نقش محبّت والدین در بهداشت روانی کودکان

اعظم ملاصادقی

چکیده: 1

مقدمه. 1

مفهوم شناسی واژگان. 1

اهمّیّت مسئله‌ی «محبّت» نسبت به فرزندان. 2

نقش خانواده‌ی سالم در پرورش عواطف کودک.. 3

لزوم رعایت حد اعتدلال در محبّت به کودکان. 3

نتیجه‌ی بحث.. 4

منابع و مراجع. 4

 

چکیده:

مسئله‌ی نیازهای روانی کودک و از جمله نیاز به محبّت، از مباحث اصولی در روان­شناسی تربیتی و حتّی روانکاوی است. رابطه‌ی صحیح و عاطفی والدین با فرزندان در کانون خانواده، تأمین کننده‌ی سلامت و بهداشت روانی فرزندان و زمینه ساز بروز استعداهای آنان است و بی­توجّهی به این نیاز اصیل عدم توجه عاطفی به کودکان، روحیه‌ی مقاوت ایشان در مقابل خواسته­های دیگران را کاهش می­دهد وباعث می­شود تا به خاطر جلب محبّت دیگران، به خواست دیگران تن دهند و در مقابل آن تسلیم شوند. در روایت معصومین علیهم السلام نیز تأکید فراوانی بر لزوم ابراز محبّت والدین نسبت به فرزندان صورت گرفته و انجام آنرا موجب جلب رحمت و خشنودی خداوند دانسته­اند.ضمن اینکه در این روایات به لزوم رعایت حدّ اعتدال و پرهیز از هرگونه افراط در این زمینه که باعث شانه خالی کردن فرزندان از مسئولیّت­هایشان می­باشد، نیز توصیه شده است.

مقدمه

محبّت کلید اصلی تعلیم و تربیت، در هر مرحله­ای از زندگی بویژه دوران پرنشاط کودکی است. هرکسی نفس خویش را دوست دارد و بالتبع علاقه­مند است تا این نفس متعلّق محبّت دیگران نیز قرار گیرد. در این میان، بالاترین محبّتی که می­تواند نسبت به انسان ابراز شود، محبّت ذات اقدس اله به بندگان است که در سایه‌ی تلاش در جهت اصلاح رفتار و برخورداری از سجایای بلند اخلاقی حاصل می­شود.  امّا در درجات پایین­تر مؤثّرترین ابراز محبّتی که می­تواند در شکل­دهی شخصیّت انسان نقش عمده­ای ایفا کند، محبّت والدین است. کمبود محبّت در دوران کودکی و تسامح والدین از اظهار عطوفت و مهربانی نسبت به فرزندان موجبات ناهنجاری­های روانی و آشفتگی در شخصیّت اجتماعی را فراهم می­سازد و عقده‌ی حقارت در ایشان را شکل می­دهد. از همین روست که در دین مبین اسلام نسبت به محبّت والدین نسبت به فرزندان توجّه‌ی ویژه­ای مبذول شده است و بزرگان دین و ائمّه‌ی اطهار با عبارات مختلف، والدین را به انجام این وظیفه‌ی اخلاقی ترغیب کرده­اند.

مقاله‌ی حاضر نگاهی اجمالی به نقش تربیتی محبّت والدین نسبت به فرزندان دوخته و در این راستا میزان تأثیر محبّت در شکل­دهی ساختار شخصیّتی فرزندان و نیز آفات افراط و تفریط در این زمینه را مورد بررسی قرار داده است.

مفهوم شناسی واژگان

واژه‌ی «محبّت» از ریشه‌ی لغوی «حبّ» به معنای دوست داشتن و مهر و محبّت ورزیدن است[1] و در لغت به معنای دوستی، دلدادگی، عشق، عاطفه و دلبستگی آمده است.[2]

واژه‌ی «تربیت» نیز از ریشه‌ی لغوی «ربّ» و در اصل به معنای ایجاد کردن حالتی پس از حالت دیگر در آن است تا به حدّ نهایی و کمال برسد.[3]

منظور از اصطلاح «سلامت روان» که در موضوع این مقاله آمده است نیز عبارت از « وضعیّتی از بلوغ روان­شناختی است که ناشی از حداکثر اثر بخشی و رضایت به دست آمده از تقابل فردی و اجتماعی است و شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران می­شود.»[4]

اهمّیّت مسئله‌ی «محبّت» نسبت به فرزندان

مسئله‌ی نیازهای روانی و از جمله نیاز به محبّت، از مباحث اصولی در روان­شناسی تربیتی و حتّی روانکاوی است. از جمله خانم کارن هورنای، روانشناس و نظریّه­پرداز برجسته، محور اساسی مطالعات خود را نیازهای اساسی کودکان قرار داده است و بر اهمیّت محبّت و برخورداری از آن در سالهای اوّلیه‌ی زندگی انسان تأکید می­ورزد. به اعتقاد هورناي، پرخاشگري كودك ناشي از غريزه جنسي و رقابت نيست، بلكه ناشي از دلواپسي و از بيم آن است كه مورد بي مهري قرارش دهند و از حمايت و مراقبت محرومش بدارند.[5]

دین مبین اسلام نیز توجّه خاصی به مسئله‌ی محبّت نسبت به فرزندان مبذول داشته است که جائی که در روایت است که حضرت موسی علیه السلام از درگاه الهی سؤال کرد که «پررودگارا! محبوب­تری امور در نزد تو چیست؟» خداوند در جواب فرمود: «حبّ الأطفال» یعنی محبّت به کودکان.[6]

همچنین امام صادق علیه السلام در این رابطه می­فرماید:

«خداوند بنده­اش را به واسطه‌ی شدّت محبّتی که نسبت به فرزندانش دارد، مورد مرحمت قرار خواهد داد»[7]

رابطه‌ی صحیح و عاطفی والدین با فرزندان تأمین کننده‌ی سلامت و بهداشت روانی فرزندان و زمینه ساز بروز استعداهای آنان است؛ چراکه اصیل­ترین و مهمترین احتیاجات روانی کودک، برخورداری از محبّت است. کودکان باید احساس کنند که والدین با آنان صمیمی و مهربان است و آنان را یاری می­کنند تا بعدها در سنین بالاتر والدین را بهترین دوست خود بداند و بتواند مسائل خود را با آنها در میان گذارد. اثر محبّت در رشد روانی فرزندان مانند اثر نور و حرارت در رشد دانه‌ی گیاهان است؛ تاگرمای محبّت به فرزندان یک خانواده نرسد رشد روانی و شخصیّتی آنها به طور طبیعی به انجام نخواهد رسید.

کودکان به محبّت و امنیّت کافی نیاز دارند تا بدانند هرگونه مشکل یا ناراحتی که داشته باشند، پدر و مادر در کنارشان خواهد بود و آنان را دوست دارد و از آنها مراقبت خواهد کرد.

روان شناس و جامعه شناسی معروف در این زمینه می­گوید:

«بسیاری از ناراحتی­های روانی از دوران کودکی سرچشمه می­گیرد، چیزی که باهوش­ترین بچّه­ها را ناراحت می­کند، مسئله‌ی چگونگی تغذیه‌ی عاطفی آنهاست»[8]

با ورود کودک به سنّ نوجوانی، لزوم ابراز محبّت به وی ضرورت بیشتری می­یابد. دوره‌ی بلوغ، زمان شکوفا شدن تمایلات و احساسات درونی انسان و از جمله غریزه‌ی محبّت­ورزی است. این نیاز اصیل نوجوان، که در دختران نمود بیشتری دارد، اگر در درون نهاد خانواده پاسخ داده نشود، لاجرم نوجوان را در بیرون از خانه به دنبال ارضای آن خواهد کشاند و همین مسئله ممکن است زمینه‌ی بسیاری از بزهکاری­ها را برای وی فراهم آورد. لذا همانگونه که برخی بزرگان تذکّر داده­اند «بعضی از والدین عقیده دارند که فقط کودکان احتیاج به محبّت دارند و افراد نوجوان به این عامل نیاز پیدا نمی­کنند درحالیکه این فکر اشتباهی است و نیاز نوجوان به ابراز محبّت بسی بیشتر از زمان کودکی وی است.» [9]

نقش خانواده‌ی سالم در پرورش عواطف کودک

خانواده یکی از مهمترین عوامل مؤثّر در رشد همه جانبه‌ی کودک است. در خانواده است که کودک نخستین چشم انداز از جهان پیرامون را به دست می­آورد و احساس وجود می­کند و می­آموزد که چگونه غذا بخورد، حرف بزند، معاشرت و همکاری کند و نیز می­آموزد که چگونه محبّت ورزی کرده و نسبت به دیگران ادای احترام کند.

در این راستا اوّلین آموزگاران کودک، والدین او هستند. بر پدر و مادر لازم است تا جان فرزند را لبریز از مهر و محبّت کنند. امّا آنچه بیشر از ابراز محبّت­های مستقیم در اعتلای عواطف و احساسات کودکان مؤثر است، فراهم آوردن محیطی آرام، امن و عاری از هرگونه نزاع­های خانوادگی است. از جمله مواردی که می­تواند به نحو غیر مستقیم احساسات و عواطف کودکان را پرورش داده و آنرا به تقویت نماید، مشاهده‌ی رفتار عاطفی و مبتنی بر احترام پدر و مادر است. کودک نیازمند به محبّت است و اگر از نزدیک شاهد عشق و محبّت ورزی و گذشت والدین خود باشد، محبّت ورزی را در کانون خانواده می­آموزد.

وجود رابطه‌ی عاطفی و پرهیز از اختلاف و نزاع در محیط خانواده به قدری دارای اهمیّت است که خداوند در قرآن کریم والدین را به حسن معاشرت و گذشت از خطاهای یکدیگر سفارش کرده و خطاب به مردان می­فرماید:

«با زنان به خوبی رفتار نمایید و اگر هم از آنان [در مورد مسئله­ای] ناخشنودید، بدانید چه بسا ممکن است شما از چیزی ناخشنود باشید در حالیکه خداوند برای شما در آن خیر بسیار قرار داده است»[10]

لزوم رعایت حد اعتدلال در محبّت به کودکان

در انجام مهرورزی نسبت به فرزندان و ابراز محبّت به ایشان در پیش گرفتن هر دو حدّ افراط و تفریط خسارت بار است.

از سویی تفریط در این مسئله و بی­توجّهی به نیاز اصیل کودک نسبت به محبّت والدین، پیامدهایی سوئی را بر تن و روان کودک برجای می­گذارد. عدم توجه عاطفی به کودکان، روحیه‌ی مقاوت ایشان در مقابل خواسته­های دیگران را کاهش داده وباعث می­شود تا به خاطر جلب محبّت دیگران، به خواست آنها تن دهند و در مقابل آن تسلیم شوند. علاوه بر آن، این بی توجّهی باعث تشدید حالت پرخاشگری و نیز تقویت روحیه‌ی خیالبافی و انزوا و در خود فرورفتن کودکان می­شود.

امّا از سوئی دیگر افراط در این زمینه نیز نتایج سوئی را به همراه خواهد داشت که شاید تبعات آن کمتر از کوتاهی در امر محبّت نباشد.

آنان که در مهر و نوازش فرزندان افراط می­کنند و در مقابل خواسته­های نامعقول ایشان سر تسلیم فرود می­آورند، حسّ خود پسندی را در کودکان خود تقویت می­کنند و روحیه‌ی ایستادگی و مقاومت در مقابل ناملایمات زندگی و برآورده نشدن حوائجان از سوی دیگران را تضعیف می­کنند. امام باقر علیه السلام در این زمینه می­فرماید:

«بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبّت نسبت به فرزندان، از حدّ آن تجاوز می­کنند و به زیاده و افراط کشیده می­شوند و بدترین فرزندان کسانی هستند که  تقصیر و کوتاهی در انجام وظایف، آنها را به سرپیچی از والدین بکشاند»[11]

همانگونه که در این روایت مشاهده می­شود، مسئله‌ی افراط در محبّت و مسئله‌ی تقصیر در انجام مسئولیّت به دنبال هم بیان شده و شاید از این جهت بتوان رابطه­ای منطقی بین آن برقرار کرد. بر این اساس می­توان  حسّ مسئولیّـت پذیری را به عنوان حدّی برای ابراز محبّت به کودکان قلمداد کرد. حفظ رابطه‌ی عاطفی با کودک تا زمانی جائز است که وی از انجام مسئولیّت­ها و وظایف خویش شانه خالی نکند و الّا اگر پدر و مادر فرزند خویش را در انجام تعهدّاتش، بی مبالات یافتند، هرگونه تساهل و تسامح در این زمینه، با تربیت صحیح فرزندان سازگار نیست. بلکه والدین وظیفه دارند با تغییر روش و ابراز ناراحتی خود، به کودک خویش این مطلب را تفهیم کنند، که محبّت آنها نیز مطلق و بدون ضابطه نبوده و در صورت اصرار کودک بر انجام کارهای ناشایست و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیّت­های ادامه نخواهد یافت.

نتیجه‌ی بحث

 در نوشتار کوتاه در پی آن بودیم تا به نقش تربیتی و اهمیّت حیاتی محبّت والدین نسبت به فرزندان اشاره داشته باشیم و این نکته را گوشتزد کنیم که فرزندان علاوه بر نیازهای جسمانی، نیازهای روانی مهمتری نیز دارند که هر یک والدین باید خود را نسبت به آنها مسئول بداند. از جمله مهمترین این نیازها، نیاز به محبّت و ابراز عاطفه توسّط والدین است. والدین باید محبّت و علاقه‌ی قلبی خود به فرزندان را بر زبان آورده و به آنها نشان دهند تا از این طریق روح تشنه‌ی آنها را از محبّت خویش سیراب کرده و خانواده را به محیط امنی برای تبلور این میل پاک تبدیل سازند. عدم توجه به این مهّم، روح کودکان و نوجوانان را در مقابل ابراز محبّت­های کاذب شکننده کرده و آنها را در مقابل خواسته­های دیگران متزلزل می­سازد. ضمن اینکه ضروری است تا در این مسیر از هرگونه افراط و محبّت غیرضابطه مندی که روحیّه‌ی مسئولیّت­پذیری نوجوانان را تضعیف می­کند، پرهیز نمود.

منابع و مراجع

1- قرآن کریم

2- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، قم: دفتر نشر فرهنگ اهل بیت

3- نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، بیروت: دار احیاء التراث العربی

4- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، تهران: دارالکتب الإسلامی

5- نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، باب اولاد ص44

6- فرهنگ فارسی عمید، تهران: چایخانه‌ی سپهر

7- فرهنگ بزرگ جامع نوین(ترجمه‌ی المنجد)، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1376.

8- هارولت کاپلان و بنیامین سادوک، واژه­نامه‌ی جامع روان پزشکی، ترجمه‌ی محمد دهقان پور، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر.

9- روزنامه‌ی کیهان، شماره‌ی 10042

10- روزنامه‌ی رسالت، شماره‌ی 6396

 



[1]- فرهنگ فارسی عمید، ج2، ص 922

[2] - فرهنگ بزرگ جامع نوین(ترجمه‌ی المنجد) ص307

[3] - همان، ص2226

[4] - هارولت کاپلان و بنیامین سادوک، واژه­نامه‌ی جامع روان پزشکی، ترجمه‌ی محمد دهقان پور، ص136

[5] - مقاله‌ی "تحلیل روانکاوانه پرخاشگری در کودکان و نوجوانان" روزنامه‌ی رسالت، شماره‌ی 6396،

[6] - مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج104، ص97

[7] - کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، ص82

[8] - روزنامه‌ی کیهان، شماره‌ی 10042

[9] - نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، باب اولاد ص44

[10] - «وعاشروهن بالمعروف، فإن کرهتموهن فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیرا» نساء/ 19

[11] - کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، ص307