علل و آثار حکم حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت

سیده ریاض فاطمه زیدی


چکیده

مقدمه

معنای حجاب

تاریخچه‌ی حجاب

پوشش و حجاب در ادیان پیش از اسلام

حجاب در دین یهودیت

حجاب در عصر جاهلی

حجاب از دیدگاه قرآن و روایات

حجاب از دیدگاه قرآن

فلسفه و چرایی حجاب

الف) فلسفه‌ی فردی حجاب و پوشش

1- طهارت و پاکی نفس انسانها

2) فلاح و رستگاری

3) سلامت و بهداشت روانی فرد

4) ارتقاء سطح منزلت و مقام انسانی زن

ب) فلسفه اجتماعی حجاب و پوشش

1) تعدیل جاذبه‌ی طبیعی بین زنان و مردان

2) ایجاد زمینه مشارکت سیاسی  اجتماعی زنان

3) بهداشت روانی جامعه

عوامل بدحجابی و بی‌حجابی و راههای مبارزه با آن

1) تلاش استعمار در زدودن پوشش

2)دگرگونی ارزشها

3- الگوهای ناهنجار

4- جهل و ناآگاهی

5- علل سیاسی

6- غلبه روحیه راحت طلبی و بی‌قیدی

7- احساس حقارت و کمبود شخصیت

زیانها و پیامدهای سوء بی‌حجابی

1- بیماریهای جسمی و روانی

2- افزایش میزان طلاق

3- افزایش فحشاء و فرزندان نامشروع

4- افت تحصیلی و آموزشی

5- پایمال شدن شخصیت و ارزش واقعی زن

راههای مبارزه با بدحجابی و بی‌حجابی

1- تقویت ایمان و اعتقاد

2- شناساندن الگوهای والا

نتیجه سخن

منابع و مراجع

 

چکیده

مسأله حجاب که از جمله احکام شریعت مقدس اسلامی است که به زنان دستور می‌دهد در برخورد با مردان نامحرم در پوشش خود حدودی را رعایت کنند و از حریم عفاف خارج نشوند. این حکم همانند سایر احکام از ملاکات و مصالح پیروی می­کند که از جمله مهمترین آنها تأمین کمال و آزادی زن، امنیت زن، تحکیم خانواده، سلامت اجتماعی و آرامش روانی و از همه مهمتر جلب جهت و رضایت الهی است. عدم پایبندی به این حکم در جامعه اسلامی ناشی از عللی است که می­توان به ضعف اعتقادات و باورهای دینی، جهل و ناآگاهی نسبت به احکام، غلبه داشتن روحیه راحت طلبی و بی‌قیدی و فرار از مسئولیت اشاره کرد.

مقدمه

از دیدگاه اسلام، زن شخصیتی شایسته و رسالتی الهی دارد که می‌تواند با پیمودن مدارج کمال به مراتب عالی انسانیت بار یابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت، یعنی جانشینی خدا گردد. زن مربی بشر است و می‌تواند با تربیت فرزند صالح، امتی را از گمراهی رهایی بخشد. جایگاه والای زن می‌طلبد که این گوهر آفرینش در صدف حجاب قرار گیرد تا از سوی ارزشهای انسانی‌اش محفوظ بماند و از سوی دیگر از گزند دستیازی­های مردان حریص در امان بماند. فلسفه نگهبانی و پوشش اشیاء، ارزش آنهاست و هر قدر افزایش یابد، درصد محافظت از آنها بیشتر می‌شود، حجاب خیمه عفاف بانوان است و ایمان به خدا و ترس از آخرت از محکم‌ترین پایه‌های حجاب به شمار می‌روند.

معنای حجاب

حجاب از ریشه‌ی «حجب» به معنای مانع است. در لغت هر چیزی که مانع چیزی از چیز دیگر شود پس آن را حجاب کرده است. [1]همچنین گاهی حجاب به معنای پرده نیز استعمال می­شود است.[2]

تاریخچه‌ی حجاب

همواره اصل گرایش فطری زنان به پوشش و ستر که با توجه به آیات و روایات قابل استدلال بوده و عقل نیز مؤید آن است، سر لوحه‌ی بحث تاریخچه و پیشینه‌ی حجاب قرار می‌گیرد. در واقع سابقه‌ی حجاب به زمان خلقت حضرت آدم و حوّا برمی‌گردد.[3] اما بنابر آنچه در متون و سنگ نوشته‌ها بر جای مانده است می‌توان تاریخچه‌ی حجاب را با توجه به اینکه بسیاری از آثار، به دست ما نرسیده است، چنین تبیین نمود:

-         4000 سال پیش از میلاد، زنی در عراق که نقشی از او باقی مانده با تکه‌ی پارچه‌ی کوچکی سرش را پوشانده است.[4]

-         3000 سال قبل از میلاد در تصاویری که نقاشی مصری کشیده دختران تمام بدن و پسران نیمه‌ی پایین بدن خود را پوشانده بودند.[5]

-         2000 سال پیش از میلاد در سواحل مدیترانه و خاورمیانه و بین النهرین پوششی و لباسی که نیمی از بدن یا تمام آن را پوشانده وجود داشته است.[6]

-         1400 سال قبل از میلاد در نقش برجسته‌ی فرعون مکار تیوس، از فراعنه‌ی مصر دیده می‌شود که او و همسر و دخترش قسمت پایین بدنشان را پوشانده و همچنین در نقش برجسته‌ای که در قل العمارته (مصر) وجود دارد تصویر ملکه با پوشش دیده می‌شود.[7]

-                      9000 سال قبل از میلاد مسکاها در کنار دریای سیاه زندگی می‌کردند...آنها زنان خود را در پرده نگاه می‌داشتند.[8]

پوشش و حجاب در ادیان پیش از اسلام

حجاب در دین زرتشت

در دین زرتشت، پوشاندن صورت معمول نبوده ولی پوشش موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است در واقع لباس با کیفیت خاصی برای حجاب زنان در دین زرتشت تشریع نشده و آنچه در متون دیده می‌شود رواج لباس بلند، شلوار، چادر یا ِشنلی بوده که مورد تقدیر و تنفیذ قرار گرفته است.[9]

حجاب در دین یهودیت

در کتابهای مربوط به دین یهود دستورهای مستقیمی در مورد پوشش و حجاب دیده می‌شود و به وجوب آن تصریح شده است. اهمیت و کیفیت حجاب نزد یهودیان را ویل دورانت با جمله زیر بیان می‌کند:

«اگر زنی به نقض قانون یهودب می‌پرداخت، چنانکه مثلاً بی آنکه چیزی به سر داشته باشد به میان مردم می‌رفت یا با هر سخنی از مردان درد دل می‌کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‌اش تکلم می‌نمود، همسایگانش می‌توانستند صدای او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»[10]

از این گزارش هم وجوب حیا در رفتار با مردان و سخن گفتن با آنان استخراج می‌شود و هم پوشش کامل سر و بدن و اینکه نپوشاندن سر به عنوان نقض قانون محسوب می‌شده است.

حجاب در دین مسیحیت

در مسیحیت نیز که استمرار و تداوم احکام دین یهود بود، حجاب به عنوان حکم الهی مطرح بوده است.

پولس رسول که کتاب و توصیه‌های او در دنیای مسیحیت لازم الاجرا است معتقد است پوشیدگی دارای دو مفهوم جداگانه است؛ یکی احترام مذهبی و دیگریمظهر تفاوت جنسی. او معتقد است به همان مقدار که پوشیده بودن موهای مردان بی‌احترامی به پروردگار است، عریان بودن موهای زنان هم بی‌حرمتی است. او می‌گوید: شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس، بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیرفاسد، روح حلیم و آرام است که نزد خدا گرانبهاست.[11]

حجاب در عصر جاهلی

هنگامی که از عرب عصر جاهلی سخن گفته می‌شود نمی‌توان مردمی جدا از پیکره‌ی جامعه موجود آن زمان را تصور نمود. بخشی از مردم جاهلی از پیروان آیین یهود بودند. از این رو پوشش و حجابی متناسب با دین خود داشتند. در جریان نبرد خیبر صفیه دختر حُی بن احطب به اسارت مسلمانان در می‌آید و پس از آن افتخار همسری پیامبر را می‌یابد. او در شرح جریان اسارت خود می‌گوید: «در حالی که بر سرم پوششی داشتم مرا نزد رسول خدا بردند.»[12]

همچنین سَفَّانه، دختر حاتم طائی می‌گوید: پس از اسارتش گوشه‌ی ردای خود را بر روی صورت می‌انداخته لذا در مدت حضور در مدینه چهره‌ی حضرت علی (علیه‌السلام) را ندید تا او را بشناسد.[13]

بنابراین قبل از پذیرش اسلام هم اعرابی که به دین یهود، مسیحیت یا حنیف بودند حجاب داشتند اما شریعت اسلامی این حکم را قانونمند کرد و برای آن حد و حدود مشخص نمود.[14]

حجاب از دیدگاه قرآن و روایات

حجاب از دیدگاه قرآن

1- مهمترین آیه‌ی حجاب در قرآن آیه 30 سوره نور است که می‌فرماید:

وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ يحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا  وَ لْيَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ‏ جُيُوبهِِنَّ  وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ ...

ای پیامبر! به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از نگاه به نامحرم) فروخوابانند و دامن عفت خود را حفظ کنند و زینت و آرایش خود را جز آنکه قهراً آشکار می‌شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید به وسیله‌ی مقنعه و چارقدر سینه و گردن خود را بپوشانند و زینت خود را آشکار نسازند جز برای شوهران و سایر افراد محرم خود...[15]

همه مفسران و علماء اتفاق نظر دارند که طبق این آیه، زنان باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشانند. و تنها بحث و گفتگو در این است که منظور از استثناء (الا ظَهَرَ منها) چیست؟ که کشف این مقدار اجازه داده شده. بعضی گویند: منظور صورت و دستها تا مچ است و یا صورت تنها است. بعضی دیگر معتقدند  منظور از انگشتر و النگو و خلخال و یا سورمه است. گروه دیگر منظور آیه را  لباس روئی زن که قهراً پیدا است می­دانند ولی آنچه در اینجا لازم به تذکر است این است که اصل حجاب و پوشیدن بدن و مو طبق آیه فوق مورد اتفاق همه است.

2- یکی دیگر از آیاتی که در قرآن دلالت بر وجود حجاب و پوشش برای زن می‌کند آیه 58 سوره احزاب که می‌فرماید:

«يَأَيهَُّا النَّبىِ‏ُّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِْنَّ مِن جَلَبِيبِهِنَّ  ذَالِكَ أَدْنىَ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ»

ای پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به «جلباب» (چادر و عبا) فرو پوشند که این کار شناخته شود و کسی متعرّض آنها نشود برای آنان بسیار بهتر است.[16]

از این آیه هم همه مفسران و علماء اتفاق رأی برای لزوم اصل حجاب کرده‌اند و فقط در معنی جلباب اختلاف نظر دارند.

در کتاب لسان العرب آمده: جلباب جامه‌ای بزرگتر از خمار (چارقه) و کوچکتر از عبا است که زن به وسیله آن سر و سینه‌اش را می‌پوشاند.[17]

بعضی گویند: منظور از جلباب، چادر یا عبا است که همه بدن را می‌پوشاند و در تفسیر ابن کثیر آمده که جلباب عبارت است از روسری که هنگام بیرون رفتن از خانه به وسیله آن سر و صرت خود را می‌پوشاند.[18]

فلسفه و چرایی حجاب

در جهان هستی هر حرکتی، پدیده و حکمی معلول علت است و برای هر مسأله‌ای می‌توان فلسفه، حکمت و علتی پیدا کرد زیرا هستی، هدفمند است و از کوچکترین تا بزرگترین کائنات براساس هدف تعیین شده و عقلانی در حرکت هستند. حجاب و پوشش به عنوان یک حکم الهی که از سوی شارع حکیم، علیم و خبیر تشریع شده است نیز دارای فلسفه‌ای می‌باشد و بررسی چرایی آن می‌تواند در پذیرش این حکم الهی از سوی مکلفین مؤثر باشد. در یک نگاه کلی فلسفه‌ی پوشش و حجاب را می‌توان به دو نوع فردی و اجتماعی تقسیم نمود:

الف) فلسفه‌ی فردی حجاب و پوشش

گرچه فرد و جامعه قابل تفکیک نمی‌باشند و بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند اما با استناد به آیات و روایات می‌توان موارد زیر را به عنوان فلسفه‌ی فردی در نظر گرفت.[19]

1- طهارت و پاکی نفس انسانها

خداوند در قرآن کریم پس از امر به کاستن نگاه و حفظ طهارت جنسی برای مردان به بیان علّت این امر پرداخته و می­فرماید: «ذَالِكَ أَزْكىَ‏ لهَُمْ»[20] این عمل برای مردان پاکیزه‌تر است و در آیه حجاب نیز پس از بیان کیفیت رفتار با همسران پیامبر (صلی‌الله‌وعلیه‌و  آله‌وسلم) می‌فرماید: «ذلک اطهر بقلوبکم و قلوبهن»[21] این برای قلب شما (مردان) و قلب آنها (زنان پیامبر) طهارت بیشتری دارد. پس فلسفه اول حجاب که شامل حفظ نگاه مردان و پوشش زنان و موارد دیگر ارتباطی می‌شود این است که در درجه‌ی اول موجب طهارت نفس و باطن افراد می‌گردد و این طهارت و پاکی هم مربوط به جسم است و هم مربوط به روح زیرا این دو بعد تأثیر متقابل نسبت به همدیگر دارند.

2) فلاح و رستگاری

فلاح و رستگاری آرزوی دیرینه‌ی هر انسانی است و همه فعالیتهای بشر در راستای نیل به این آرزو است و فلسفه فردی دیگری برای حجاب است و این را از پایان آیه شریفه نور می‌یابیم که فرمود: «وَ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكمُ‏ْ تُفْلِحُون‏»[22] و همگی به سوی خداوند بازگردید ای مؤمنان تا رستگار شوید.

3) سلامت و بهداشت روانی فرد

اسلام به روان انسانها توجه‌ی ویژه دارد همانگونه که سلامت جسمی را در نظر دارد. خداوند متعال در «نظام تکوین» دو سرمایه عفاف و حیا را برای زن و مرد و غیرت را برای مردان قرار داد تا نگاهبان روح و روان  انسانها و ضامن سلامت روانی آنها باشند و در نظام تشریع نیز با حکم «حجاب» و حدود و حریم ارتباط با نامحرم از ایجاد زمینه‌هایی که به جسم و روح فرد آسیب می‌رساند پیشگیری نمود.

اضطراب‌ها و ترس‌های ناشی از مزاحمت‌های خیابانی، دغدغه‌ی مداوم نسبت به پذیرفته شدن از سوی مردان و یا عدم پذیرش، استفاده بی حد و مرز و افراطی از لذت‌های جنسی و جسمی، مورد بی‌مهری قرار گرفتن پس ازسوء استفاده مردان بیمار از جمله عوامل مهم در بیماری‌های روانی و افسردگی است که در صورت پذیرفتن حجاب بخش زیادی از آن از بین خواهد رفت. بنابراین یکی از فلسفه‌های تشریع حکم حجاب، ایجاد آرامش روانی فرد و در نتیجه سلامت روانی جامعه است.[23]

4) ارتقاء سطح منزلت و مقام انسانی زن

به یقین یک از علت‌های اصلی تشریع حکم حجاب و پوشش برای زنان، حفظ جایگاه انسانی و ارتقاء سطح منزلت آنان است. زن پیش از آنکه به جهت لطافت‌ها و زیبایی‌های زنانه­ش زن باشد یک انسان با همان کرامت انسانی است. زمانیکه ویژگی‌های ظاهری و روانی زنانه‌ی او در برابر دیگران جلوه کند تعریف کسانی که او را می‌بینند چیزی نخواهد بود جز اینکه این زن ملعبه و موجودی است برای لذت بردن مرد، که در این صورت خصوصیات انسانی زن مانند استعدادها و قابلیت‌های علمی، اجرایی و هنری در زیر آواری از خودنمایی‌ها و جلوه‌گریها مدفون می‌شود و مردان او را به عنوان موجودی که استقلال هویت نداشته و برای منفعت جنسی و اقتصادی و روانی خلق شده می‌نگرند که این فاجعه برای زنان است.[24]

ب) فلسفه اجتماعی حجاب و پوشش

پاره‌ای از فلسفه‌های فردی حجاب با فلسفه‌های اجتماعی آن یکسان است و نمی‌توان به عنوان فلسفه‌ی اجتماعی خاص از آن یاد کرد و این به علت تأثیر متقابل فرد و جامعه از یکدیگر است.

جامعه از مجموعه افراد شکل می‌گیرد و بسیاری از هنجارهای اجتماعی با ارزش‌های مبتنی بر مصلحت افراد هماهنگ است. از این رو موارد مشترک را به صورت گذرا خواهیم گفت و موارد اختصاصی در فلسفه‌ی اجتماعی حجاب و پوشش را تبیین خواهیم نمود.

1) تعدیل جاذبه‌ی طبیعی بین زنان و مردان

براساس قانون خلقت (تکوین) بین زن و مرد جاذبه‌ای طبیعی قرار داده شده که ضامن سعادت و سلامت خانوادگی آن دو خواهد شد. اما محور و مدار این جذب طبیعی زن است از این رو در آیات شریفه برای حفظ آرامش زن و مرد، اصالت به زن داده شده است.[25]

براساس یافته‌های روان شناختی، زن مظهر جذب طبیعی است و مرد مظهر انجذاب طبیعی است یعنی مورد جذب قرار می‌گیردند و اولین کانال برای حذف شدن مردان، نگاه آنان است از این رو در سوره‌ی نور ابتداء آنها به کنترل و حفظ نگاه امر می‌‌شوند و سپس زنان به حفظ و کنترل نگاه و حدود و پوشش.

پوشش زنان موجب تعدیل جازبه‌های طبیعی شده و این نعمت الهی را در مسیر و مجرای طبیعی خود قرار می‌دهد به این معنا که حس خودآرائی و زیباپسندی زن و زیبایی‌های ظاهری او و جاذبه‌های طبیعی‌اش محدود به خانه و خانواده شده و همین امور که در جامعه‌ی بیرون، فسادآور است در درون خانواده نقش مثبت ایفا خواهد کرد.[26]

2) ایجاد زمینه مشارکت سیاسی  اجتماعی زنان

پوشش و حجاب مانند قانونی است که اصل وجود آن بیانگر یک حرکت اجتماعی است. زنان به عنوان نیمی از پیکره‌ی اجتماع با وجود استعدادها و قابلیت‌ها و نیروی خلاقیت خود حق حضور اجتماعی و مشارکت در امور سیاسی – اجتماعی دارند و تنها در صورتی این حضور، براساس تخصص و دانش و توانایی‌ها خواهد بود که ویژگی‌های جنسیتی (زنانه‌ی) زنان در پشت حجاب پنهان گردد و ویژگی‌های انسانیتی آنها همانند اندیشه، ابتکار و خلاقیت، دانش و توانایی‌های علمی آنان مورد توجه قرار گیرد پس لازمه‌ی حضور اجتماعی زنان، حفظ حدود و پوشش و دوری از اختلاط و خودنمایی و تبرج است.

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌وعلیه‌و  آله‌وسلم) می‌فرماید: «بین مردان و زنان فاصله ایجاد کنید زیرا اگر ملاقات مستقیم و چشم در چشم با هم داشته باشند جامعه به دردی گرفتار می‌شود که درمانی برای آن نخواهد بود.»[27]

3) بهداشت روانی جامعه

جامعه انسانی از سه عنصر انسان، ساختار اجتماع و روابط بین این دو شکل می‌گیرد و ارتباطات انسانی از مهمترین مسائل جامعه است این انسانها از دو گروه همجنس و دو جنس مخالف تشکیل می‌شوند و هر یک از گروهها ویژگی خاص خود را دارند. ارتباط مرد با مرد و زن با زن از قانون‌های ساده‌تری پیروی می‌کند زیرا آسیب‌پذیری کمتری بین دو جنس موافق وجود دارد اما در روابط بین دو جنس مخالف روابط پیچیده‌تری وجود دارد از این رو قواعد و قوانین ویژه‌ای برای این نوع ارتباطات وضع شده است تا از میزان آسیب‌پذیری این گونه ارتباط‌ها کاسته شود.

پوشش و حجاب در تمام ابعاد ارتباطات تضمین کننده‌ی سلامت جامعه خواهد بود. بنابراین برای ایجاد آرامش روانی فرد و جامعه باید از قوانین تشریع شده از سوی خداوند متعال پیروی نمود در یک نگاه، پوشش برای زنان پیام‌های زیر را در پی دارد.

عوامل بدحجابی و بی‌حجابی و راههای مبارزه با آن

بی‌حجابی پدیده‌ای است اجتماعی که برای رسیدن به عوامل و علل آن باید با نگاهی اجتماعی، مسائل و زمینه‌های آن را کاوید.

این بحث از جهات مختلفی قابل تأمل و توجه است و بی‌گمان در چگونگی پیدایش و رشد و گسترش آن نمی‌توان به یک یا چند عامل بسنده کرد. چنانکه راه حلهای این معضل اجتماعی را نیز نمی‌توان ساده انگارانه در مطالبی محدود کرد. از جمله مهمترین عوامل بدحجابی در جامعه اسلامی می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

1) تلاش استعمار در زدودن پوشش

هویت و شخصیت زن در گرو منش و روش زندگی اوست حجاب و پوشش منش ‌والای زن مسلمان و شیوه عظیم زندگی اوست. برداشتن حجاب از اندام زن با هدف هویت زدایی از زن مسلمان انجام می‌شد، تا آنکه زن بیشتر از آنکه حافظ آرمان مکتب و شخصیتش باشد، برآورنده امیال، هوسها و اهداف سلطه‌جویانه جباران گردد. به این اظهار نظر که نشانگر گوشه‌ای از طرح استعمار پیر یعنی انگلستان است، دقت کنید:

«در مسئله بی‌حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی‌حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند، باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقاً سنّت اسلام نیست. مردم، همسران پیامبر را بدون حجاب می‌دیده‌اند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی، دوش به دوش مردان فعالیت داشته‌اند. پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت وظیفه مأموران ما آنست که جوانان را به عشقبازی و روابط جنسی نامشروع ترغیب کنیم و زنان غیر مسلمان باید کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آن تقلید کنند.[28]

2)دگرگونی ارزشها

فرهنگ ستیزان در جوامع اسلامی برای زدودن ارزشها تلاشی شگرف بکار گرفته‌اند. بی‌گمان روشها و منشهای انسانی از بینشهای او سرچشمه می‌گیرد.

 اسلام، زن را در متن اجتماع به تلاش و کوشش فرا خوانده اما با حجب، حیاء، وقار، متانت، سنگینی رفتار، شکوه گفتار و سلامت کردار و این همه را برای او ارزش دانسته است حجاب را نشانی از شخصیتش تلقی کرده است، وقتی این ارزشها دگرگون شود و تلقی زن از شخصیّت و ارزش دگرگون شود، عرضه وجود خود و  نمایاندن آرایه و زیبائیهایش در بینش او نبدیل به ارزش و مایه‌ی مباهات می­گردد.

3- الگوهای ناهنجار

انسان فطرتاً الگوپذیر و الگوگزین است همیشه به این فکر می‌کند ارزشهایی را که به آن باور دارد را در چهره‌ای مجسم کرده و خود را نیز همانند آن الگو سازد.

مسئله الگو در اخلاق اسلامی و روانشناسی امروز نیز از جایگاه مهمی برخوردار است. از این رو هویت ستیزان در پی اقدامهای گسترده در جایگاه و جایگزینی الگوها نیز تلاشی شگرف بکار گرفته‌اند. استعمار برای زدایش هویت زن الگوهای نامناسبی مطرح کرد  تا زن هویت خود را از دست بدهند.

4- جهل و ناآگاهی

ممکن است شخصی که دچار انحراف شده، از احکام پوشش و حجاب در اسلام و تأکید فراوان بر آن یا از اثر سوء و شوم ترک آن در دنیا و عذاب شدید آن در آخرت مطلّع نباشد.

امام علی (علیه‌السلام) در این باره می‌فرماید: الجهلُ مَعدِن الشَّرِّ؛[29] جهل معدن بدیهاست. و نیز الجهلُ اصلُ کلِّ شرِّ؛[30] جهل ریشه هر شرّی است. لذا یکی از علت مهم بدحجابی جهل و ناآگاهی مردم است.

5- علل سیاسی

عده‌ای از بدحجابیها و سایر جلوه‌های فحشا و منکرات بعضی وقتها جنبه سیاسی دارد. چون بعضی‌ها مخصوصاً برای مبارزه با نظام و ارزشهای حاکم بر آن، عملاً به گسترش بی‌بند و باری و فحشا اقدام می‌کنند آنها زمینه‌های عمده و اصلی وبدحجابی و بی‌بند و باری را برای سایرین فراهم می‌سازند.[31]

6- غلبه روحیه راحت طلبی و بی‌قیدی

عده کثیری از افراد لاابالی و بی‌توجه به حلال‌ها و حرام‌های الهی، اعم از زن و مرد، دختر و پسر، تن دادن به مقررات شرعی و قبول محدودیت‌های دینی برایشان سخت است و با بهانه‌ها و توجیه‌های مختلف از زیر بار قبول مسئولیت‌های شرعی و رعایت احکام دین شانه خالی می‌کنند و می‌گویند حجاب و یا هر واجبی دیگری ما را به زحمت می‌اندازد و برای ما سخت است که آن را رعایت کنیم.

7- احساس حقارت و کمبود شخصیت[32]

اصولاً فقر در هر صورتی انسان را به ذلت و گدایی و التماس می‌اندازد چه فقر مادی و چه فقر معنوی و از میان انواع فقرها هیچ فقری به سختی و زشتی فقر روحی و معنوی نیست.

به فرمایش حضرت علی (علیه‌السلام): لا فقر کفقرِ القلب و لا غِنی لَغیَ النفس[33]؛ هیچ فقری مانند فقر قلب و هیچ ثروتی مانند ثروت روح نیست و همچنین می‌فرمود: اکبر البلاءِ فقر النفس[34]؛ بزرگترین بلا فقر روح است.

کسی که روحش و شخصیتش فقیر است محتاج بیرون از خود است. او همیشه گدای شخصیت است. کسی که استعدادهای روحیش را شکوفا نکرده و کمالات روحی او حقیقتی را تحصیل نکرده همیشه در فشار درونی است.

بدحجابی و بی‌حجابی در حقیقت گدایی نگاه و توجه دیگران است. کسی که از شخصیت و کمالات روحی حقیقی محروم شود، مسلم است که شخصیت را در به رخ کشیدن زیبایی چهره، لباس، کیف و کفش و یا سایر امور مادی بداند. در مقابل کسانیکه نیاز حقیقی روح را شناخته‌اند و غذای مناسبی را به او داده‌اند چون احساس غنای درونی و حقیقی می‌کنند هرگز محتاج و تشنه بیرون نیستند. آنها نیازی به عرضه خود و خودنمایی و خودفروشی ندارند چرا که دیگران آنها را به خاطر روحشان و زیبایی باطنشان دوست دارند نه به خاطر داشتن اشیاء مادی یا امور ظاهری.

زیانها و پیامدهای سوء بی‌حجابی

زن یک موجود ظریف و مظهر جمال خلقت است و اسلام می‌خواهد این گوهر گرانبها در گنجینه‌ی حجاب، مستور باشد تا از آفات هوسها مصون بماند. از طرفی حجاب، نوعی ارزش و احترام برای زنان به دنبال می‌آورد تا نامحرمان هوسران، آنها را به دیده‌ی حیوانی ننگرند. زن تا زمانی که در غنچه‌ی حجاب است هیچ کس هوس چیدن آن را نمی‌کند اما همین که این حجاب کنار رفت و این غنچه باز شد، آن را خواهند چید و پس از چند روز که پژمرده و پرپر شد او را به کناری خواهند افکند لذا زیانها و پیامدهای سوء بی‌حجاب بی‌شمار است که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

1-     بیماری­های جسمی و روانی

همان اندازه که پوشیدگی و حجاب ما به آرامش روح و روان فردی است برهنگی و بی‌حجابی عامل پریشان حالی و آشفتگی‌های روحی و روانی است. «غریزه جنسی» در مواقعی که مناظر شهوت انگیز در معرض دید  انسان قرار داشته باشد به صورت انقلاب جنسی درمی‌آید که اگر مرتباً ارضاء شود از نظر تکرار و اگر ارضاء نشود از لحاظ وارد شدن شوکهای مکرّر به مغز و قلب، بیماریهای غیرقابل علاج را بوجود می‌آورد.[35]

بی‌حجابی می­تواند سبب بیماری‌های جسمی و روانی همانند دشواری در تنفس، درد در اطراف قلب، بالارفتن تپش قلب، ضعف و خستگی و کوفتگی عمومی، درد و مالش معده، سر درد، هراس و دلهره از خطرات غیر قابل توصیف، بیقراری و ناآرامی، بی‌خوابی، کم اشتهایی، خستگی فکری و دماغی گردد.[36]

استاد شهید مطهری در این زمینه می‌نویسد:

«...روح بشر فوق العاده تحریک‌پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک‌پذیری روح بشر محدود به حدّ خاصی است و از آن پس آرام می‌گیرد. همنطور که بشر در ناحیه‌ی ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی‌شود و اشباع نمی‌گردد، در امر جنسی نیز چنین است هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی‌شود.»[37]

پس عریان نمایی و بی‌حجابی خواه یا ناخواه هوس جنسی مرد را برمی‌انگیزد و چون ارضاء نمی‌شود پریشانی فکر و فشار روحی ایجاد می‌کند و سرانجام موجب بیماریهای روانی می‌شود.

2- افزایش میزان طلاق

در جامعه‌ای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی همواره در حال مقایسه است، مقایسه‌ی آنچه دارد با آنچه ندارد و آنچه ریشه‌ی خانواده را می‌سوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می‌زند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده پیداست که به تدریج زیبایی چهره را از دست می‌دهد و روی در خزان می‌گذارد، در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوانتری از راه می‌رسد در کوچه و بازار اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود به همسر او فرصت مقایسه‌ای بدست می‌دهد و این مقدمه‌ای می‌شود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است.[38]

3- افزایش فحشاء و فرزندان نامشروع

گسترش دامنه‌ی فحشاء و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بی‌حجابی است و آمار تکان­دهنده‌ی آن مخصوصاً در جوامع غربی خود شاهدی بر این مدّعاست.

هنگامی که می‌شنویم در انگلستان در هر سال طبق آمار پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا می‌آید، و هنگامی که می‌شنویم جمعی از دانشمندان انگلیس در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطرکرده‌اند، نه به خاطر مسائل اخلاقی و مذهبی، بلکه به خاطر خطرات که فرزندان نامشروع برای امنیت جامعه بوجود آورده‌اند، به گونه‌ای که در بسیاری از پرونده‌های جنایی پای آنها در میان است، به اهمیت این مسأله کاملاً پی می‌بریم، و می‌دانیم که مسأله گسترش فحشاء حتی برای آنها که هیچ اهمیتی برای مذهب و برنامه اخلاقی قائل نیستند فاجعه آفرین است.[39]

4- افت تحصیلی و آموزشی

یکی از پیامدهای سوء و ناگوار بد حجابی و ابتذال در پوشش و یکی از نمونه‌های بارز رکود فعالیتها، افت تحصیلی و آموزشی در میان دانش آموزان دختر و پسر است.

اگر پسر و دختری در محیط جداگانه‌ای تحصیل کنند و یا فرضاً اگر در یک محیط درس می‌خوانند بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند و از پوشیدن لباسهای جالب توجه و... اجتناب نمایند، بهتر درس می‌خوانند و فکر می‌کنند و به سخن استاد گوش می‌دهند و حوصله کار و مطالعه و تحقیق دارند.[40]

مطالعات دانشمندان تربیتی نشان داده، مدارسی که در آن دختر و پسر با هم درس می‌خوانند، کم کاری، عقب افتادگی و عدم مسئولیت به خوبی مشاهده شده است. زیرا بی‌حجابی مشغولیت دختران را فزونی می‌دهد و تلاشهای آنان را به سوی شناخت مدلهای گوناگون آرایش موی سر و تقلید از مدلهای متنوع سوق می‌دهد. از سویی پسران دانش‌آموز که دوران بحرانی بلوغ را سپری می‌کنند ممکن است به اشتیاق دیدن روی  چنان دخترانی درس و مطالعه را رها کرده و ساعتها پس از دیدار در اندیشه فرو روند و چه زیانبار و خطرناک است آنگاه که مزاحمتها، مکاتبه‌ها و دوستی‌ها را نیز در پی داشته باشد.

بنابراین پدران و مادرانی که خواهان پیشرفت و تکامل روحی و علمی فرزندان خویش هستند باید به آنان آموزشهای لازم را در ارتباط با مسأله پوشش و آداب نگاه کردن بدهند.[41]

5- پایمال شدن شخصیت و ارزش واقعی زن

برهنگی و بی‌حجابی ارزش زن را از بین می‌برد و او را تا حد یک کالا و یک جنس پست می‌کند، زنی که تن و اندام خود را در معرض دید همگان می‌گذارد و آنچه را که به جنسیت او مربوط می‌شود به کوچه و بازار می‌کشد، در حقیقت می‌خواهد با تکیه بر «زنانگی» خویش جایی برای خود در جامعه باز کند نه با تکیه بر «انسانیت» خویش.

زن اگر حجاب نداشته باشد، هر گونه توجهی که به او بشود، جنبه شهوانی دارد و در نتیجه ارزشهای واقعی او هم فراموش می‌گردد و به همین جهت است که تا جاذبه‌ای ظاهری دارد، مورد توجه است و همین که این جاذبه‌ی ظاهری از بین رفت، احساس غربت و پریشانی می‌کند.[42]

راههای مبارزه با بدحجابی و بی‌حجابی

از آنچه که در قبل آوردیم چگونگی راههای مبارزه نیز روشن می‌شود در حقیقت ما باید تمام تلاشمان را بکنیم تا آنچه را که دشمن انجام داده ویران کنیم از جمله اقدامات مهمّ در این زمینه اموری است که به طور اختصار به آنها اشاره­ای خواهیم داشت.

1- تقویت ایمان و اعتقاد

زن مسلمان باید باور و ایمان خود را استوار و عمیق سازد. زنی که دل به حق داده و اندیشه به خدا سپرده و فرجام زندگی دنیوی‌اش را پذیرفته چطور حاضر می‌شود خودآرایی و خودنمایی کند و خود را در معرض دید‌های آلوده قرار دهد و زمینه‌های تلذد دیگران و فساد آفرینی را بوجود آورد؟ این جمله بلند که حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود: المرءُ بایمانِه[43] و ایمان انسان در عمل او جلوه‌گر است. نشانگر آنست که باورهای درست و ایمانهای راسخ، عالیترین نقش را در کیفیت زندگانی انسان ایفاء می‌کند. زن مؤمن باید بداند که شخصیت و عظمت او در گرو روح بلند، اندیشه والا، قلب پاک، و جان پیراسته از آلودگی است که او را به روشی انسانی و منشی اسلامی فراخواهد خواند و بداند تن آرایه ست و ظاهر فریبنده هرگز نمایشگر شخصیت او نیست.[44]

2- شناساندن الگوهای والا

همانگونه که گفته شد، الگوها در ساختار روحی و رفتاری نقش مهمی دارد. امروز یکی از تأسفهای جدی این است که زن مسلمان آنچنانکه بایسته و شایسته است با چهره‌های بلند تاریخ اسلام آشنا نیست، زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند برومندش پیام آور عاشورا حضرت زینب و دیگر چهره‌های والای تاریخ گذشته و معاصر باید برای زن مؤمن نشان داده شود تا بنگرد چه سان با حفظ هویت و شخصیت و وقار و متانت می‌تواند در جامعه حضور پیدا کرده و ایفای نقش نماید.

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: « به زنان دوستی آل علی (علیه‌السلام) را الهام کنید و به همین مسائل اندک رهایشان کنید.»[45]

می­توان گفت آموزش حب اهل بیت که در این روایت مورد تأکید قرار گرفته، همان آموزش الگوگیری و در حقیقت همان الگوسازی است. اگرحب علی (علیه‌السلام) در دل زنی جای گرفت در صدد بر می­آید تا هرچه بیشتر خود را شبیه محبوب خود کند و به همان راهی رود که اهلبیت (علیه‌السلام) رفته‌اند و این خود به نحود غیرمستقیم تأثیر به سازی در تخلّق به اخلاق حسنه و پایندی به شرایع و واجبات دینی می­تواند داشته باشد.

نتیجه سخن

تشریع حجاب در اسلام که از فلسفه و حکمتی تبعیّت می­کند و در پی تأمین مصالحی برای خود زنان و نیز جامعه‌ی انسانی است، برای جوامع می تواند پیام­های زیر را به همراه داشته باشد:

الف) زن همچون مرد یک انسان است و با ویژ‌گی‌های انسانی

ب‌)           زن دارای تشخیص و استقلال است و از این رو حکم ویژه‌ای در شرع برای او تشریع شده است.

ج‌)     زن براساس اینکه «ریحانه» است نیاز به مراقبت شدید دارد؛ چراکه  به طور طبیعی جاذبه‌ای بیش از مرد دارد و حجاب نگاهبان این موجود لطیف که مظهر جمال الهی است می‌باشد.

د‌)      زن باغبان هستی و مادر مهربان کائنات است بنابراین به عنوان مربی بالاترین مقام را دارد و حجاب، جمال ظاهر و زیبایی‌هی ظاهر او را می‌پوشاند تا زیباهای باطن و کمال او دیده شود.[46]

منابع و مراجع

1-                       قرآن مجید

2-                       نهج البلاغه

3-                       آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366.

4-                       الفراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق دکتر مهدی فخروعی، مؤسسه دارالهجره، چاپ دوم، 1409.

5-                       راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات غریب القرآن، دفتر نشر معارف، 1403.

6-                       اجتهادی، محمدی، پوشش زن در اسلام، بی‌جا، بی‌نا.

7-                       ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر ابن کثیر، بیروت، دارالمعرفه، 1412.

8-                       العجلدنی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء مزیل الالباس، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408.

9-                             اکبری، محمد رضا، حجاب در عصر حاضر، انتشارات پیام عترت، چاپ چهارم، 1377.

10-                         اسحاقی، سید حسین، گوهر عفاف، انتشارات تبلیغاتی اسلامی، قم، 1387.

11-                         اکبری، محمود، مروارید عفاف، انتشارات قم، 1376.

12-                   جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه‌ی جلال و جمال، اسراء، قم، 1375.

13-                         دورانت، ویل، تریخ تمدن، مترجم: احمد آرام، تهران، چاپ دوم، 1343.

14-                         ری‌شهری، محمدی، میزان الحکمه، مکتب الاعلام اسلامی، 1362.

15-                         شجاعی، محمد، در و صدف، انتشارات محیی، چاپ اول، 1376.

16-                         صدوق، من لا یحضر الفقیه، تحقیقعلی اکبر غفاری، قم، جمعه المدرسین، چاپ دوم، 1404.

17-                         طیبی، ناهید، عطر عفاف، انتشارات جامعة الزهرا، چاپ اول، قم.

18-                         عاملی، شیخ حر، وسایل الشیعه، تحقیق مؤسسه آل البیت، قم، 1414.

19-                         فتاحی‌زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، انتشارات تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1373.

20-                         قرة العین، درآمدی بر تاریخ بی‌حجابی در ایران، سینا واحد، انتشارات نور، 1363.

21-                         مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، مسأله حجال، تهران، صدرا، نهم، 1387.

22-                         معلوف، لوییس، المنجمد فی الاعلام، بیروت، دارالمشرق، 1982.

23-                         محمدی آشنائی، علی، حجاب در ادیان اعلی، بی‌تا، بی‌جا.

24-                         مهدی‌زاده، حسین، حجاب شناسی چالشها و کاوشها، انتشارات مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1381.

25-                         ولگسانگ، برای پاکدامنی، [به نقل از روزنامه جام جم 9/2/86 ]سال هفتم، شماره 1985.

26-                         واقدی، محمد بن عمر، المغازی، نشر دانش اسلامی، 1405.

27-                         هدایت خواه، ستار، زیور عفاف، انتشارات فرهنگی مشهد، چاپ دوم، 1375.

 



[1]. «کل شیء منع شیأً من شیء فقد حجبه حجباً» الفراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق دکتر مهدی فخروحی، مؤسسه دار الهجره، چاپ دوم، 1409، ج3، ص86.

[2]. الراغب الاصفهانی، حسین بن محمد، المفردات غریب القرآن، دفتر نشر کتاب اول، 1404، ص106.

[3]. اعراف/26و27.

[4]. ر.ک: ولگسانگ، برای پاکدامنی، به نقل از روزنامه‌ی جام جم 9/2/86 سال هفتم، شماره 1985، ص14.

[5]. مطهری، مرتضی‌، مجموعه آثار (مسأله حجاب)، ص508، تهران، صدرا، نهم، 1378.

[6]. ولگسانگ، همان.

[7]. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، مترجم: احمد آرام، تهران، چاپ دوم، 1343، ج2، ص336.

[8]. معلوف، لویش، المنجد فی الاعلام، ص419، بیروت، دارالمشرق، 1982.

[9]. محمدی آشنایی، علی، حجاب در ادیان الهی، ص81-97 (با تلخیص)

[10]. دورانت، ویل، همان، ج12، ص30.

[11]. کتاب مقدس، ص377.

[12]. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج2، ص675، نشر دانش اسلامی، 1405.

[13]. همان، ج2، ص985.

[14]. مهدی زاده، حسین، حجاب شناسی چالش‌ها و کاوش‌های جدید، انتشارات مدیریت حوزه علمیه، قم، چاپ اول، 1381، ص20.

[15]. سوره نور، آیه31.

[16]. احزاب/59.

[17]. اشتهاردی، محمدی، پوشش زن در اسلام، بی‌جا، بی‌نا، ص600.

[18]. ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر ابن کثیر، بیروت، دارالمعرفه، 1412.

[19]. طیبی، ناهید، عطر عفاف، انتشارات جامعة الزهرا، چاپ اول، قم، ص149.

[20]. نور/30.

[21]. نور/30.

[22]. نور/31.

[23]. طیبی، ناهید، همان، ص153.

[24]. جوادی آملی، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، اسراء، قم، چاپ اول، 1375، ص38.

[25]. طیبی، ناهید، همان، ص155.

[26]. همان، ص156.

[27]. «باعدوا بین انفاس الرجال و النساء فانّه اذا کانت المعاینه و اللقاد کان الداء الذی لادواء به» العجلانی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء و مزیل الالباس، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408، ج3، ص304.

[28]. قره العین، درآمدی برتاریخ بی‌حجابی در ایران، سینا واحد، انتشارات نور، 1363، ص40.

[29]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج1، ص173، انتشارات تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366.

[30]. آمدی، غررالحکم، ص205.

[31]. شجاعی، محمد، در و صدف، انتشارات محبی، چاپ اول، 76، ص116.

[32]. همان. 

[33]. محمدی ری‌شهری،  محمد، میزان الحکمه، ج7، ص510، مکتب الاعلام اسلامی، 1362.

[34]. غررالحکم، ج12، ص392.

[35]. هدایتخواه، زیور عفاف، انتشارات فرهنگی مشهد، چاپ دوم، 1375، ص82.

[36]. همان، ص83.

[37]. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص88، تهران، صدرا، چاپ دوم، 1374.

[38]. هدایتخواه، ستار، زیور عفاف، ص85.

[39]. همان، ص88.

[40]. اکبری، محمود، مروارید عفاف، انتشارات قم، 1376، ص72.

[41]. همان، ص72.

[42]. هدایتخواه، همان، ص89.

[43]. غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص62.

[44]. فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، انتشارات تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1373، ص187.

[45]. صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج3، ص493، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعة المدرسین، چاپ دوم، 1406ق.

[46]. طیبی، ناهید، همان، ص160.