتند؛[6]

در مرحله بعد یعنی پس از ایمان به خداوند مرحله دوم تقوا است که ما از آن به تقوای عام تعبیر می­کنیم. در این مرحله باید واجبات را انجام داد و از محرمات پرهیز کرد.

امام صادق (علیه السلام ) در حدیثی تقوای عام را این گونه تعریف می فرماید: «تقوایی که از ترس آتش و عقاب است و آن این است که محرمات ترک شود، این تقوای عام است».[7]

امام علی (علیه السلام ) نیز می فرمایند: «تقوای الهی دوستان خدا را از ارتکاب محرمات بازمی دارد».[8]

از مجموع مطالب استفاده می شود که تقوای عام عبارت است از: ترک محرمات و کمترین درجه تقوا که از ما خواسته شده، همین انجام ندادن کارهای حرام و به جا آوردن واجبات است.

پس از تقوای عام، تقوایی قوی تر و بالاتر وجود دارد که شامل ترک امور مشتبه می­شود. امام صادق (علیه السلام ) در مورد این مرحله از تقوا که می­توان آنرا تقوای خاص نامید فرموده­اند: «و تقوی من الله و هو ترک الشبهات فضلا من حرام و هو تقوی الخاص» یعنی در این مرحله از تقوا علاوه بر ترک محرمات، از امور شبهه ناک نیز باید پرهیز شود

برخی از تعاریفی که در مورد تقوا ارائه شد مربوط به این مرحله از تقوا می باشد، مانند:

«تقوا در عرف شرع عبارت است از نگهداری نفس از آنچه انسان را به گناه می کشاند و این تقوا با ترک بعضی از مباحات، به حد تام و کمال می رسد، چون افعالی حلال است که حلیت آن روشن است و کاریی حرام است که حرمت آنها معلوم است».[9]

یعنی در کل می توان گفت که کسی که به محرمات نزدیک گردد، ممکن است مرتکب آنها شود؛ برای مثال قصد دارد سخنی بگوید، ولی نمی داند به غیبت و افترا به مسلمانی منجر می شود یا نه، که در این صورت باید آن را ترک تا مبادا حرامی از او سرزند

 امام صادق در این باره می فرماید:

«تقوای خاص در راه خدا و آن این است که نه تنها امور شبهه ناک ترک می شود، بلکه عمل مباحی انجام نمی گیرد».[10]

کسانی که به این تقوا متصف هستند ،اعضاء و جوارح وحرکات و سکنات و فکر وبیان و تمایلات نفسانی را به طور کامل کنترل کرده اند، از خود اختیار و اراده ای ندارند بلکه هستی خویش را از خدا می دانند و در راه او قرار می دهند، رضای خدا را می جویند و قلبشان پر از عشق و محبت به خدا است. این گروه از متقین،گذشته از این که کار اشتباهی انجام نمی دهند، خویشتن را تنها برای خدا می خواهند، در نتیجه به مقام قرب الهی می رسند و وجود و زندگی شان نورانی است و حقایق را با بصیرت و کشف شهود می بینند و به مرتبه ی حق الیقین می رسند.[11]

 

با توجه به مراحلی که برای تقوا ذکر می­شد می­توان تقوای الهی را بر اساس انگیزه و میزان اخلاص در آن طبقه­بندی کرد.

اهل تقوا ممکن است برای داعیه­ها و انگیزه­های مختلفی متّقی شوند که عبارتند از:

1)گاهی کسی برای عزت نزد جامعه، تقوا دارد که شکل ریایی دارد و از بحث خارج است.

2) گاهی برای عزیز شدن نزد خدا و اولیای الهی پرهیزگار می شود، این عمل خوب ومتوسط است.

3) گاهی انسان می داند که خدا او را عزیز می کند ولی او برای عزیز شدن باتقوا نمی شود.

4) و گاهی این دانستن را هم از یاد می برد، بلکه به عنوان وظیفه بندگی، باتقواست، یعنی عزیز شدن نه تنها «مطلوب» او نیست، بلکه «معلوم» او هم نیست و این، خود فضیلت است و تملک دل طلب می کند و چنین انسانی بنده خالص خداست و عالی ترین درجه ی تقواست.[12]


آثار و فواید تقوا

تقوا آثار و فواید و برکات فراوانی برای انسان دارد و از آن جا که طبیعت آدمی منفعت­جو است، خداوند متعال در قرآن فوایدی را برای تقوا بیان کرده است تا انگیزه ای شود برای حرکت در مسیر متقین.

در این قسمت به بیان آثار و ثمرات تقوا در زندگی فردی و اجتماعی و اخروی می پردازیم.

 

الف) بعد فردی فواید تقوا

- دستیابی به بصیرت

در سوره ی انفال آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا»[13] همان طور که در این آیه ذکر شده، رعایت تقوا باعث می شود انسان در دنیا روشن بینی و بصیرت پیدا کند، چون تقوا انسان را روشن می کند. همان طور در بیرون وجودمان تاریکی و روشنایی است، در درون و ضمیر خود نیز روشنایی و تاریکی احساس می کنیم. افراد روشن ضمیر اولین چیزی که دارند این است که بهتر از دیگران خوبی ها و بدی ها را احساس می کنند، عیب ها و نقص ها را می بینند و اعتراف می نمایند. ولی افرادی که درونی تاریک دارند، واضح ترین و بزرگ ترین عیوب خود را نمی بینند. اگر انسان باتقوا باشد، سفید را سفید و سیا ه را سیاه خواهد دید.[14]

قرآن می گوید: تقوا داشته باشید تا عینک درونیتان شفاف باشد و جهان را همان طور که هست ببینید. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا »[15]

خداوند به وسیله ی تقوا در دل مایه ی تمیز قرار می دهد. یعنی خدا در دل شما چیزی قرار می دهد که با آن حقایق را خوب تشخیص می دهید. پس انسان در اثر تقوا درونش روشن شده و صفای روح پیدا می کند و این بصیرت از آثار مهم تقوا است و می توان گفت همین است که باب سیر و سلوک را در عرفان باز کرده است.[16]

در حدیثی از امام رضا (علیه السلام ) آمده است که: «من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قبله علی لسانه؛ هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص قرار دهد، چشمه های حکمت از زمین دلش به مجرای زبانش جاری می شود»[17]

- دریافت رحمت خاص الهی

 در آیات متعدد قرآن آمده است پرهیزگار باشید تا مشمول رحمت الهی گردید.

«يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ؛ رحمت خویش به هر کس که بخواهد اختصاص می دهد».[18]

از این آیه چنین برداشت می شود که: رحمتی که در آیه بیان شده، رحمتی خاص است و به هر کس داده نمی شود، بلکه به کسانی تعلق می گیرد که با تقوا و اطاعت از خداوند، شایستگی آن را پیدا می کند.

بنابراین، یکی از اسباب رسیدن به رحمت خداوند، تقوا است وچون این رحمت را مقید نفرموده، شامل رحمت دنیا و آخرت می شود و افراد پرهیزگار در هر دو جهان از آن بهره مند خواهند بود.

ب) بعد اجتماعی فواید تقوا

1- تحقق اتحاد و همبستگی

از جمله اثراتی که قرآن برای تقوا بیان می کند اتحاد و وحدت در میان مسلمانان است؛ زیرا تقوا زمینه ساز تمسک به حبل الله و نیل به وحدت و اتحاد اجتماعی جامعه اسلامی است. خداوند در قرآن می فرمایند: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ... وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ...»[19]

در حقیقت، تقوای الهی در حالت کمالی آن تمسک به ریسمان الهی است که در روایات از آن به قرآن و عترت و سنت یاد شده است. بنابر تفسیر یاد شده از حبل الهی، مسلمان متقی می بایست به حبل الهی تمسک جوید، که همان دین است. از این رو گفته می شود که تقوا همان دینداری است و کسی که دینداری و تقوا را پیشه خویش کند به وحدت دست می یابد، زیرا در این حالت در بینش خویش به وحدت دست می یابد، زیرا در این حالت در بینش و نگرش و عمل می بایست در چارچوب دین باشد و وحدت نیز چیزی جز یگانگی در نگرش و روش نیست، به خودی خود اتحاد پدیدار می شود و اختلافات کنار می رود.[20]

جامعه ای که بر پایه تقوا استوار باشد به وحدت و اتحاد دست می یابد و از آثار آن برخوردار می شود از این روست که خداوند می فرماید: «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ»[21] (آن‌گاه مردم (با وجود این سفارش خدا) امر (دین) خود را پاره پاره کردند (و در آیین، فرقه فرقه شدند) و هر گروهی به آنچه نزد خود پسندیدند دلخوش گشتند.)

 

2- دوری از التقاط

کسانی که به بخشی از دین ایمان آوردند و بدان عمل کنند و بخشی دیگر را کنار بگذارند، در حقیقت از دین واقعی دور شده اند و این موجب می شود تا در برخی از امور زندگی خویش به بیرون از دین تمسک جویند و گرفتار اندیشه و عمل و روش التقاطی گردند. با تأمل در آیه 189 سوره بقره[22] می­توان فهمید که چگونه فقدان تقوا موجب می شود تا کسانی که به دین کامل عمل نمی کنند، دچار التقاط شده و از اندیشه هایی چون اندیشه های جاهلی استفاده می­کنند و از دین کامل دور شوند.[23]

 

3- کاهش بزه­کاری­های اجتماعی

در صحنه عمل اجتماعی نیز جامعه به دلیل عمل نکردن به دین کامل، دچار ناهنجاری می شود که از آن جمله می توان به فساد در جامعه، تجسس در کارهای دیگران و تجاوز به حقوق دیگران، اشاره کرد که چگونه تحت تاثیر بی تقوایی صورت می گیرد. در مقابل کسانی که اهل تقوا و دینداری هستند همواره از رفتار نابهنجار در حوزه عمل اجتماعی خودداری می کنند. چون دین از آن ها نهی کرده و یا خواستار عمل به هنجارها و رفتار پسندیده شده است و شخص دیندار و متقی می کوشد تا بر پایه آن ها عمل کند، از این روست که جامعه دیندار و متقی جامعه ای است که نابهنجاری ها در آن یا دیده نمی شود و یا به شکل پدیده اجتماعی در آن بروز و ظهور ندارد.[24]

 

ج) اثرات اخروی

1- تقوا، بهترین توشه ی  آخرت

توصیه ی قرآن برای مسافر به سوی کمال و قرب پروردگار، این است که بهترین توشه برای سفر آخرت، تقواست.[25] نقل کرده اند وقتی امیر مومنان علی (علیه السلام ) از جنگ صفین برمی گشتند، در قبرستان متروکه ای که در بیرون کوفه بود، خطاب به قبرها فرمودند:

«ای درگذشتگان! اگر از ما بپرسید که نزد شما چه خبرهای تازه ای وجود دارد، خواهیم گفت: پس از شما در خانه هایتان دیگران سکونت کردند، همسران شما را به ازدواج خود درآوردند و اموال شما را تقسیم کردند و اگر به شما اجازه ی سخن گفتن داده می شد، به شما خبر می دادند که تنها توشه ای که در سفر آخرت به درد می خورد، توشه ی تقواست».[26]

 

2- حسن عاقبت و پاداش بهشتی

حسن عاقبت بالاترین نعمتی است که خداوند به متقین می دهد: «سرانجام پسندیده از آن متقین است».[27]

سعادت حقیقی به فرجام و عاقبت نیک است. چه بسا افرادی که مدتی عمل نیک انجام می دادند، اما بعد از آن از حق رویگردان شدند. بهترین نمونه ی این بدفرجامی شیطان است که پس از سال ها عبادت از درگاه الهی رانده شد.

به دنبال چنین عاقبتی، بهشت و انواع نعمت های آن که در قرآن وعده داده شده به آدمی می رسد و از این نعمات متنعم می گردند: «این همان بهشتی است که به هر یک از بندگان ما که پرهیزگار باشند به میراث می دهیم».[28]

و در آیه ی دیگر به تفصیل بیشتری از این نعمات بهشتی می پردازد و می فرماید:

«در حقیقت مردم پرهیزگار در میان باغ ها و نهرها در قرارگاه صدق نزد پادشاهی توانایند».[29]

 

راه های کسب تقوا

1- رعایت هنجارهای اجتماعی

آیات قرآن به تقوا چنان اهمیت می دهند که اگر کسی تقوا نداشته باشد، نمی توان از او امید عمل به هنجارها و شخصیت سالم را داشت. شخصیت سالم در حوزه ی روان شناسی و انسان معتدل در حوزه جامعه شناسی، کسی است که به تقوا رسیده باشد؛ زیرا تقوا چنان شمولی دارد که همه حوزه های اعتقادی و عمل فردی و اجتماعی را دربر می گیرد.

تقوا امری نیست که انسان بتواند بر پایه عقل خویش به آن برسد. قرآن بیان می کند که تبیین راه ها و زمینه های تحصیل تقوا از اموری است که می بایست از جانب خدا روشن و بیان گردد.[30]

2- رعایت عدالت

خداوند در آیه 8 سوره مائده به ارتباط تنگاتنگ تقوا و عدالت اشاره می کند:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ»

قرآن عدالت را بستری برای تقوا بیان می کند و از مردم می خواهد تقوا پیشه کنند، این تقوا پیشه کردن با قیام به عدالت پدید می آید و کسی که خود اهل قسط و عدالت نیست، نمی تواند مدعی تقوا باشد و کوتاه ترین راه به تقوای الهی رعایت عدالت و قسط است. قرآن با اثبات ارتباط تنگاتنگ عدالت و تقوا می کوشد تا به مومنان این نکته را تاکید کند که کسی که عدالت نداشته باشد نمی تواند مدعی امری معنوی به نام تقوا می رساند.[31]

3- داشتن اخلاص

از دیگر راه هایی که شخص می تواند به تقوا دست یابد اخلاص در عمل است. از نظر قرآن اخلاص دو نقش اساسی در زندگی بشر بازی می کند؛ هم موجب می شود تا شخص خود را به تقوا برساند و هم زمینه گرایش مردمان به دین و دینداری را فراهم می آورد. با اخلاص است که فرد تنها برای رضای خدا عمل می کند و رفتارش را بر پایه آموزه های وحیانی سامان می دهد. این موجب می شود که ناظر بیرونی، فرد را درستکار یابد و رفتار پسندیده وی نسبت به دیگران موجب جلب و جذب آنان به دین و دینداری گردد. در حقیقت او با عمل خویش، مردمان را به دین می خواند نه با زبانی که گاه با عملش تفاوت دارد.[32]

نتیجه

با توجه به آیات قرآن کریم و سخنان اهل بیت (علیه السلام ) می­توان نتیجه گرفت که تقوا در اصطلاح نگهداری نفس از انجام دادن گناه است و تقوا ملکه­ایست که انسان را از مخالفت با خدا باز می دارد. تقوا مراتبی دارد از جمله تقوای عام، تقوای خاص و تقوای خاص الخاص که بهترین نوع آن است و مخصوص بندگان خاص خداست. قرآن کریم در مورد تقوا، آثار فراوانی نام برده است که اثرات فردی آن مانند رحمت خاص الهی، صفای روح و اثرات اجتماعی آن مانند اتحاد و دوری از التقاط و اثرات اخروی آن هم عاقبت بخیری و باریابی به بهشت برین الاهی است. هم چنین آیات شریفه ی قرآن راه های کسب تقوا را رعایت عدالت، رعایت هنجارهای اجتماعی و اخلاص معرفی کرده است.


فهرست منابع و ماخذ

1) قرآن کریم.

2) نهج البلاغه

3) ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الاخبار الرضا، نشر الاعلمی المطبوعات، بیروت، 1984 م.

4) امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، موسسه امام خمینی (ره)، تهران، 1368 ش.

5) الهیاری، علی رضا، سیمای پارسایان، نشر مومنین، قم، 1385ش.

6) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بیروت، 1403ق.

7) مصباح یزدی، محمدتقی، به سوی خودسازی، موسسه امام خمینی (ره)، 1389 ش.

8) مصباح یزدی، محمدتقی، رستگاران، موسسه امام خمینی (ره)، 1387 ش.

9) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر الاسلامی، قم، 1378 ش.

10) فیض، محمدحسین، تقوا در قرآن، نشر حضور، قم، 1383 ش.

11) علامه طباطبایی، محمدحسن، تفسیرالمیزان، تهران، درالکتب الاسلامیه.

12) الطریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، فرهنگ اسلامی، تهران، 1367 ش.

13) اصفهانی، راغب، مفردات فی غریب القرآن، دارالکتب العربی، 1972 م.

14) گیلانی، عبدالرزاق، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، نشر صدوق، تهران، 1360 ش.

 

 



[1]. الطریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، نشر فرهنگ اسلامی، ص 320.

[2]. راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، درالکتب العربی، ص 510.

[3]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، الوفاء، ج 77، ص 90.

[4]. علامه طباطبایی، محمدحسن، تفسیرالمیزان، ج 14، ص 410.

[5]. قرآن کریم، عنکبوت، ص 16.

[6]. فیض، محمدحسین، تقوا در قرآن، نشر حضور، ص 25.

[7]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، نشر الوفاء، ج 70، ص 136.

[8]. نهج البلاغه، خطبه 114.

[9]. اصفهانی، راغب، مفردات القرآن، دارالکتب العربی، ص 252.

[10]. گیلانی، عبدالرزاق، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، نشر صدوق، ص 270.

[11]. مصباح یزدی، محمدتقی، به سوی خود سازی، موسسه آموزشی امام خمینی (ره)، ص 37.

[12]. مصباح یزدی، محمدتقی، رستگاران، موسسه آموزشی امام خمینی (ره)، ص 102.

[13]. قرآن کریم ،سوره انفال، آیه 29.

[14]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ،ج 12، ص 281.

[15]. همان.

[16]. امام خمینی (ره)، روح الله، چهل حدیث، موسسه امام خمینی (ره)، ص 419.

[17].ابن بابویه قمی ،محمد علی، عیون اخبار الرضا، الاعلمی المطبوعات، ص 258.

[18]. همان، آل عمران، آیه 74.

[19]. قرآن کریم، آل عمران، آیه 102، 103.

[20]. اللهیاری، علی رضا، سیمای پارسایان، نشر مومنین، ص 95.

[21]. قرآن، المومنون، 52.

[22] - يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ ۗ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَـٰكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

[23]. بقره، آیه 189.

[24]. مصباح یزدی، محمدتقی، رستگاران، موسسه امام خمینی (ره)، ص 251.

[25]. قران کریم، بقره، آیه 197.

[26]. نهج البلاغه، حکمت 130.

[27]. قرآن کریم، بقره، آیه 197.

[28]. قرآن کریم، سوره مریم، آیه 63.

[29]. همان، سوره قمر، آیه 54 ـ 55.

[30]. توبه، آیه 115.

[31]. مکارم شیرازی ،ناصر، تفسیر نمونه، نشر اسلامی، ص 851.

[32]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر اسلامی، ص 871.