بررسی نقش «نیّت» در تأمین سعادت انسانی

افسانه جمشیدی


چکیده

مقدمه

مفهوم شناسی «نیّت»

منشأ نیت

نیت در قرآن و روایات

نیت در دعاها

مفهوم شناسی «سعادت»

سعادت از دیدگاههای مختلف

سعادت از دیدگاه اسلام

نتیجه گیری

فهرست منابع

 

چکیده

نیّت در شریعت به معنای قصد خاصی است که اعمال عبادی باید با لحاظ آن صورت گیرد تا بتواند ساقط کننده‌ی تکلیف و زمینه­ساز نیل به پاداش اخروی گردد. گذشته از شریعت، در اخلاق اسلامی، دایره‌ی تأثیر و حیطه‌ی نفوذ نیّت در افعال گسترده­تر بوده و نه تنها تکالیف عبادی بلکه تمامی جوانب زندگی و اعمال انسانی را در بر می­گیرد. بدیهی است برای پی بردن به اهمیّت و نقش «نیّت» و قصد الهی در جهت دهی به اعمال و رفتار انسانی، باید به تعریف سعادت در این مکتب اخلاقی اسلام نظر افکند و کارکرد نیّت در تأمین آنرا مورد بررسی قرار داد. در این نوشتار با بررسی مفهومی نیّت و سعادت، رابطه‌ی آندو بر اساس تعالیم نورانی قرآن و سنّت مورد ارزیابی قرار گرفته است.

مقدمه

از روزی که بشر قدم بر این عرصه‌ی خاکی نهاد و به تاوان لحظه­ای غفلت و چشیدن میوه‌ی ممنوعه، از بهشت برین رانده و در ندامتگاه زمین محبوس شد، به حکم فطرت خداجویش دریافت که برای ماندن نیامده و برای بازگشت به سر منــزل مقصود باید راه تــلاش و مجاهده در پیش گیرد و در این مسیر، انبیــای الهی پیوسته راهنمای انســان بوده و به او آموختنــد که تنها طریق دستیابی به بهشت و سعادت ابدی، شاهراه بندگی است و بهترین ابزار در این سفر، معرفت است و اطــاعت و عبادت، آنهم عبـادتی از سر صدق و خلوص نیت؛

این مقــاله پژوهشی است پیــرامون نیــت و نقش آن در تأمین سعادت بشر. در این مقاله چیستی نیّت و سعادت و معانی لغوی و اصطلاحی آنها مورد بررسی قرار گرفته و آنگاه با رجوع به آیات و روایات  رابطه‌ی آندو با یکدیگر و نقش نیّت در تأمین سعادت انسانی ارزیابی شده است.

مفهوم­شناسی «نیّت»

نیّت در لغت یعنی قصـد[1] و آنچه انسان به قلب خطور می دهد از خیر یا شر و در اصل از ریشـه‌ی «النَّوَی» به معنای هسته‌ی خـرماست.[2] همچنین به معنای عـزم، حاجت، نیاز و خواسته آمده است.[3] در اصطلاح، نیت را به این خــاطر نیت گوینــد که همزمان با فعل در قلب خطور  می­کند و در واقــع، مخفی در قلـب است، یعنی همـانطور که هستـه در بطن شیئی مخفی است، نیت هم در قلب پنهان است.[4]

در اصطلاح فقه، نیّت، آن قصـدیست که شرایط خاصّی در آن اعتبار شده، از جمله قصد فعل، تعیین نوع آن و قصد قربت.[5]  یعنی در هر عبادتی بی شک مقصود و هدفی باید منظور باشد. چــرا که عمل بدون قصــد، بیهوده و باطل است. به این معنـا که عمل سهوی و بدون اختیار ارزشی ندارد. نیز باید نوع فعل( مثلاً نماز عصر یا ظهر ) را تعیین کرد و عمل را به نیت قربة الی الله انجام داد.

منشأ نیت

هر حــرکتی در انسان از سه منـبع سرچشمه می گیــرد که عبــارتنـد از دانــش، خواست و توانـایی. نیت از نوع خواست و انگیزه است که فرد را به کار وا می دارد. گاه این خواسته یکی است که به آن نیـت خالص گفته اند و آنرا به فرار از حمله‌ی شیر تشبیه کرده اند، چون فقط به قصد نجات است و گاه چند تاست.[6]

توضیح اینکه در هر عملی ابتــداء باید مبــادی علمی آن در ذهن و بــاطن انسان تحقق یابد و پس از آن شخص اراده کنــد که آن را انجام دهد و همزمان با اراده، انگیزه نیز بــرای فعل لازم است که از آن به نیت تعبیر می شود[7] و در اعمال فرد نقش مهمی دارد چنانکه در فقــه صحت و بطلان عبادات و سـایر افعال بر اساس آن پی ریزی شده است، یعنی همـانگونه که روح، حیــات بخش جسم انسان است، نیت نیز روح اعمال می باشد.

نیت در قرآن و روایات

اصطلاح «نیّـت» در قــرآن کریم نیامـده ولــی در آیه‌ی «قل کلّ یعمل علی شاکلته»،[8] شاکله به معنای نیت تفسیر شده است.[9]

با این حال در روایات معصومین علیهم السلام، به مسئله‌ی «نیت» و فوائـد آن بیشتر پرداخته شده است، از جمـله پیـامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در حــدیث مشهورشان فـرموده اند: «انّما الاعمال بالنیات و انّما لکل امرئ ما نوی»[10] یعنی جــز این نیست که اعمــال به نیــت است و در حقیقت بــرای هر انسانی همـان چیزیست که در نیت دارد. علی (عليه‌السلام) نیز نیت را اسـاس و شالوده‌ی عمـل و اعمال را میوه و نتیجه‌ی نیتها می داند «النية اساس العمل، الاعمال ثمارالنیات»[11]

فقهای ما با توجه به همین روایت، عمل را تابع نیت دانسته و شرط صحت و قبولی همه‌ی عبادات را وابسته به آن می دانند؛ چنانکه در نماز، نیت جزء ارکان است. با این حال در اخلاق اسلامی، «نیّت» دایره‌ی وسیع­تری دارد و می­تواند تمام اعمال انسان را شامل شود.

توضیح آنکه اعمال انسان از سه دسته خارج نیست: طاعات، مباحات، معاصی. در طاعات، نیـت از دو جهت مــؤثر است، یکی اینکه اصل و صحت عمل به آن بستگی دارد، دوم اینکــه در یک عمــل می توان با نیات متعــدد ثواب را مضاعف کرد؛ مثلاً اعتکاف در مسجــد را می شود با نیــت زیارت خانه‌ی خــدا، انتظار برای نماز، دیدار مؤمنان و . . . همراه کرد. در مباحات نیز عقلاء بدون نیت وارد نمی شوند، چرا که از غافلان خواهند بود، پس شــایسته است با نیت خیــر آن را نیز تبــدیل به طـاعت کرد.[12] بطور مثال خوردن غــذا امر مباحیست ولی مـؤمن می­تواند  غذا  را با این نیّت بخورد که سالم باشد و قدرت کافی برای عبادت داشته باشد.

نیت نه تنها در شــروع عبادت شـرط است، بلکه باید تا پایان عمل بر همان باقی بود، یعنی استدامه‌ی حُکمیه دارد.[13] به اين معنا كه اگر در بین عمـل عبــادی مثل نماز، نیت فرد تغییر کند با ریاء، بقیه‌ی عمل باطل می شود. نیـت علاوه بر اینـکه در قبولی و تــرتب ثواب بر اعمـال مؤثر است در طبقه بندی اعمال و فضائل آن نیز نقش آفرین است؛ چنانکه امام صادق (عليه‌السلام) عبادت کنندگان را بر اساس نیّتشان سه گروه می دانند:

 1-گروهی که خدا را از روی ترس عبادت می کنند و آن عبادت غلامان و بندگان است؛ 2- گــروهی که خدا را به طمع ثواب عبــادت می کنند که آن عبـادت مزد بگیران است؛ 3- گــروهی که خدا را از روی محبــت عبـادت می کنند که آن عبادت آزادگان است.[14]

بـر همین اساس عرفا، نیت را یکی از مراحل سیر و سلوک الی الله دانسته و خلوص نیــت را شرط حــرکت در این مسیر می دانند. بعضی حتی دو نوع اول از اقسام سه­گانه‌ی فوق را عبادت خدا ندانسته و آلوده به شرک و خود پرستی می دانند.[15] ولی برخی دیگر معتقدند خداوند از روی رحمت واسعه و بخـاطر ضعف ما، این عبادات را هم پذیرفته و آثاری بر آنها مترتب می­کند.[16]

آنچــه گفته شد نقش نیـت در اعمال و وابستگی عمل به آن بود، اما دسته ای از روایات، نیــت را عین عمـل و گاه افضل از آن می دانند. همانگونه که امام صادق(عليه‌السلام) فرمودند: «النية هی العمل»[17](به درستی که نیت خود عمل است)

امـام راحل (ره) در شرح این حدیث آورده اند: چون صورت حقیقی عمل و عامل صحت و ابطال و یا نقص و کمــال عمل همان نیت است و غیر از آن چیزی نیست و یک عمل واحـد به واسطه‌ی نیت های مختلف ارزشهای متفاوت می یابد؛ اصولاً عمل فانی در نیت است و از خود استقلالی ندارد.[18] به همین جهت است که علـی (عليه‌السلام)  راضی بودن به فعل قومی را همانند عمل کردن به آن دانسته و علت هلاکت دسته جمعی قوم ثمود را با اینکه یک نفر دست و پای شتر را بریده بود، همان رضایت قوم و پسندیدن عمل آن فرد می دانند.[19]

در مــورد برتری نیت بر عمـل امام صادق (عليه‌السلام) می فرمایند : «نية المؤمن خیر من عمله و نية الکافر شر من عمله»[20]؛ (ترجمه: نیــت مؤمن بــرتر از عملش و نیت کـافر بــدتر از عملش است.). بـرخی در توجیه این حدیث گفته اند، یعنی ذات مؤمن از عملش بهتر است چون عمـل، ناشی از ذات و جلوه ای از آن می باشــد و ذات کــافر نیـز از آن جهت بدتر از عملش است که عمــل، گاهی در جامعه به حــال دیگـران مفید است ولی چون از نیت شرش ناشی می شود، برای خودش خیری ندارد.[21]     

به علاوه شرارت عمـل کافر را به دلیل ظاهر بودن می توان دید و از آن پرهیز و یا جلوگیری کــرد، ولی نیتش چون مخفیست نمی توان از آن منــع کرد؛ چه بسا نیـات شومی که با ظاهر زیبا پوشیده شده باشد.

در علل الشرایع دلایــل دیگری نیز در توجیه ایـن حدیث ذکــر شده که جالب تر است. از جمله اینکه گاهی اوقات عمل آلوده به ریا می شود در حالیکه نیت خالص برای خدا است یا اینکه مؤمن گاهی نیت انجام کارهای خیر می کنــد ولی موفق به عمــل نمی شود، در نتیجه نیتش بهتر است و کــافر چون بسیـار نیتهای بــد در ســر می پروراند و امکان عمل به آنها را نمی یابد لذا نیت کافر هم بدتر از عملش می باشد.[22]

در اینجــا ممکن است سؤالی مطرح شود که اگر نیت کافر بدتر از عمل اوست چرا در روایات داریم نیت بد کیفر ندارد به خلاف نیت خوب که پاداش دارد؟ در پاسخ گفته شده ممکن است این احـادیث اختصاص به مؤمنان داشته و تفضلی از سوی خداوند بر ایشان باشد و یا ممکن است منظور از عِقــاب نداشتن نیت بــد، نیــت کارهایی از قبیل ظلم به دیگران و سایر فسوق باشد، ولی نیت اصل کفر و عدم ایمان چنین نبوده و کیفر دارد.[23]

نیت در دعاها     

در بسیـاری از دعاهای وارده به نیت و درخواست نیت صادقه از خداوند اشاره شده اســت، از جملــه در دعــای امام زمــان (عج) آمـده «اللهم الرزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصية و صدق النية»[24] (ترجمه:خدایا توفیق طاعت و دوری از نافرمانی و نیت پاک را روزی ما کن). در دعــای بعــد از زیارت آل یاسیــن به جایگاه نیت یعنی قوه‌ی تفکر اشاره شده است: «و أن تملأ قلبی نورالیقین و صدری نورالایمان و فکری نورالنیات»[25] (ترجمه: خــدایا از تو می خواهم دلم را از نور یقین و سینه ام را از نور ایمـان و اندیشه ام را از نور نیتهای خیر پر کنی).

اینکه در عبارت فوق جایگاه نیت یک بار در تفکــر و بار دیگر در قلب ذکر شده است، شاید به این معنــا باشد که منشأ نیت در فکر انســان و محـل استقرار آن در قلب است .

از مجمـوع آنچه که پیرامون نیت در قرآن، روایات و فقه ما انعکاس یافته می توان چنین نتیجـه گرفت که حقیقت همه‌ی اعمال و عبادات وابسته به نیت است و رابطه‌ی بین عمل ونیت مانند رابطه‌ی جسم با روح بوده و هر عملی ریشه در نیت آن دارد؛ فعل ما هر چند که به ظاهر کامل و زیبا باشد، اگـر از نیت صــادقه نشــأت نگرفته باشـد ارزشی نداشته و ثوابی به همراه ندارد و به عکس، نیــت خیر حتی اگر به دلایلی منجر به عمــل نشود، سودمنــد بوده و پاداش به آن تعلق می گیـرد؛ در واقع ارزش نیت ذاتیست ولی ارزش عمل تابع نیت است.

مفهوم­شناسی «سعادت»

سعادت در لغت از ریشه‌ی «سعد» نقیض «نحس» بوده[26] و به معنای خوشبختی و ضد شقاوت می باشــد. و در اصطلاح عبــارت است از یاری کــردن در کارهای الهی برای رسیدن به خیر و نیکی که نقطه‌ی مقابلش شقاوت است[27] و نیز «سعد» و «سعادت» به معنای نیکبختی است، چنانکه شقاوت به معنای بدبختی است.[28]

به نظر می رسد مفهوم سعـادت در زبان فارسی بیشتر معادل با واژه‌ی «فلاح» در قرآن کریم است. فلاح یعنی بقاء بر خیر[29] و فَلَحَ در لغت یعنی به خواسته‌ی خود رسید یا آن چیز را شکافت[30]. بر این اساس، «سعادت» را به این دلیل فلاح گویند که لازمه‌ی رسیدن به آرزوهاست و نیز به معنای شکافتن و دریدن حجابها و موانع موجود بین انسان و آن خواسته ها می­باشد[31].

فلاح با ترکیبات مختلف،40 بار در قـرآن آمده، در حــالیکه سعادت دو بار و واژه‌ی فوز که آن هم از مترادفهای سعادت می باشد 29 بار در قرآن ذکر شده است.[32]

 سعادت از دیدگاههای مختلف

 بنا بر آنچــه گفتـه شد اگر سعــادت را رسیــدن به خواستــه ها و بقاء بر خیر بدانیم، سعــادت دنیوی برآورده شدن حوائج و نیازهای جسمی و روانی انسـان و کسب خیرات دنیــاست و سعــادت اخــروی بهره منــدی از خیرات اخـرویست. حال سؤال این است که خوشبختی حقیقی کــدام است و چــه رابط ای بیـن خوشبختی در دنیــا و سعــادت اخروی وجود دارد؟

پاسخ به این سؤالات در مکـاتب و دیدگاههای مختلف متفاوت است و بستگی به نگاهی دارد که هر یک به انســان دارند. گـروهی انسان را همین وجود مادی و ظاهریش دانسته و سعــادتش را هم در برآورده شدن نیازهای دنیوی و مادی می دانند؛ چنانکه پیروان مکتب مــارکسیست که اقتصــاد را پایه‌ی همه‌ی مسائل دیگــر انسـانی می دانند، خوشبختی او را در بهره منــدی هر چه بیشتر از اقتصاد پیشرفته می دانند و یا در مکتب فروید که غریزه‌ی جنسی را اســاس همه‌ی غرایز دانسته می­شود، سعادت انسـان ، کامیابی هر چه بیشتر از لذت جنسی است.

بعضی نیز انســان را دارای دو جنبــه‌ی مادی و معنوی دانسته و اصـــالت را به معنویــات داده و رستگاری واقعی را تقویت بعـد معنوی و فضائل نفسانی می دانند. از این گـــروه عده ای مانند فلاسفه، خوشبختی حقیقی را کسـب چهــار صفت حکمت، شجاعت، عفت و عــدالت می دانند و برخی مانند مرتاضان، سعادت را فقط کسب کمالات نفسانی دانسته و امور مادی را مانع آن می بینند. از نظر آنها درجه‌ی تکامل روح تابع درجه‌ی زجر و محرومیت جسم است.[33]

سعادت از دیدگاه اسلام

با توجه به اینکه اسلام انسان را دارای فطرتی الهی و آمیخته ای از بعد جسمانی و روحانی یا ملکی و ملـکوتی می داند، نگاه جامع تری به انسان داشته و سعادت او را در رسیدن به کمالات و خواسته­های مــادی و معنوی می داند که خالق هستی در نهاد او به ودیعه گذاشته است؛ یعنی کمال انسان در شکوفایی استعدادهای فطری او در سایه‌ی آموخته های وحیانیست.

اسلام هم به سعـادت اخــروی و بعد معنوی بشـر توجه کرده و هم وجود مادی و دنیوی او را مـد نظر قــرار داده و قــرآن کـــریم نیز همانطور که تهذیب نفس را مایه‌ی رستـگاری دانسته[34]، بهره مندی از نعمتهای دنیا را نیز توصیه کرده است[35] و حتی درخواست نیکیـهای هر دو جهـان از جمله‌ی دعاهای قرآنیست: «ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة»[36]. پیامبــر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیـز داشتن زن خوب و مرکب خوب را از نشانه های سعــادت مرد می داند[37] و در جای دیگر می فرماید: «الدنیا مزرعة الاخرة»[38]

بنابراین در نگــاه اسلام دنیـا مقدمه و زمینه ساز آخرت بوده و برای دستیابی به سعــادت اخروی باید از دنیــا توشه گــرفت؛ یعنی رابطه‌ی مستقیمی بین تلاش دنیـا و رستگاری آخــرت وجود دارد و از آنجــاییکه همیشه ارزش مقدمه بخاطر ذی المقدمه است، توجـه صِرف به دنیا و دادن اصالت به آن امری مردود است و منجر به محرومیت از سعــادت اخــروی می شود؛ چنــانکه خداوند می فرماید:

«و از مردم کسی است که می گوید پروردگارا به ما در همین دنیا عطا کن و حال آنکه برای او در آخرت نصیبی نیست»[39]

از بررسی واژه‌ی فلاح و فوز در قرآن کریم چنین به نظر می رسد که خداوند در آیات متعـددی ورود به بهشت و رسیــدن به رضـای الهی را فوز عظیــم و رستگــاری کامل می داند و می توان گفت مصداق سعادت را معرفی نموده است. از جمله «والسابقون الاولون من المهاجرین والانصار الذین اتبعوهم بإحســانٍ رضی الله عنـهم و رضوا عنه و اعد لهم جناتٍ تجــری تحتهاالانهــار خالــدین فیها ابداً ذلک الفوز العظیم»[40] (ترجمه: و پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند، خدا از ایشان خشنود و آنان نیــز از او خشنودند و برای آنان باغهایی آماده کرده که از زیر درختان آن نهرها روان است، همیشــه در آن جاودانه­اند این است همان کامیابی بزرگ.)

در آیات دیگری راه رسیدن به فلاح و رستگاری معرفی شده است. از جمله راههایی که در آیات متعددی ذکر شده عبارتند از تزکیه‌ی نفس، خودسازی، توبه، ایمان، تقوی، نماز و خشوع در آن و نیکوکاری. در اینجا به بعضی از این آیات اشاره می کنیم:

- «قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»[41]، (ترجمه: بــراستی که مؤمنـان رستگار شدند، همانان که در نمازشان فروتنند.)

- «وافعلواالخیر لعلکم تفلحون»[42] (ترجمه: و کار خوب انجام دهید، باشد که رستگار شوید.)

- «قد افلح من تزکّی»[43] (ترجمه: رستگار کسی است که خود را پاک گردانید.)

علمای اخلاق نیز هر یک راههایی را برای رسیدن به سعادت به سالکان طریق حق معرفی کرده اند.  برخی که نفس انسـان را متشکل از قوای سه گانه‌ی غضبیه و شهویه و عــاقله (ناطقه) می دانند، رستگـاری او را در برقراری تعادل بین این سه ذکر کرده اند؛ واینکه هر یک به وظیفه‌ی خود عمــل نمایند و بالطبع، شقاوت او نیز در تجـاوز هر یک از قوا از حدود وظایفشان و بروز افراط یا تفریط در آنهاست.[44] 

بعضی دیگر کلید سعــادت دو جهـان را شناخت نفس خود می دانند، چرا که آن اولاً مقدمـه‌ی شناخت خداوند است و ثانیاً باعث خود سازی و دفع رذائل اخلاقی و کسب کمالات می شود.[45] زیــرا این شناخت بــاعث می شود انســان نسبت به نقـاط ضعف و استعــدادهای کمالیش آگــاهی یافته و قدم در راه تزکیه‌ی نفس و کسب فضائل اخلاقی بگذارد که این همان راه رستگاری و سفارش قرآن است.        

ارزش تزکیه به این است که بــاعث می شود گــرد و غبار و آلودگیهای گناهان و غفلتها از روی آیینه‌ی پــاک فطــرت برداشته شده و نور روشنی بخش آن، راهگشای بشر باشد.

از آنچه در مورد مفهوم سعــادت و راههای رسیــدن به آن گفته شده می­توان نتیجه گرفت در مکــاتب مختلف، دیدگاه­های متفـاوتی نسبت به سعادت وجود دارد زیرا شناخت آنها نسبت به انسان متفاوت است؛ سعادت به معنی خوشبختی، بقاء بر خیر و رسیـدن به خواسته ها در اسلام مصداق اکملش بهشت و رضوان الهی است که در قرآن بعنوان فوز عظیم از آن یاد شده است. راه رسیــدن به این مقام عظیم از دنیــا می گــذرد وانســان باید در پرتو وحــی، استعدادهای نهفتــه در فطــرت خود را شکوفا ساخته و با استفاده از نعمتها و ابزاری که خـداوند در این جهان در اختیارش قرار داده به کسب کمالات بپردازد که در این صورت هم به خوشبختی و سعادت دنیا رسیده و از خیرات آن بهره­مند می شود و هم ره توشه ای کــافی برای سعـادت اخروی می یابد. بعضی از راههایی که قرآن برای سعادت بشر معرفی نموده است است عبارتند از : ایمان و عمل صالح ، ذکر خدا و تزکیه‌ی نفس.

رابطه‌ی نیت با سعادت

تاکنون معلوم شد که بین نیت و عمل رابطه‌ی مستقیم و جدایی ناپذیر وجود داشته و ارزش هر عمــلی بستگی به نیــت آن دارد حـال اگر ثابت کنیم ارتباطی بین عمل و سعادت وجود دارد، پیوستگی نیت با آن اثبات شده است.

از طرفی رستگــاری و سعادت به معنـای بقای بر خیـر و رسیـدن به خواستــه ها می باشد و مطمئناً تنها جــایی که خیــر محـض بوده و رسیدن به همه‌ی آرزوها ممکن  است، بهشت است؛ البته بهشت مــراتب و درجــاتی دارد که بالاترین درجــات آن به مقربان و صاحبان نفوس مطمئنه و شهدا و . . . اختصاص یافته است[46] و آن بهشتی است نزد خــداوند و توأم با رضای الهی است[47]؛ حــال اگر معلوم شود راه رسیدن بـه بهشت چیست و رابطه‌ی آن با نیت چگونه است، نقش نیت را در سعادت روشن می­شود.

خداوند در جـای جـای قــرآن کریم به کسانی که ایمان داشته و عمل صالح انجام  می دهند وعده‌ی بهشت داده است، از جمله در سوره حج خداوند می­فرماید: «إنّ الله یدخل اللــذین ءامنوا و عملوا الصالحات جنــات تجــری مــن تحتها الانهار»[48] (ترجمه: خــدا کسانی را که ایمــان آورده و کــارهای شایستـه کرده اند، در باغهایی که از زیر درختان آن نهرها روان است، داخل می­کند.)

لازم به ذکــر است که صفت «صالح» در اینجا تنها وصف عمل نیست بلکه وصف مبدأ عمل نیز می باشد، چرا که در شریعت برای هر عملی هم حسن فعلی ملاک است و هم حسن فاعلی یعنی علاوه بر حسن ظاهری، باطن و مبدأ عمــل نیز مهم است.[49] چه بسا اعمالی به ظاهر صــالح انجام می شود ولی به دلیـل نداشتن حسن فاعلی (نیت صادقه) ارزشی نداشته بلکه اثر عکــس دارد؛ بطور مثال مسجــد سازی عمل خیری است ولی مسجد ضــرار که با نیت شــر ساخته شده بود نه تنها کار نیکو محسوب نشد بلکه منبع شر و مستحق تخریب گردید.

ایمان نیز که در بسیاری از آیــات قرآن در کنار عمل صالح، عامل سعادت و ورود به بهشت می باشد خود یک امر باطنی و مربوط به نیت است چانکه عمده ترین تفـاوت منافقان و مؤمنان در نیاتشان است.

از دیگر راههای رستگاری که قرآن معـرفی می کند تقوی است و از جمله ساکنان بهشت متقین و مؤمنین هستند چنانکه می فرماید:

«إنّ للمتقین مفازاً»[50] (ترجمه: مسلماً برای پرهیزگاران نجات و پیروزی بزرگی است.)

«و«قد أفلح المـــؤمنون اللـذین هـــم فی صــلاتهم خـــاشعون  واللــذین هـــم عن اللــغو معرضون واللذین هم للزکوة فاعلون»[51] (ترجمه: براستی که مؤمنان رستگارشدند همانان که در نمازشان فروتنند و آنان که از بیهوده رویگردانند و آنان که زکات می پردازند.)

چنـانکه پیــداست مهمترین صفات و اعمالی که منجـر به رستگاری می شود و در آیات متعددی از صفــات مؤمنــین و متقین شمرده شده اولاً اقامه‌ی نماز است و داشتن خشوع و حضور قلب در آن که در مباحث قبل به آن اشاره شد و ثانیاً پرداخت زکــات است که آن هم به نظـر فقها باید به قصد قربت یعنی انجام فرمان خداوند پرداخت شود.[52] از دیگر اعمالی که انسان را مستحق بهشت می­کند، جهاد در راه خداست.[53] علی(عليه‌السلام) در باره‌ی ارتباط نیت با جهاد دستور می دهند که «نیت خویش را در جهاد با دشمن راست بدارید»[54]

نیز رسول خــدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بعد از یکی از جنگها فــرمودند: ما در مدینه افرادی را باقی  گذاشتیم که هیچ وادییی را نپیمودیـم ... مگـر اینکه آنان نیز با  ما بودند. سؤال شد چگونه؟ فرمودند: با نیتهایشان.[55]     

وصف مهم دیگری که برای عبـادت ذکر شده اخلاص است که جایگاه آن نیز نیت است، چنـانکه می فرماید: «وما أمــروا إلا لیعبــدواالله مخلصین لــه الـدین حنفاء»[56] (ترجمه: و فرمان نیافته بودند جز اینکه خــدا را بپرستند ودر حالیکه به توحید گرائیده اند دین را برای او خالص گردانند.)

از جملـه راههای رستگــاری که تأکیــد بر آن شده است تزکیه است و از راههای تزکیه پرداخت صدقه و زکـات است به نقش نیت در آن اشاره شد.

«خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها»[57] (ترجمه: از اموال آنان صدقـه ای بگیر تا بوسیله‌ی آن پاک و پاکیزه شان سازیم). از این آیه می­توان نتیجه گرفت که پرداخت زکات منجر به پاک شدن از آلودگیهای حب دنیا می شود که آن منشأ هر خطائیست.

 در روایات نیز به رابطه‌ی سعــادت و نیـت اشاره شده است، چنانکه علی(عليه‌السلام) می فرماید :«السعید من اخلص الطاعة»[58] (ترجمه: خوشبخت کسیست که اخــلاص در طاعت دارد.)

نتیجه گیری

سعــادت و خوشبختی به مفهوم رسیـدن به همه‌ی خواسته ها و بقاء بر خیر، مصداق حقیقی و کــاملش، رسیدن به بهشت و رضوان الــهی است که در قـرآن کریم، فوز عظیم نامیــده شده است. بر اساس تعالیم و آموزه­های قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، برای ورود به بهشت، ایمان و تقوا و عمل صالح لازم است امّا عمل صالح دارای دو مؤلفه‌ی اصلی است؛ یکی پیکره‌ی نیکو و شایسته و دیگری نیّت و انگیزه­ الهی که با آن، عمل انجام می­گیرد. به عبارت دیگر مؤثر بودن اعمال در رساندن انسان به سعــادت، بستگی به نیت صحیـح در آنجام آنها دارد و اینکه برای تقرب به خدا انجام شده باشند در غیر این صورت، همه‌ی آنهـا بیهوده و باطل خواهد بود. هر چند که به ظاهر کامل و نیکو باشند. عــلاوه بر این، نیـّـت در درجـات عمل نیز مؤثراست و هر کس به فراخور خلوص نیّتش به درجه­ای از سعادت و بهشت راه خواهد یافت. 

فهرست منابع

1. قرآن کریم

2. ابن بابویه، محمدبن علی (شیخ صدوق )، علل الشرایع، ترجمه و تحقیق :محمد جواد ذهنی طهرانی، انتشارات مؤمنین، قم، 1380

3. احمدی فقیه، محمد حسن، نیت راه هدایت (شرح حدیث اخلاص از چهل حدیث امام)، مؤسسه‌ی نشر و تحقیقات ذکر، تهران، چاپ چهارم 1375

4. بانوی ایرانی، اخلاق و راه سعادت، با اقتباس از طهارة الاعراق من تحصیل الاخلاق ابن مسکویه (بی جا)

5. حسینی طهرانی، سید محمد حسین، رساله‌ی لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب، انتشارات حکمت، تهران، چاپ چهارم، زمستان 1366

6. خمینی، روح الله، چهل حدیث، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، چاپ دوم، تابستان 1368

7. خمینی روح الله، رساله‌ی توضیح المسائل، انتشارات نیلوفر، قم، چاپ 14،  1388

8. دکتر انیس ابراهیم و همکاران، المعجم الوسیط، ترجمه‌ی محمد بندرریگی، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1386

9. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل، المفردات فی غریب القرآن، ترجمه‌ی دکتر سید غلامرضا خسروی حسینی، انتشارات مرتضوی، چاپ دوم 1374

10. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل ، تفصیل المنشأتین و تحصیل السعادتین، ترجمه‌ی زین العابدین قربانی(بی جا) (بی تا )

11. رسولی محلاتی، سید هاشم، ترجمه‌ی غررالحکم و دررالکلم آمدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ ششم، 1383

12. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان (دوره‌ی 23جلدی)، ترجمه‌ی محمد باقر موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی،(بی جا)، چاپ پنجم، 1370

13. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه، دارالکتب الاسلامیه، 1386

14. غزالی، امام محمد، کیمیای سعادت، انتشارات گنجینه تهران، چاپ هفتم، 1381

15. فراهیدی، خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین، انتشارات اسوه قم، 1414ق

16. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیة تهران، چاپ ششم، بهار 1372

 17. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه‌ی شیخ محمد باقر کمره ای، نشر اسوه‌ی قم، 1370

18. گیلانی، عبدالرزاق، شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، کتابخانه‌ی صدوق، تهران، چاپ دوم، 1360

19. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مکتبةالاسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1397ق

20. محمدی لائینی، محمد باقر و حسینی کارنامی سید حسین، خوشبختی و رستگاری از دیدگاه قرآن، نشر شوق ساری، 1388

21. نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، انتشارات ندای اسلام مشهد، 1362

22. هندی، علاءالدین علی المتقی ابن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، مؤسسة الرساله، بیروت ، چاپ پنجم، 1405ق

 

     



[1] .فراهیدی، خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین ج 3، ص 1856 و مصباح المنیر ج 1-2، ص 631

[2] . همان

[3] .انیس ابراهیم و همکاران، المعجم الوسیط، ترجمه‌ی محمد بندرریگی، ج 2، ص 2060

[4] .حر عاملی، محمد بن حسن، شرح قواعد، بنقل از : احمدی فقیه، نیت راه هدایت، ص 124

[5] .گیلانی، عبدالرزاق، شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، ص 553 و 563

[6] .غزالی، امام محمد، کیمیای سعادت ص861

[7] .احمدی فقیه، نیت راه هدایت، ص 69

[8]  إسراء/ 83

[9] .کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی،  ترجمه‌ی محمد باقر کمره ای، ج 4، ص 56 

[10] .طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج1 باب صفةالوضوع، مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ج 70 ص 211، هندی کنز العمال، ج 3 حدیث 7272

[11] .رسولی محلاتی، سید هاشم، ترجمه‌ی غررالحکم ودررالکلم آمدی، ج 2 ص 523

[12] .غزالی، همان، ج 2 ص 868

[13] .گیلانی، همان، ص 562

[14] .کلینی، اصول کافی، ج 4، ص 255

[15] .حسینی تهرانی، علامه سید محمد حسین، رساله‌ی لب اللباب در سیر و سلوک اولوالالباب، ص 118

[16] .امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، ص280

[17] .کلینی، اصول کافی، ج 4 ص 56

[18] .امام خمینی، چهل حدیث، ص 284

[19] .دشتی، محمد، ترجمه‌ی و شرح نهج البلاغه، ص 301، خطبه‌ی 201

[20] .کلینی، همان، ج 4 ص 56

[21] .احمدی فقیه، نیت راه هدایت، ص 92

[22] .ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، علل االشرایع، ترجه‌ی محمد جواد ذهنی تهرانی، ج2 ص672

[23] .گیلانی عبدالرزاق، شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقيقة، ص 574

[24] .قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ترجمه‌ی موسوی دامغانی، ص 193

[25] .همان، ص 866

[26] .فراهیدی ، العین ج 2 ص 821

[27] .راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل، المفردات فی غریب القرآن، ترجمه‌ی دکتر سید غلامرضا خسروی حسینی ج 2، ص 219

[28] .قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج 3، ص 267

[29] .فراهیدی، العین، ج3، ص1413

[30] .انیس ابراهیم، معجم الوسیط، ج2، ص1507

[31] .طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه‌ی محمد باقر موسوی همدانی، ج7، ص69

[32] .محمدی لائینی، محمد باقر و حسینی کارنامی سید حسین، خوشبختی از دیدگاه قرآن، ص78

[33] .راغب حسین بن محمد بن مفضل، تفصیل النشأتین و تحصیل السعادتین، ترجمه‌ی زین العابدین قربانی ص 111 تا 113 با تلخیص

[34] . «قد افلح من زکیها» شمس/9

[35] . «قل من حرّم زینةالله اللتی أخرج لعباده والطیبات من الرزق» اعراف / 32

[36] . بقره/ 201

[37] . کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 327

[38] . عوالي‏اللآلي، ج‏1، ص‏267

.[39] «فمن الناس من یقول ربنا آتنا فی الدنیا و ما له فی الاخرة من خلاق» بقره/ 200

[40] .توبه/ 100

[41] .مؤمنون/1تا2

[42] .حج/77

[43] .اعلی/ 14

[44] .بانوی ایرانی، اخلاق و راه سعادت، با اقتباس از طهارة الاعراق من تحصیل الاخلاق،  ص32

[45] .نراقی ملا احمد، معراج السعادة، ص 7

[46] .واقعه/ 10تا 12

[47] .«و ادخلی جنتی» فجر/ 27 تا 30

[48] .حج/ 23

[49] .احمدی فقیه، محمد حسن، نیت راه هدایت، ص 74

[50] .نبأ/ 31

[51] .مؤمنون/1 تا 4

[52] .امام خمینی، رساله‌ی توضیح المسائل، ص298

[53] .توبه / 111

[54] .دشتی، نهج البلاغه، ص 295

[55] .هندی، کنزالعمال، ج 3 ح 7261

[56] .بینه/ 5

[57] .توبه/ 103

[58] .رسولی محلاتی، غررالحکم، ج 1، ص 522