سیده ارم زهرا
تقوی
«یقطه»؛ نقطهی آغازین سیر الی الله.. 2
دستورالعملهایی جهت «یقظه» و رها شدن از
غفلت.. 4
1- عارف کامل، آخوند ملاحسین قلی
همدانی رضوان الله تعالی علیه 4
2- سالک ربّانی حاج جوادآقا ملکی تبریزی
رضواناللهتعالیعلیه. 4
3- حکیم صمدانی و مفسّر کلام ربّانی
علّامهی طباطبائی رضوانالله تعالی
علیه. 5
4- معلّم اخلاق و عرفان آیت الله بهجت رضوان
الله تعالی علیه. 5
5- حضرت امام خمینی رحمة الله
علیه. 6
6- عالم روشن ضمیر و محدّث ارجمند
علّامهی مجلسی رحمة الله
علیه. 6
در عرفان و اخلاق
اسلامی، نقطهی آغازین سیر الی الله
و اوّلین منزل از سیر و سلوک را «یقظه» دانستهاند و آن عبارت است از حالتی که انسان از خواب غفلت
بیدار شده و نسبت به مسیری که در زندگی و حیات خود به سوی آن در حال حرکت است،
توجّه حاصل کند. عدم توجّه به این مسئله مهم و باقی ماندن درخواب غفلت، دوری از یاد
خدا و آخرت و تبع آن دلبستگی به دنیا و انجام معاصی را به همراه دارد و باعث
دورافتادن انسان از مقامی میشود که به جهت آن خلق شده است. از اینرو لازم است
تا جویندگان سعادت با در پیش گرفتن مسیر خودسازی از خواب غفلت بیدار شوند و بهترین وسیله برای نیل به این مقصود،
دستورالعملهایی است که از سوی بزرگان دین که عمر خویش را در جهت تحصیل کمال و
سیر الی الله گذراندهاند، به دست ما رسیده است..
انسان زیباترین مخلوق
عالم هستی است و خداوند او را به زیباترین شکل ممکن خلق کرده و با اعطای نیروی عقل
و خرد و فهم واندیشه، وی را در سراسر گیتی و جهان پهناور هستی، از سایر موجودات
ممتاز ساخته است. این مقام منحصر به فرد و امکان بالقوّهی انسان در علم به جمیع اسماء الهی علاوه براینکه زمینه خلافت الهی وی بر روی زمین را فراهم
کرده است، نمایانگر هدف نهایی از خلقت وی و مشّخص کنندهی مسیر تکاملی وی از خاک تا افلاک نیز
میباشد.
امّا پیمودن این مسیر
کاری بس دشوار است و خطرات زیادی را به همراه دارد و بدون هدایت مستقیم الهی میسّر
نخواهد بود. همچنانکه که گفتهاند: طی این مرحله بیهمرهی خضر مکن/ ظلمات
است به ترس از خطر گمراهی. بر این
اساس، لطف خداوند به بندگان و هدایت و رحمت واسعهاش اقتضا میکند که انسان
در این نشئهی مادّی ظلمانی به حال
خود واگذاشته نشود و از هدایت ویژهی الهی بهرهمند شود تا بتواند در سایهی
آن و از طریق پرورش استعدادهای درونی
خویش به کمالات الهیّه برسد.
در این راستا شاگردان
و تربیتیافتگان مکتب اهل بیت علیهم السلام، به عنوان میراث داران علم نبوی،
هدایت و تربیت انسانها در قعر ظلمت مانده را در دست گرفتهاند. این عالمان
ربّانی چون چراغهای هدایت، در شب ظلمانی، انسانها را به خدا راهنمایی
کرده، دست ایشان را گرفتهاند و مرحله مرحله، آنها را از پلّههای پایین
ایمان و حقیقت به قلّههای معرفت بالا بردهاند.
از اینرو پند و نصیحت
و دستورالعملهای آنها برای تشنگان معرفت و حقیقت، جرعهای است از آب
گوارای معرفت در صحرای مادیّت و ظلمانیّت که انسان در آن متحیّر شده و از هدف خویش
غافل شدهاند.
نوشتار کنونی منعکس
کنندهی برخی از رهنمودها و
دستورالعملهای عرفانی برخی از بزرگان به طالبین سعادت جهت سیر الی الله است و
امید میرود تا مطالعهی این فرمایشان
گهربار و حیات بخش، زمینهی عمل به
آنها را در علاقهمندان به معنویت فراهم سازد و شمع امید را در وجود و باطن ما
روشن ساخته و مارا به چشمهی معرفت
خدا که همان هدف نهایی از خلقتمان میباشد را واصل
گرداند.
در عرفان و اخلاق
اسلامی، نقطهی آغازین سیر الی الله
و اوّلین منزل از سیر و سلوک را «یقظه» دانستهاند. «یقظه» در لغت به معنای
«بیداری» است و «ایقظت الرجل من نومه» به این معناست که «مردی را از خوابش بیدار
کردم»[1]
عرفا با نظر به معنای
لغوی «یقظه» از آن برای تعبیر از نقطهی آغاز سیر و سلوک عرفانی بهره بردهاند
و از اینرو معنای اصطلاحی این واژه عبارت است از حالتی که انسان از خواب غفلت بیدار
شده و نسبت به مسیری که در زندگی و حیات خود به سوی آن در حال حرکت است[2]،
و نیز دشمنانی که وی را احاطه کردهاند[3]،
توجّه حاصل کند و از مقصود خویش غافل نباشد[4]
و تنها بر اثر چنین بیداری است که میتواند به هدفی نهایی خود که همانا قرب
الله است[5]،
نائل گردد،
در علم اخلاق و عرفان،
غفلت به عنوان «مانع» و بیداری به عنوان «شرط لازم» تهذیب نفس و سیر وسلوک شمرده
شده است. اوّلین قدم در سیر و سلوک و تهذیب نفس آن است که انسان به نقص خویش آگاه
گردد و به این نکته متفطّن گردد که در این دنیا همچون مسافری است که راه دارازی را
به سوی مقصد نهایی و کمال انسانی در پیش دارد و در این مسیر به زاد و راحله نیاز
دارد و بدیهی است که اگر کسی از این مطلب غافل بماند ونداند که مسافر است، در جای
خود می ماند.[6]
اهمیّت این مسئله و
نقش بیداری از خواب غفلت را میتوان در این کلام حضرت امیر علیه السلام جستجو
کرد. ایشان میفرماید:
«سیر و سلوک و ریاضت، به جز در نفس
بیدار فایدهای نمیرساند»[7]
همچنین ایشان با
هوشدار به انسان ، غفلت از خدا و انجام معاصی را ناشی از فرو رفتن در خواب غفلت
دانسته و میفرماید:
«ای انسان چه چیزی تو را از خدای
کریمت غافل ساخته است و چه چیزی تو را برگناه جرئت داده؟ چه چیز تو را در برابر
پروردگارت مغرور ساخته و کدامین عامل تو را بر هلاکت خویشتن علاقهمند کرده
است؟ آیا این بیمای تو را دوایی نیست و آیا این خواب تو را بیداری نیست»[8]
بیجهت نیست که دربارهی
صدرالمتألهّین گفتهاند که از
تمام قسمتهای ایران برای استفاده از درس وی به شیراز میرفتند واین استاد،
شاگردها را نمیپذیرفت مگر اینکه شاگرد، واجد چهار شرط باشد؛ اوّل اینکه درصدد
تحصیل مال نباشد مگر به اندازهی تحصیل معاش؛ دوّم اینکه در صدد تحصیل مقام
نباشد و سوّم اینکه معصیت نکند.[9]
آری اوّلی قدم در راه نیل به
کمال و تحصیل دانش و معرفت، بیداری شدن از خواب غفلتی است که درسایهی سلب تعلّق از دنیا و زیور و زینت آن حاصل
میشود و تا زمانی که همّ اوّل انسان جاه و مال و دلبستگی به دنیا است، زمینهی
کافی برای رشد علمی و معنوی را
نخواهد داشت.
از همین جهت است که راهپویان
کوی دوست با نظر به اهمیّت نقطهی آغازین سیر معنوی و علمی، همواره در این
فکرند که از همان آغاز راه به سوی معشوق و رسیدن به قلّهی معرفت، در انتخاب گام اوّل دقّت کافی را به
خرج دهند تا قدمی باشد که بتواند آنان را در طول راه، از خطرهای نفسانی و شیطانی
محافظت نموده و به مقصد و مقصودشان برساند.
آیت الله امینی دربارهی نحوهی انتخاب نقطهی آغاز توسّط علامهی طباطبائی(ره) از زبان ایشان
میفرماید:
«هنگامی که از تبریز به قصد ادامهی
تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف
حرکت کردم، در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم و پیش چه استادی تلمّذ
نمایم و چه روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد. وقتی به نجف اشرف رسیدم، به محض
ورود به قبّهی امیرالمؤمنین رو کردم
و عرضه داشتم: یا علی جان! من برای ادامهی تحصیل به محضر شما شرفیاب شده ام ولی
نمیدانم که چه روشی را پیش بگیرم و چه برنامهای را انتخاب نمایم، از شما
میخواهم که در آنچه که صلاح است، مرا راهنمایی کنید»[10]
نکتهی دیگر در این زمینه آن است که اصل اوّلی در
این دنیا غفلت از حق و نشانههای آن است. انسان به جهت ورود در عالم مادّی از
عالم غیبت و حقایق بازمانده و در سکر طبیعت فرو رفته است. و لذا میتوان گفت که
زندگی در این عالم برای بسیای از افراد همانند خوابی عمیق است که سراسر عمر آنها را
فرا میگیرد. با این توضیح سرّ این کلام عرشی امیر مؤمنان آشکار میشود که
فرمودند:
«الدنیا حلم و الاخرة یقظه»[11]
یعنی دنیا خواب است و آخرت بیداری»
در این حدیث، آخرت و
قیامت را به عنوان بیداری مطلق قرار دادهاند که انسان در این دنیا دچار غفلت
شده و هدف و مقصود خود را فراموش میکند ولی در آخرت هیچ شائبهای از غفلت
و مدهوشی نیست و چون نشأهی آخرت
سراسر بیداری و توجّه به حضرت حق است، زندگی دنیا را به خواب تشبیه کردهاند و
مرگ که انتقال انسان از این عالم فانی به نشأهی ملکوت و ورود به جهان آخرت است را بیداری
دانسته اند. همچنانکه وجود مقدّس رسول خد فرمودند:
«النّاس نیام فإذا ماتو انتبهوا»[12]
بیشتر انسانها در خوابند و وقتی که میمیرند از خواب بیدار
میشوند»
حال که معلوم شد اصل
اوّلی در این دنیا آن است که انسانها در خواب به سر برند، بیداری از این خواب
و رسیدن به مقام «یقظه» محتاج علّتی است که زنگ بیداری را به صدا در آورده و
انسانها را از خواب غفلت بیدار سازد.
این عامل در برخی از
افراد ممکن است ترس از دوزخ و دچار شدن به عذابهای غیرقابل تصوّر الهی باشد
و در برخی دیگرشوق رسیدن به بهشت و
برخورداری از نعمات آن. امّا برخی دیگر از انسانهای خالص نیز هستند که به قدری
شیفتهی جمال حقّند، که اشتیاق به
لقاء حق، برای کنار گذاشتن خواب غفلت و رسیدن به مقام «یقظه» در آنها کفایت
میکند. همچنانکه مقرّبین درگاه الهی در
دعای شعبانیّه خطاب به پروردگار اینگونه زمزمه میکنند که «ایقظتنی
لمحبّتک» یعنی بارالها! تو مرا برای محبّت خود بیدار ساخته و از خواب غفلت خارج
ساختی.
ولی نباید از نظر دور
داشت که قبل از هرچیز آنچه زمینهی بیداری و دستیابی به درک صحیح از جایگاه
خود در عالم هستی را فراهم میکند، تهذیب نفس و در پیش گرفتن تقواست. هر یک از
خوف دوزخ و یا شوق به بهشت و یا محبّت پررودگار مشوّقهای خوبی برای حرکت انسان
به سوی کمال و سلب تعلّق از عالم مادّی میباشند امّا این همه تنها در نفوسی
کارگر خواهد شد که از مراتبی از تقوا و خویشتن داری برخوردار بود و در راه پالایش
صفات ناپسند و رذایل اخلاقی قدمی برداشته باشند.
از همین روست که امام
خمینی در سفارشات اخلاقی خود اوّلین قدم در جهت بیداری را تهذیب نفس معرّفی کرده و
میفرمودند:
«تا فرصت از دست نرفته
بیدار شوید و در مرحلهی اوّل در
مقام تهذیب و تزکیهی نفس و اصلاح
خود برآیید.»[13]
حال با گذشت این
مقدمّه نگاهی به برخی از دستورالعملهایی که توسّط سالکین الی الله ارائه شده و
خود نتیجهی تجارب عملی و راهاورد سیر آنها در مسیر
کمال و خودسازی میباشد، میاندازیم و نشانههای از مقام «یقظه» و
بیداری از خواب از غفلت را در کلام آنها جستجو میکنیم.
هر یک از عرفای واصل و
علمای ربّانی، با توجّه به مشربهای عرفانی و روحانی خاصّ خود،
دستورالعملهای مخصوصی را دارند و نقطهی آغازین سیر به کمال یا همان «یقظه» را با
عبارات گوناگون از سوی ایشان معرّفی شده است. ولی علیرغم این مشربهای
عرفانی متفاوت، همگی این سفارشات از تجلّی انوار صفات جلالیّه و جمالیّه حضرت حق بر
روح آنها نشأت میگیرد و بالجمله هدف واحدی را جستجو
میکند.
در ادامه به
شمّهای از بیانات و دستورالعملهای بزرگان و رهپویان سترگ مسیر کمال
اشارهای خواهیم داشت.
عارف کامل و وارسته،
آخوند ملا حسین قلی همدانی(ره) از جملهی عرفای بزرگ و از جمله اساتید با واسطهی
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی بود.
دراندیشههای
عرفانی او، قرآن راه شهود حق و راهنمای صراط مستقیم و امامان صراط عینی قرآنند. او
شریعت را بستر رسیدن به وصال میداند و ریاضت از غیر راه شرع و عبادات
مأثوره را جهالت و گمراهی قلمداد میکند. ایشان طهارت باطن را اصل میداند
و تعلیم را فرعِ رسیدن به آن و آنرا در حکم قالبی برای طهارت جان میداند. از
اینرو در نظر او دانش، فراگیری بسیار نیست، بلکه تهجّد و ریاضت بهترین راه رسیدن به علم و معرفت حقیقی
است.
راه رسیدن به عرفان و
محبّت حق در اندیشهی ملاقلی همدانی،
شناخت پهناوری و ابعاد شگفتانگیز نفس است. به تعبیر ایشان «نفس بشر، کتاب سلوک
است»
در مکتب عرفان او،
سالک با این که در جمع است، باید دل به خدا داشته باشد و از عواملی که دنیا را بر
او مسلّط میکند و حجاب فهم و شهود معانی میشود، دامن گیرد، از پرگویی،
پرخوری، پرخوابی و نشست و برخاستهای بیجا پرهیز کند؛ چراکه دنیا رهزن سالک است و
هرکه در او پانهد، غرق میشود.
با نظر به مطالب فوق و
مبانی اندبشهی عرفانی ملاقلی
همدانی، ایشان اوّلین قدم در نیل به کمال و نقطهی آغازین سیر عرفانی را پرهیز از انجام معصیت
ودوری از گناهان دانسته و معتقدند که:
«دامن گرفتن از گناه، گام نخست سالک است؛
چراکه معارف و حقایق را تنها نفس و جان پاک مینوشد و همین است سرّ این کریمهی
قرآنی که «لا یمسّه الا
المطهّرون»»
سالک ربّانی حاج میرزا
آقا جواد ملکی تبریزی که به نام «قاضی» و «آيةالحق» نیز شهرت داشت، طی نامهای
عرفانی به علّامهی طباطبائی(ره) راه
معرفت را مطلوب ترین راه به سمت سعادت و کمال انسانی معرّفی کرده و فرمودند: «نفس
انسانی تا از عالم مثال خود نگذرد، به عالم عقلی نخواهد رسید و تا به عالم عقلی
نرسیده، حقیقت معرفت حاصل نبود و به مطلوب نخواهد رسید»
پس از بیان این اصل
کلّی ایشان به بیان دستورالعملهای اوّلیه جهت کسانی که قصد تهذیب نفس و قدم
نهادن در وادی سیر وسلوک را دارند میپردازد که میتوان آنها را نقطهی
آغازین سیر اخلاقی در نظر ایشان
دانست:
«باید انسان یک مقدار زیاد از معمول
تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبهی حیوانیّت کمتر و روحانیّت قوّت بگیرد و
میزان آن را هم چنین فرمودهاند که انسان اوّلاً روز و شب، زیاد از دو مرتبه
غذا نخورد، حتّی تنقّل ما بین الغذایین نکند. ثانیا اگر وقت تناول غذا شد، باید یک
ساعت پس از گرسنگی بخورد و آن قدر بخورد که تمام سیر نشود، امّا در کیفیش باید غیر
آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد ... اگر بتواند، روزههای سه روز اوّل ماه را ترک
نکند. امّا در تقلیل خواب میفرمودند که شبانه روز، شش ساعت بخوابد و البته در
حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت، اهتمام زیاد نماید و نیز در مورد شب خیزی
میفرمودند که زمستانها سه ساعت و تابستانها یک ساعت و نیم باید
باشد. در سجده مداوت در ذکر یونسیّه داشته باشد و هرچه زیادتر توانست کردن، اثرش
بیشتر است، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است... امّا در تقویت روحانیّت اوّلاً باید
دائماً همّ و حزن قلبی به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد و ثانیاً تا
میتواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمان معرفت است.»[15]
مرحوم علّامهی طباطبایی(ره) برای امر محاسبه و مراقبه
اهمیّت به سازیی را در شروع سیر و سلوک قائل بودند و آنرا به عنوان یکی از
گامهای اوّلیه جهت تهذیب نفس قلمداد کرده و به دیگران توصیه مینمودند.
ایشان در این زمینه میفرمودند:
«هر روز که از خواب بیدار
میشوید، قصد جدید کنید که هر عملی که پیش آید، رضای خدا، عزّ اسمه را مراعات
خواهم کرد. آن وقت هر کاری که میخواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظورخواهید
داشت. و همین حال تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد.وقت خواب، چهار پنج
دقیقهای در کارهایی که روز انجام دادهای فکر کرده و یکی یکی از نظر
خواهید گزرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکر کنید و هر کدام تخلّف شده،
استغفار کنید و این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر در بادی حال، سخت و در
ذائقهی نفس تلخ میباشد ولی
کلید نجات و رستگاری است. هر شب پیش از خواب اگر تنوانستید، سور مسبّحات یعنی سور
حدید، حشر، جمعه و تغابت را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سورهی حشر را بخوانید.»[16]
ایشان نیز همانند
اساتید سلف خود، و به خصوصه، ملاحسین قلی همدانی، ترک معصیت و دوری از گناه را به
عنوان اوّلین و مهترین قدم در راه تهذیب نفس و سیر الی الله معرّفی میکردند و
عمل کردن به دانستههای قبلی را زمینه ساز رشد عملی و دریافت علوم بیشتر از
ناحیهی پرروردگار میدانستند.
ایشان در نامه
ای خطاب به عموم طالبین وعظ و ارشاد مینویسند:
«آقایانی که طالب مواعظ هستند، از
ایشان سؤال میشود آیا مواعظی که تا حال شنیدهاید عمل کردهاید یا نه؟
آیا میدانید که هر کس به معلومات خود عمل کرد، خداوند مجهولات او را معلوم
میفرماید. اگر [انسان] عمل به معلومات اختیار ننماید، [آیا] شایسته است توقّع
زیادی معلومات. هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست و هیچ ذکر عملی بالاتر از «ترک
معصیت» در اعتقادات و عملیّات نیست و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون
مراقبهی دائمیّه ما صورت
نمیگیرد. کسی که به خلق و مخلوق متیقّن باشد و با انیباء و اوصیاء صلوات الله
علیهم جمیعاً مرتبط و معتقد باشد و توسّل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد و
مطابق دستورآنها حرکت و سکون نماید و در عبادات، قلب را از غیر خدا خالی نماید و
فارغ القلب نماز را که هیچ چیز تابع آن نیست، انجام دهد و در مشکوکها، تابع
امام عصر باشد یعنی هرچه را که امام مخالف خود میداند، با او مخالف باشد و هر
که موافق میداند، با او موافق باشد، لعن نماید ملعون او را و ترحّم نماید بر
مرحوم او، ولو علی سبیل اجمالی، هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وزر و وبالی را
واجد نخواهد بود.»[17]
همچنین یکی از طلّاب
به خدمت ایشان رسید و گفت: آیا میشود خودمان از این دستوراتی که از بزرگان
رسیده و در کتابها نوشته شد است، مانند دستورات مرحوم بیدآبادی عمل کنیم؟
ایشان در جواب فرمودند:
«مرحوم بیدآبادی و بزرگان دیگر برای
اسلام زحمات بیشتری کشیدند ولی هرکدام از راه خاصّی افراد را به سوی خدا بردند، ولی
من راهم این است که دستوالعمل فقط در یک چیز جمع شده، در یک کلمهی کوچک و آن «ترک گناه» است؛ ولی فکر نکن که
ترک گناه چیز سادهایست، گاهی خیلی مشکل است و تمام دستورات خودشان بعداً
میآیند»[18]
آنچه در اندیشه عرفانی
امام خمینی(ره) برجسته و به نحو مشهودی قابل مشاهده است، اهمیّت ایست که ایشان به
سنّ جوانی برای شروع خودسازی و تهذیب نفس قائل بودند. به عقیدهی ایشان هر چه از عمر انسان بیشتر سپری
میشود، عقاید باطل و کردار ناشایست در نفس راسختر شده و اصلاح آنها
دشوارتر میگردد. مضاف بر اینکه برخلاف دوران جوانی، در سنین بالاتر، ارادهی
انسان نیز همانند دیگر قوای روحانی
وی تعضیف شده و لذا کار مجاهدهی نفسانی را مشکلتر
میسازد.
ایشان خطاب به
انسانهای غافل از یاد حق مینویسد:
«هان ای دل غافل، از خواب برخیز و
مهیّای سفر آخرت شو که صدای رحیل و بانگ کوچ بلند است... تا جوانی درتوست، کوشش کن
در عمل و تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب؛ که هزاران جوان به افق ملکوت
نزدیکترند و وموفّق میشوند و یک پیر موفّق نمیگردد. قید و بندها و اقفال
شیطانی اگر در جوانی غفلت از آنها شود هر روز که از عمر بگذرد ریشه دار تر و قوی تر
شوند. مکاید بزرگ شیطان و نفس خطرناکتر از آن است که به انسان وعدهی اصلاح در آخر عمر و زمان پیری دهد و تهذیب و تویهی
الی الله را به تعویق میاندازد
برای زمانی که درخت فساد و شجرهی زقّوم قوی شده و اراده و قیام به تهذیب،
ضعیف بلکه مرده است.»[19]
ایشان همچنین در بیان
وظایف ابتدائی سالک الی الله، مراقبه و محاسبه را جهت تهذیب نفس و در امان ماندن از
شرّ نفس اماره و شیطان ضروری دانسته و مینویسند:
«پس بر سالک طریق آخرت لازم و حتمی
است که با هر جدیّتی که هست، معارف و مناسک خود را از تضرّر شیطان و نفس امّاره
تخلیص کند و با کمال دقّت و تفتیش در حرکات و سکنات و طلب و مطلوب خود، غور کند و
غایات سیر و مبادئ حرکات باطنیّه و تغذیّات روحیّه را به دست آورده و از
حیلههای نفس و شیطان غفلت نکند و از دامهای نفس امّاره و شیطان غافل
نشود... [برای این منظور] اوّلاً باید با کمال مواظبت و دقّت، چون طبیبی با محبّت و
پرستاری پرشفقت از حال خود مواظبت نماید و عیوب سبر وسلوک خود را تفتیش و مداقّه
کند و ثانیاً در خلال آن از پناه بردن به ذات حق جلّ و علا در خلوت و تضرّع و زاری
در درگاه اقدس ذوالجلال، غفلت نورزد.»[20]
ایشان در ضمن
دستورالعملی اخلاقی و عرفانی نکات زیر را جهت آمادگی و ایجاد زمینه برای سلوک
عرفانی و نیل به مراتب بالای تهذیب نفس بیان فرمودند:
«1- از سخنان بیفائده بلکه از
غیر خدا خودداری کنید؛ 2- استفاده از مأکولات و مشروبات و لباسهای
لذّتبخش و منکوحات و منازل زیبا و راحت را ترک کند و به مقدار ضرورت اکتفا
نماید. 3- از معاشرت با غیراولیاء خدا دوری جوید؛ 4- از خواب زیاد اجتناب ورزد؛ 5-
اولیاء خدا بر تداوم ذکر «یا حیّ یا قیّوم یا من لا اله الّا انت» را تجربه کرده و
نتیجه گرفتهاند. من هم همین ذکر را تجربه نمودهام و ذکر من غالباً «یا الله»
است.
البته آنچه که بسیار مهم است، این
است که ذکر خدا باید با مراقبت کامل باشد. اگر این عمل تا مدّت چهل روز ادامه یابد،
درهایی از انوار حکمت و معرفت و محبّت بر سالک گشوده میشود، آنگاه به مقام فنا
فی الله و بقاء بالله ترقّی کند.»[21]
این نوشتار جستاری بود پیرامون گام
نخستین در جهت سیر به سوی کمال و تهذیب نفس و در پی آن مشخّص شد که بزرگان دین و
عرفای اسلامی، اوّلین قدم در جهت تکامل اخلاقی را بیداری از خواب از غفلت یا همان
«یقظه» میداند. انسان به واسطهی اشتغال به عالم طبیعت و سرو کار داشتن مدام
با دنیا و متعلّقاتش، از حقیقت خود و نیز از مبدأ و معادش غافل میشود و این
غفلت وی را از اندیشیدن راه صواب باز میدارد. از اینرو لازم است تا شخص کمال
جو و آخرت طلب، با تأسّی به سیرهی بزرگان و با الگو قرار دادن
دستورالعملهایی که توسّط ایشان ارائه شده است، از خواب برخیزد و برای پیمودن
طریق سعادت عزم خود را جزم کرده و به سوی کمال لایق خویش بارسفر
بندد.
1-
قرآن کریم
2-
مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت: مؤسّسهی الوفاء، 1404ق.
3-
طریحی، شیخ فخر الدین مجمع البحرین، مکتبه الثقافه الإسلامیه،
1408ق.
4-
جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی؛ مراحل اخلاق در قرآن، نشر اسراء، چ3:
1379.
5-
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم: انتشارات کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی،
1405ق.
6-
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، قم: انتشارات تبلیغات اسلامی، چ8: 1374.
7-
خمینی، روح الله، جهاد اکبر، تهران: مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ4:
1374
8-
فریادگر توحید، قم:مؤسّسهی تحقیقاتی
فرهنگی اهل بیت، چ4، 1379
9-
رمزی اوحدی، محمدرضا، روح عرفانی روح الله، مؤسّسهی توسعهی فرهنگ قرآنی، 1378.
10-
امینی، ابراهیم، خودسازی، تزکیه و تهذیب نفس، قم: انتشارات شفق،
1374.
11-
مجلّهی حوزه
12-آیت
اندیشهی قم
[1] - طریحی، مجمع
البحرین، ج4، ص 293و ابن منظور، لسان العرب، ج5، ص 65
[2] - «یا ایها الأنسان انّک الی ربّک کدحاً فملاقیه»
انشقاق/6
[3] - «لأقعدنّ لهم صراطک المستقیم»
اعراف/16
[4] - «یا ایها الإنسان ما غرّک بربّک الکریم»
انفطار/6
[5] - « ثمّ دنا فتدلّی فکان قاب قوسین او أدنی » نجم/
8-9
[6] 0 جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی؛ مراحل اخلاق در قرآن، ج12،
ص23
[7] - همان، ص326
[8] - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20،
ص362
[9] - مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص66
[10] - سایت اندیشهی قم،
شرح حال علماء و بزرگان
[11] - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20،
ص326
[12] - مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج4،
ص43
[13] - خمینی، روح الله، جهاد اکبر، ص61
[14] - مجلّهی حوزه،
شمارهی 73
[15] - فریادگر توحید، ص
[16] - مجلهی حوزه
شمارهی 46
[17] - فریادگر توحید، ص217
[18] - همان
[19] - مجلهی حوزه
شمارهی 49
[20] - رمزی اوحدی، محمدرضا، روح عرفانی روح الله، صص128
و129
[21] - امینی، ابراهیم، خودسازی، تزکیه و تهذیب نفس، ص
234