نگاهی به آغازین مرحله تهذیب در کلام بزرگان

سیده ارم زهرا تقوی

چکیده: 1

مقدمه. 1

«یقطه»؛ نقطه‌ی  آغازین سیر الی الله.. 2

دستورالعملهایی جهت «یقظه» و رها شدن از غفلت.. 4

1- عارف کامل، آخوند ملاحسین قلی همدانی رضوان الله تعالی علیه 4

2- سالک ربّانی حاج جوادآقا ملکی تبریزی رضواناللهتعالیعلیه. 4

3- حکیم صمدانی و مفسّر کلام ربّانی علّامه‌ی  طباطبائی رضوانالله تعالی علیه. 5

4- معلّم اخلاق و عرفان آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه. 5

5- حضرت امام خمینی رحمة الله علیه. 6

6- عالم روشن ضمیر و محدّث ارجمند علّامه‌ی  مجلسی رحمة الله علیه. 6

خلاصه‌ی  سخن. 7

منابع و مراجع. 7

 

چکیده:

در عرفان و اخلاق اسلامی، نقطه‌ی  آغازین سیر الی الله و اوّلین منزل از سیر و سلوک را «یقظه» دانسته­اند و آن  عبارت است از حالتی که انسان از خواب غفلت بیدار شده و نسبت به مسیری که در زندگی و حیات خود به سوی آن در حال حرکت است، توجّه حاصل کند. عدم توجّه به این مسئله مهم و باقی ماندن درخواب غفلت، دوری از یاد خدا و آخرت و تبع آن دلبستگی به دنیا و انجام معاصی را به همراه دارد و باعث دورافتادن انسان از مقامی می­شود که به جهت آن خلق شده است. از اینرو لازم است تا جویندگان سعادت با در پیش گرفتن مسیر خودسازی از خواب غفلت بیدار شوند و  بهترین وسیله برای نیل به این مقصود، دستورالعمل­هایی است که از سوی بزرگان دین که عمر خویش را در جهت تحصیل کمال و سیر الی الله گذرانده­اند، به دست ما رسیده است..

مقدمه

انسان زیباترین مخلوق عالم هستی است و خداوند او را به زیباترین شکل ممکن خلق کرده و با اعطای نیروی عقل و خرد و فهم واندیشه، وی را در سراسر گیتی و جهان پهناور هستی، از سایر موجودات ممتاز ساخته است. این مقام منحصر به فرد و امکان بالقوّه‌ی  انسان در علم  به جمیع اسماء الهی علاوه براینکه  زمینه خلافت الهی وی بر روی زمین را فراهم کرده است، نمایانگر هدف نهایی از خلقت وی و مشّخص کننده‌ی  مسیر تکاملی وی از خاک تا افلاک نیز می­باشد.

امّا پیمودن این مسیر کاری بس دشوار است و خطرات زیادی را به همراه دارد و بدون هدایت مستقیم الهی میسّر نخواهد بود. همچنانکه که گفته­اند: طی این مرحله بی­همرهی خضر مکن/ ظلمات است به ترس از خطر گمراهی.  بر این اساس، لطف خداوند به بندگان و هدایت و رحمت واسعه­اش اقتضا می­کند که انسان در این نشئه‌ی  مادّی ظلمانی به حال خود واگذاشته نشود و از هدایت ویژه‌ی  الهی بهره­مند شود تا بتواند در سایه‌ی  آن و از طریق پرورش استعدادهای درونی خویش به کمالات الهیّه برسد.

در این راستا شاگردان و تربیت­یافتگان مکتب اهل بیت علیهم السلام، به عنوان میراث داران علم نبوی، هدایت و تربیت انسان­ها در قعر ظلمت مانده را در دست گرفته­اند. این عالمان ربّانی چون چراغ­های هدایت، در شب ظلمانی، انسان­ها را به خدا راهنمایی کرده، دست ایشان را گرفته­اند و مرحله مرحله، آنها را از پلّه­های پایین ایمان و حقیقت به قلّه­های معرفت بالا برده­اند.

از اینرو پند و نصیحت و دستورالعمل­های آنها برای تشنگان معرفت و حقیقت، جرعه­ای است از آب گوارای معرفت در صحرای مادیّت و ظلمانیّت که انسان در آن متحیّر شده و از هدف خویش غافل شده­اند.

نوشتار کنونی منعکس کننده‌ی  برخی از رهنمودها و دستورالعمل­های عرفانی برخی از بزرگان به طالبین سعادت جهت سیر الی الله است و امید میرود تا مطالعه‌ی  این فرمایشان گهربار و حیات بخش، زمینه‌ی  عمل به آنها را در علاقه­مندان به معنویت فراهم سازد و شمع امید را در وجود و باطن ما روشن ساخته و مارا به چشمه‌ی  معرفت خدا که همان هدف نهایی از خلقتمان می­باشد را واصل گرداند.

«یقطه»؛ نقطه‌ی  آغازین سیر الی الله

در عرفان و اخلاق اسلامی، نقطه‌ی  آغازین سیر الی الله و اوّلین منزل از سیر و سلوک را «یقظه» دانسته­اند. «یقظه» در لغت به معنای «بیداری» است و «ایقظت الرجل من نومه» به این معناست که «مردی را از خوابش بیدار کردم»[1]

عرفا با نظر به معنای لغوی «یقظه» از آن برای تعبیر از نقطه‌ی  آغاز سیر و سلوک عرفانی بهره برده­اند و از اینرو معنای اصطلاحی این واژه عبارت است از حالتی که انسان از خواب غفلت بیدار شده و نسبت به مسیری که در زندگی و حیات خود به سوی آن در حال حرکت است[2]، و نیز دشمنانی که وی را احاطه کرده­اند[3]، توجّه حاصل کند و از مقصود خویش غافل نباشد[4] و تنها بر اثر چنین بیداری است که می­تواند به هدفی نهایی خود که همانا قرب الله است[5]، نائل گردد،

در علم اخلاق و عرفان، غفلت به عنوان «مانع» و بیداری به عنوان «شرط لازم» تهذیب نفس و سیر وسلوک شمرده شده است. اوّلین قدم در سیر و سلوک و تهذیب نفس آن است که انسان به نقص خویش آگاه گردد و به این نکته متفطّن گردد که در این دنیا همچون مسافری است که راه دارازی را به سوی مقصد نهایی و کمال انسانی در پیش دارد و در این مسیر به زاد و راحله نیاز دارد و بدیهی است که اگر کسی از این مطلب غافل بماند ونداند که مسافر است، در جای خود می ماند.[6]

اهمیّت این مسئله و نقش بیداری از خواب غفلت را می­توان در این کلام حضرت امیر علیه السلام جستجو کرد. ایشان می­فرماید:

«سیر و سلوک و ریاضت، به جز در نفس بیدار فایده­ای نمی­رساند»[7]

همچنین ایشان با هوشدار به انسان ، غفلت از خدا و انجام معاصی را ناشی از فرو رفتن در خواب غفلت دانسته و می­فرماید:

«ای انسان چه چیزی تو را از خدای کریمت غافل ساخته است و چه چیزی تو را برگناه جرئت داده؟ چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و کدامین عامل تو را بر هلاکت خویشتن علاقه­مند کرده است؟ آیا این بیمای تو را دوایی نیست و آیا این خواب تو را بیداری نیست»[8]

بی­جهت نیست که درباره‌ی  صدرالمتألهّین گفته­اند که از تمام قسمتهای ایران برای استفاده از درس وی به شیراز می­رفتند واین استاد، شاگردها را نمی­پذیرفت مگر اینکه شاگرد، واجد چهار شرط باشد؛ اوّل اینکه درصدد تحصیل مال نباشد مگر به اندازه‌ی  تحصیل معاش؛ دوّم اینکه در صدد تحصیل مقام نباشد و سوّم اینکه معصیت نکند.[9]

آری اوّلی قدم در راه نیل به کمال و تحصیل دانش و معرفت، بیداری شدن از خواب غفلتی است که درسایه‌ی  سلب تعلّق از دنیا و زیور و زینت آن حاصل می­شود و تا زمانی که همّ اوّل انسان جاه و مال و دلبستگی به دنیا است، زمینه‌ی  کافی برای رشد علمی و معنوی را نخواهد داشت.

از همین جهت است که راهپویان کوی دوست با نظر به اهمیّت نقطه‌ی  آغازین سیر معنوی و علمی، همواره در این فکرند که از همان آغاز راه به سوی معشوق و رسیدن به قلّه‌ی  معرفت، در انتخاب گام اوّل دقّت کافی را به خرج دهند تا قدمی باشد که بتواند آنان را در طول راه، از خطرهای نفسانی و شیطانی محافظت نموده و به مقصد و مقصودشان برساند.

آیت الله امینی درباره‌ی  نحوه‌ی  انتخاب نقطه‌ی  آغاز توسّط علامه‌ی  طباطبائی(ره) از زبان ایشان می­فرماید:

«هنگامی که از تبریز به قصد ادامه‌ی  تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم و پیش چه استادی تلمّذ نمایم و چه روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد. وقتی به نجف اشرف رسیدم، به محض ورود به قبّه‌ی  امیرالمؤمنین رو کردم و عرضه داشتم: یا علی جان! من برای ادامه‌ی  تحصیل به محضر شما شرفیاب شده ام ولی نمی­دانم که چه روشی را پیش بگیرم و چه برنامه­ای را انتخاب نمایم، از شما می­خواهم که در آنچه که صلاح است، مرا راهنمایی کنید»[10]

نکته‌ی  دیگر در این زمینه آن است که اصل اوّلی در این دنیا غفلت از حق و نشانه­های آن است. انسان به جهت ورود در عالم مادّی از عالم غیبت و حقایق بازمانده و در سکر طبیعت فرو رفته است. و لذا می­توان گفت که زندگی در این عالم برای بسیای از افراد همانند خوابی عمیق است که سراسر عمر آنها را فرا می­گیرد. با این توضیح سرّ این کلام عرشی امیر مؤمنان آشکار می­شود که فرمودند:

«الدنیا حلم و الاخرة یقظه»[11] یعنی دنیا خواب است و آخرت بیداری»

در این حدیث، آخرت و قیامت را به عنوان بیداری مطلق قرار داده­اند که انسان در این دنیا دچار غفلت شده و هدف و مقصود خود را فراموش می­کند ولی در آخرت هیچ شائبه­ای از غفلت و مدهوشی نیست و چون نشأه‌ی  آخرت سراسر بیداری و توجّه به حضرت حق است، زندگی دنیا را به خواب تشبیه کرده­اند و مرگ که انتقال انسان از این عالم فانی به نشأه‌ی  ملکوت و ورود به جهان آخرت است را بیداری دانسته اند. همچنانکه وجود مقدّس رسول خد فرمودند:

«النّاس نیام فإذا ماتو انتبهوا»[12] بیشتر انسان­ها در خوابند و وقتی که می­میرند از خواب بیدار می­شوند»

حال که معلوم شد اصل اوّلی در این دنیا آن است که انسانها در خواب به سر ­برند، بیداری از این خواب و رسیدن به مقام «یقظه» محتاج علّتی است که زنگ بیداری را به صدا در آورده و انسان­ها را از خواب غفلت بیدار سازد.

این عامل در برخی از افراد ممکن است ترس از دوزخ و دچار شدن به عذاب­های غیرقابل تصوّر الهی باشد  و در برخی دیگرشوق رسیدن به بهشت و برخورداری از نعمات آن. امّا برخی دیگر از انسان­های خالص نیز هستند که به قدری شیفته‌ی  جمال حقّند، که اشتیاق به لقاء حق، برای کنار گذاشتن خواب غفلت و رسیدن به مقام «یقظه» در آنها کفایت می­کند. همچنانکه مقرّبین درگاه الهی در  دعای شعبانیّه خطاب به پروردگار اینگونه زمزمه می­کنند که «ایقظتنی لمحبّتک» یعنی بارالها! تو مرا برای محبّت خود بیدار ساخته و از خواب غفلت خارج ساختی.

ولی نباید از نظر دور داشت که قبل از هرچیز آنچه زمینه‌ی  بیداری و دستیابی به درک صحیح از جایگاه خود در عالم هستی را فراهم می­کند، تهذیب نفس و در پیش گرفتن تقواست. هر یک از خوف دوزخ و یا شوق به بهشت و یا محبّت پررودگار مشوّق­های خوبی برای حرکت انسان به سوی کمال و سلب تعلّق از عالم مادّی می­باشند امّا این همه تنها در نفوسی کارگر خواهد شد که از مراتبی از تقوا و خویشتن داری برخوردار بود و در راه پالایش صفات ناپسند و رذایل اخلاقی قدمی برداشته باشند.

از همین روست که امام خمینی در سفارشات اخلاقی خود اوّلین قدم در جهت بیداری را تهذیب نفس معرّفی کرده و می­فرمودند:

«تا فرصت از دست نرفته بیدار شوید و در مرحله‌ی  اوّل در مقام تهذیب و تزکیه‌ی  نفس و اصلاح خود برآیید.»[13]

حال با گذشت این مقدمّه نگاهی به برخی از دستورالعمل­هایی که توسّط سالکین الی الله ارائه شده و خود  نتیجه‌ی  تجارب عملی و راهاورد سیر آنها در مسیر کمال و خودسازی می­باشد، می­اندازیم و نشانه­های از مقام «یقظه» و بیداری از خواب از غفلت را در کلام آنها جستجو می­کنیم.

دستورالعمل­هایی جهت «یقظه» و رها شدن از غفلت

هر یک از عرفای واصل و علمای ربّانی، با توجّه به مشرب­های عرفانی و روحانی خاصّ خود، دستورالعمل­های مخصوصی را دارند و نقطه‌ی  آغازین سیر به کمال یا همان «یقظه» را با عبارات گوناگون از سوی ایشان معرّفی شده است. ولی علی­رغم این مشرب­های عرفانی متفاوت، همگی این سفارشات از تجلّی انوار صفات جلالیّه و جمالیّه حضرت حق بر روح آنها نشأت می­گیرد و بالجمله هدف واحدی را جستجو می­کند.

در ادامه به شمّه­ای از بیانات و دستورالعمل­های بزرگان و رهپویان سترگ مسیر کمال اشاره­ای خواهیم داشت.

1- عارف کامل، آخوند ملاحسین قلی همدانی رضوان­الله­تعالی­علیه [14]

عارف کامل و وارسته، آخوند ملا حسین قلی همدانی(ره) از جمله‌ی  عرفای بزرگ و از جمله اساتید با واسطه‌ی  میرزا جوادآقا ملکی تبریزی  بود.

دراندیشه­های عرفانی او، قرآن راه شهود حق و راهنمای صراط مستقیم و امامان صراط عینی قرآنند. او شریعت را ­بستر رسیدن به وصال می­داند و ریاضت از غیر راه شرع و عبادات مأثوره را جهالت و گمراهی قلمداد می­کند. ایشان طهارت باطن را اصل می­داند و تعلیم را فرعِ رسیدن به آن و آنرا در حکم قالبی برای طهارت جان می­داند. از اینرو در نظر او دانش، فراگیری بسیار نیست، بلکه تهجّد و ریاضت  بهترین راه رسیدن به علم و معرفت حقیقی است.

راه رسیدن به عرفان و محبّت حق در اندیشه‌ی  ملاقلی همدانی، شناخت پهناوری و ابعاد شگفت­انگیز نفس است. به تعبیر ایشان «نفس بشر، کتاب سلوک است»

در مکتب عرفان او، سالک با این که در جمع است، باید دل به خدا داشته باشد و از عواملی که دنیا را بر او مسلّط می­کند و حجاب فهم و شهود معانی می­شود، دامن گیرد، از پرگویی، پرخوری، پرخوابی و نشست و برخاستهای بیجا پرهیز کند؛ چراکه دنیا رهزن سالک است و هرکه در او پانهد، غرق می­شود.

با نظر به مطالب فوق و مبانی اندبشه‌ی  عرفانی ملاقلی همدانی، ایشان اوّلین قدم در نیل به کمال و نقطه‌ی  آغازین سیر عرفانی را پرهیز از انجام معصیت ودوری از گناهان دانسته و معتقدند که:

 «دامن گرفتن از گناه، گام نخست سالک است؛ چراکه معارف و حقایق را تنها نفس و جان پاک می­نوشد و همین است سرّ این کریمه‌ی  قرآنی که «لا یمسّه الا المطهّرون»»

2- سالک ربّانی حاج جوادآقا ملکی تبریزی رضوان­الله­تعالی­علیه

سالک ربّانی حاج میرزا آقا جواد ملکی تبریزی که به نام «قاضی» و «آيةالحق» نیز شهرت داشت، طی نامه­ای عرفانی به علّامه‌ی  طباطبائی(ره) راه معرفت را مطلوب ترین راه به سمت سعادت و کمال انسانی معرّفی کرده و فرمودند: «نفس انسانی تا از عالم مثال خود نگذرد، به عالم عقلی نخواهد رسید و تا به عالم عقلی نرسیده، حقیقت معرفت حاصل نبود و به مطلوب نخواهد رسید»

پس از بیان این اصل کلّی ایشان به بیان دستورالعمل­های اوّلیه جهت کسانی که قصد تهذیب نفس و قدم نهادن در وادی سیر وسلوک را دارند می­پردازد که می­توان آنها را نقطه‌ی  آغازین سیر اخلاقی در نظر ایشان دانست:

«باید انسان یک مقدار زیاد از معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه‌ی  حیوانیّت کمتر و روحانیّت قوّت بگیرد و میزان آن را هم چنین فرموده­اند که انسان اوّلاً روز و شب، زیاد از دو مرتبه غذا نخورد، حتّی تنقّل ما بین الغذایین نکند. ثانیا اگر وقت تناول غذا شد، باید یک ساعت پس از گرسنگی بخورد و آن قدر بخورد که تمام سیر نشود، امّا در کیفیش باید غیر آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد ... اگر بتواند، روزه­های سه روز اوّل ماه را ترک نکند. امّا در تقلیل خواب می­فرمودند که شبانه روز، شش ساعت بخوابد و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت، اهتمام زیاد نماید و نیز در مورد شب خیزی می­فرمودند که زمستان­ها سه ساعت و تابستان­ها یک ساعت و نیم باید باشد. در سجده مداوت در ذکر یونسیّه داشته باشد و هرچه زیادتر توانست کردن، اثرش بیشتر است، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است... امّا در تقویت روحانیّت اوّلاً باید دائماً همّ و حزن قلبی به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد و ثانیاً تا می­تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمان معرفت است.»[15]

3- حکیم صمدانی و مفسّر کلام ربّانی علّامه‌ی  طباطبائی رضوان­الله­تعالی­علیه

مرحوم علّامه‌ی  طباطبایی(ره) برای امر محاسبه و مراقبه اهمیّت به سازیی را در شروع سیر و سلوک قائل بودند و آنرا به عنوان یکی از گام­های اوّلیه جهت تهذیب نفس قلمداد کرده و به دیگران توصیه می­نمودند. ایشان در این زمینه می­فرمودند:

«هر روز که از خواب بیدار می­شوید، قصد جدید کنید که هر عملی که پیش آید، رضای خدا، عزّ اسمه را مراعات خواهم کرد. آن وقت هر کاری که می­خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظورخواهید داشت. و همین حال تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد.وقت خواب، چهار پنج دقیقه­ای در کارهایی که روز انجام داده­ای فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گزرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکر کنید و هر کدام تخلّف شده، استغفار کنید و این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر در بادی حال، سخت و در ذائقه‌ی  نفس تلخ می­باشد ولی کلید نجات و رستگاری است. هر شب پیش از خواب اگر تنوانستید، سور مسبّحات یعنی سور حدید، حشر، جمعه و تغابت را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره‌ی  حشر را بخوانید.»[16]

4- معلّم اخلاق و عرفان آیت الله بهجت رضوان­الله­تعالی­علیه

ایشان نیز همانند اساتید سلف خود، و به خصوصه، ملاحسین قلی همدانی، ترک معصیت و دوری از گناه را به عنوان اوّلین و مهترین قدم در راه تهذیب نفس و سیر الی الله معرّفی می­کردند و عمل کردن به دانسته­های قبلی را زمینه ساز رشد عملی و دریافت علوم بیشتر از ناحیه‌ی  پرروردگار می­دانستند. ایشان در نامه­                                          ای خطاب به عموم طالبین وعظ و ارشاد می­نویسند:

«آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سؤال می­شود آیا مواعظی که تا حال شنیده­اید عمل کرده­اید یا نه؟ آیا می­دانید که هر کس به معلومات خود عمل کرد، خداوند مجهولات او را معلوم می­فرماید. اگر [انسان] عمل به معلومات اختیار ننماید، [آیا] شایسته است توقّع زیادی معلومات. هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست و هیچ ذکر عملی بالاتر از «ترک معصیت» در اعتقادات و عملیّات نیست و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون مراقبه‌ی  دائمیّه ما صورت نمی­گیرد. کسی که به خلق و مخلوق متیقّن باشد و با انیباء و اوصیاء صلوات الله علیهم جمیعاً مرتبط و معتقد باشد و توسّل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد و مطابق دستورآنها حرکت و سکون نماید و در عبادات، قلب را از غیر خدا خالی نماید و فارغ القلب نماز را که هیچ چیز تابع آن نیست، انجام دهد و در مشکوک­ها، تابع امام عصر باشد یعنی هرچه را که امام مخالف خود می­داند، با او مخالف باشد و هر که موافق می­داند، با او موافق باشد، لعن نماید ملعون او را و ترحّم نماید بر مرحوم او، ولو علی سبیل اجمالی، هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وزر و وبالی را واجد نخواهد بود.»[17]

همچنین یکی از طلّاب به خدمت ایشان رسید و گفت: آیا می­شود خودمان از این دستوراتی که از بزرگان رسیده و در کتاب­ها نوشته شد است، مانند دستورات مرحوم بیدآبادی عمل کنیم؟ ایشان در جواب فرمودند:

«مرحوم بیدآبادی و بزرگان دیگر برای اسلام زحمات بیشتری کشیدند ولی هرکدام از راه خاصّی افراد را به سوی خدا بردند، ولی من راهم این است که دستوالعمل فقط در یک چیز جمع شده، در یک کلمه‌ی  کوچک و آن «ترک گناه» است؛ ولی فکر نکن که ترک گناه چیز ساده­ایست، گاهی خیلی مشکل است و تمام دستورات خودشان بعداً می­آیند»[18]

5- حضرت امام خمینی رحمة الله علیه

آنچه در اندیشه عرفانی امام خمینی(ره) برجسته و به نحو مشهودی قابل مشاهده است، اهمیّت ایست که ایشان به سنّ جوانی برای شروع خودسازی و تهذیب نفس قائل بودند. به عقیده‌ی  ایشان هر چه از عمر انسان بیشتر سپری می­شود، عقاید باطل و کردار ناشایست در نفس راسخ­تر شده و اصلاح آنها دشوارتر می­گردد. مضاف بر اینکه برخلاف دوران جوانی، در سنین بالاتر، اراده‌ی  انسان نیز همانند دیگر قوای روحانی وی تعضیف شده و لذا کار مجاهده‌ی  نفسانی را مشکل­تر می­سازد.

ایشان خطاب به انسان­های غافل از یاد حق می­نویسد:

«هان ای دل غافل، از خواب برخیز و مهیّای سفر آخرت شو که صدای رحیل و بانگ کوچ بلند است... تا جوانی درتوست، کوشش کن در عمل و تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب؛ که هزاران جوان به افق ملکوت نزدیکترند و وموفّق می­شوند و یک پیر موفّق نمی­گردد. قید و بندها و اقفال شیطانی اگر در جوانی غفلت از آنها شود هر روز که از عمر بگذرد ریشه دار تر و قوی تر شوند. مکاید بزرگ شیطان و نفس خطرناک­تر از آن است که به انسان وعده‌ی  اصلاح در  آخر عمر و زمان پیری دهد و تهذیب و تویه‌ی  الی الله را به تعویق می­اندازد برای زمانی که درخت فساد و شجره‌ی  زقّوم قوی شده و اراده و قیام به تهذیب، ضعیف بلکه مرده است.»[19]

ایشان همچنین در بیان وظایف ابتدائی سالک الی الله، مراقبه و محاسبه را جهت تهذیب نفس و در امان ماندن از شرّ نفس اماره و شیطان ضروری دانسته و می­نویسند:

«پس بر سالک طریق آخرت لازم و حتمی است که با هر جدیّتی که هست، معارف و مناسک خود را از تضرّر شیطان و نفس امّاره تخلیص کند و با کمال دقّت و تفتیش در حرکات و سکنات و طلب و مطلوب خود، غور کند و غایات سیر و مبادئ حرکات باطنیّه و تغذیّات روحیّه را به دست آورده و از حیله­های نفس و شیطان غفلت نکند و از دام­های نفس امّاره و شیطان غافل نشود... [برای این منظور] اوّلاً باید با کمال مواظبت و دقّت، چون طبیبی با محبّت و پرستاری پرشفقت از حال خود مواظبت نماید و عیوب سبر وسلوک خود را تفتیش و مداقّه کند و ثانیاً در خلال آن از پناه بردن به ذات حق جلّ و علا در خلوت و تضرّع و زاری در درگاه اقدس ذوالجلال، غفلت نورزد.»[20]

6- عالم روشن ضمیر و محدّث ارجمند علّامه‌ی  مجلسی رحمة الله علیه

ایشان در ضمن دستورالعملی اخلاقی و عرفانی نکات زیر را جهت آمادگی و ایجاد زمینه برای سلوک عرفانی و نیل به مراتب بالای تهذیب نفس بیان فرمودند:

«1- از سخنان بی­فائده بلکه از غیر خدا خودداری کنید؛ 2- استفاده از مأکولات و مشروبات و لباس­های لذّت­بخش و منکوحات و منازل زیبا و راحت را ترک کند و به مقدار ضرورت اکتفا نماید. 3- از معاشرت با غیراولیاء خدا دوری جوید؛ 4- از خواب زیاد اجتناب ورزد؛ 5- اولیاء خدا بر تداوم ذکر «یا حیّ یا قیّوم یا من لا اله الّا انت» را تجربه کرده و نتیجه گرفته­اند. من هم همین ذکر را تجربه نموده­ام و  ذکر من غالباً «یا الله» است.

البته آنچه که بسیار مهم است، این است که ذکر خدا باید با مراقبت کامل باشد. اگر این عمل تا مدّت چهل روز ادامه یابد، درهایی از انوار حکمت و معرفت و محبّت بر سالک گشوده می­شود، آنگاه به مقام فنا فی الله و بقاء بالله ترقّی کند.»[21]

خلاصه‌ی  سخن

این نوشتار جستاری بود پیرامون گام نخستین در جهت سیر به سوی کمال و تهذیب نفس و در پی آن مشخّص شد که بزرگان دین و عرفای اسلامی، اوّلین قدم در جهت تکامل اخلاقی را بیداری از خواب از غفلت یا همان «یقظه» می­داند. انسان به واسطه‌ی  اشتغال به عالم طبیعت و سرو کار داشتن مدام با دنیا و متعلّقاتش، از حقیقت خود و نیز از مبدأ و معادش غافل می­شود و این غفلت وی را از اندیشیدن راه صواب باز می­دارد. از اینرو لازم است تا شخص کمال جو و آخرت طلب، با تأسّی به سیره‌ی  بزرگان و با الگو قرار دادن دستورالعمل­هایی که توسّط ایشان ارائه شده است، از خواب برخیزد و برای پیمودن طریق سعادت عزم خود را جزم کرده و به سوی کمال لایق خویش بارسفر بندد.

منابع و مراجع

1- قرآن کریم

2- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت: مؤسّسه‌ی  الوفاء، 1404ق.

3- طریحی، شیخ فخر الدین مجمع البحرین، مکتبه الثقافه الإسلامیه، 1408ق.

4- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی؛ مراحل اخلاق در قرآن، نشر اسراء، چ3: 1379.

5- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم: انتشارات کتابخانه‌ی  آیت الله مرعشی نجفی، 1405ق.

6- مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، قم: انتشارات تبلیغات اسلامی، چ8: 1374.

7- خمینی، روح الله، جهاد اکبر، تهران: مؤسّسه‌ی  تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ4: 1374

8- فریادگر توحید، قم:مؤسّسه‌ی  تحقیقاتی فرهنگی اهل بیت، چ4، 1379

9- رمزی اوحدی، محمدرضا، روح عرفانی روح الله، مؤسّسه‌ی  توسعه‌ی  فرهنگ قرآنی، 1378.

10- امینی، ابراهیم، خودسازی، تزکیه و تهذیب نفس، قم: انتشارات شفق، 1374.

11- مجلّه‌ی حوزه

12-آیت اندیشه‌ی  قم

 



[1] -  طریحی، مجمع البحرین، ج4، ص 293و ابن منظور، لسان العرب، ج5، ص 65

[2] - «یا ایها الأنسان انّک الی ربّک کدحاً فملاقیه» انشقاق/6

[3] - «لأقعدنّ لهم صراطک المستقیم» اعراف/16

[4] - «یا ایها الإنسان ما غرّک بربّک الکریم» انفطار/6

[5] - « ثمّ دنا فتدلّی فکان قاب قوسین او أدنی » نجم/ 8-9

[6] 0 جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی؛ مراحل اخلاق در قرآن، ج12، ص23

[7] - همان، ص326

[8] - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص362

[9] - مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص66

[10] - سایت اندیشه‌ی  قم، شرح حال علماء و بزرگان

[11] - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص326

[12] - مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج4، ص43

[13] - خمینی، روح الله، جهاد اکبر، ص61

[14] - مجلّه‌ی  حوزه، شماره‌ی  73

[15] - فریادگر توحید، ص

[16] - مجله‌ی  حوزه شماره‌ی  46

[17] - فریادگر توحید، ص217

[18] - همان

[19] - مجله‌ی  حوزه شماره‌ی  49

[20] - رمزی اوحدی، محمدرضا، روح عرفانی روح الله، صص128 و129

[21] - امینی، ابراهیم، خودسازی، تزکیه و تهذیب نفس، ص 234